چه کسانی با کت و شلوار اتو کشیده می خوابند !؟

به کودک درون خود و دیگران سیلی نزنیم

آیا شما از آن دسته افرادی هستید که هنوز کودک درونتان زنده است؟ یاباهزاران باید و نباید خشک و تشریفات اتوکشیده دنیای بزرگسالان سالهاست که کودک درون خود را کشته اید؟

آیا از آن دسته افرادی هستید که با تحمیل هزاران باید و نباید کوچک و بزرگ که بسیاری از آن ها الزامی هم نیست به اطرافیانتان به ویژه کودکانی که به هرشکل تحت مراقبت و نظر شما هستند ، فرصت تجربه لذت های زندگی را از آن ها دریغ می کنید تا در راه رسیدن به سبک های دیگری زندگی که با وضعیت کنونی آنان متفاوت است ت، کودک درون خود را سرکوب کرده و از لذت هایی که هم اکنون می توانند تجربه کنند ، محروم شوند؟

مطلب پیش رو که به قلم محمدابراهیم اکبری نویسنده توانمندسبزواری و ازاعضای افتخاری تحریریه اسرارنامه نوشته شده است ، با ذکر یک داستان کوتاه و زیبا به خوبی به این موضوع پرداخته است:

 

چه کسانی با کت و شلوار اتو کشیده می خوابند !؟

مقدمه

برادرم محتویات کارتن را جلوم خالی کرد و گفت: در قدیمی ترین مدرسه ی روستا، داخل پرونده های خاک گرفته و موریانه خورده گشتم این ورقه های کاهی را پیدا کردم. جالبه ، از خدا بیامرز بابا هم هست!

 کنجکاو شدم و شروع کردم ورق زدن. ورقه های امتحانی  از کسانی بود که بیشترشان مرده بودند. کاغذ های بی رنگ و رو دستم را گرفتند و مرا با خود به گذشته های دور بردند. نچ نچ  کنان نگاه می کردم که ناگهان تمام افکار و احساساتم روی یک ورقه ی نقاشی گیر افتاد. یک ورقه ی نقاشی از خدا بیامرز پدرم. -نقاشی یک گنجشک با بالهایی که کامل نشده بود. بالای صفحه نوشته شده بود، امتحان نقاشی، سال اول ابتدایی، ثلث آخر، سنه ی هزار و سیصد و هفت.

از وقتی چشمم به این نقاشی افتاده همیشه پدرم را کودک خردسالی در حال نقاشی کردن می بینم.

عجیب اینکه این صحنه خیالی از تمام خاطرات زندگی و مرگ واقعی پدرم، برایم پر رنگ تر و زنده تر می نماید.

پایان داستان

 

بگذاریم بچه ها خاک بازیشان را بکنند. منزلت اجتماعی چیز خوبی است اما نه به قیمت این که روزی هزار بار بر صورت کودک درونشان سیلی بزنیم و آن ها را مجبور کنیم خود را برای کشتن اژدهای قبولی در دانشگاه ، مهندس شدن ، دکتر شدن و دها شدن دیگر آماده سازند و دست آخر ببینیم مورچه های جزئیات هم ما و هم آن ها را بلعیده اند جزئیاتی که هرگز به آن ها توجهی نداریم. منزلت اجتماعی چیز خوبی است نه به قیمت این که شب ها با کت و شلوار اتو کشیده بخوابیم.

بگذاریم بچه ها خودشان باشند. در میدان آرزوهای ما برای آن ها ، لشکری شکست خورده از آرزوهای خودمان در رفت و آمدند. بگذاریم در آسمان زندگی، خود یابنده ی ستاره خود باشند. شاید آنچه ما سوخته می پنداریم برای آن ها جذاب ترین و روشن ترین باشد. باور کنیم زندگی خودِ ستاره ها نیستند . زندگی راه و مسافتی است که برای دست یافتن به ستاره ها می پیمائیم. به یاد داشته باشیم با واژه ی باران هیچ کس خیس نمی شود.

احساس طراوت و سر زندگی زیر قطرات باران تجربه می شود. این خلاصه وار را با بیان متفکرانه از کریشنامورتی 1 به پایان می برم:

شما همیشه در رنج و عذاب هستید چرا که می خواهید چیزی ورای آنچه هم اکنون هستید باشید.

 

1 جیدو کریشنامورتی (متفکر و فیلسوف هندی ، 1895-1986 م)

 

نویسنده : محمد ابراهیم اکبری

 

 

برای مطالعه مطالب بیشتر به قلم همین نویسنده روی اینجا کلیک کنید.

 

 

برای مشاهده گالری تصاویر از محمد ابراهیم اکبری هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

به لهجه سبزواری و زبان فارسی ارادت خاص دارم و به کرد بودن خود مفتخرم

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما