بازگشتی تلخ به اعتیاد تزریقی با تعطیلی مرکز دی آی سی سبزوار / از مشاهدات عینی خبرنگار تا انکار قاطع مسئولان

الهام شبانی مقدم / مجله اینترنتی اسرارنامه 
 
هشدار: این گزارش حاوی تصاویر ناخوشایند است!
 
مرکز گذری کاهش آسیب (دی آی سی) سبزوار  در 31 بهمن ماه سال 95  بعد از چهار سال تعطیلی فعالیت خود را مجدداً در حاشیه شهر سبزوار آغاز کرد  این مرکز در مدت دو سال و دو ماه تعداد 500 مصرف کننده مواد مخدر صنعتی، سنتی و تزریقی را تحت پوشش قرار داد  به گونه ای  که معتادین با مراجعه حضوری به مرکز علاوه بر بهره مندی از غذای گرم، حمام ، لباس از خدمات اولیه بهداشتی (آب مقطر، کاندوم، چسب زخم، سرنگ، پد الکل ، پانسمان) از خدمات درمانی و روانی با حضور مستقیم پزشک و روانشناس استفاده می کردند.
 
واقع شدن این مرکز گذری کاهش آسیب در حاشیه شهر(منطقه آسیب) و ارائه چنین خدماتی  در مدت زمان 26 ماه فعالیت مرکز سبب شد تا تعدادی از تزریق کنندگان( خانم، آقا) و همچنین مصرف کنندگان مواد مخدر به این مرکز مراجعه کنند.  برقراری ارتباط بین معتاد و مرکز و پیگیری هایی که با مراجعه به پاتوق ها برای جذب بیماران انجام می گرفت سبب شد تا مصرف کننده  به مرور زمان آمادگی ترک مواد را پیدا کند و تعهدی برایش ایجاد شود تا در راستای بهبودی خود همکاری داشته باشد. 
 
علاوه بر این موضوع، مهمترین بحث جلوگیری از روند گسترش بیماری هایی نظیر هپاتیت و ایدز است. معتادین با برقراری ارتباط نامشروع و یا استفاده از سرنگ های آلوده سبب انتشار بیماری در سطح وسیع جامعه  می شوند که این مرکز با شناسایی معتادین پر خطر عوامل جذب آنها را به سمت مرکز و بهره مندی از خدمات درمانی و بهداشتی را فراهم کرده بود.
 
متاسفانه با خبر شدیم که مرکز دی آی سی سبزوار بنا به دلایل نامعلوم مجددا در چند هفته اخیر تعطیل شده است از آنجایی که  با توجه به تغییری که در نحوه تزریق یا مصرف مواد  در شرایط کنونی صورت گرفته فعالیت چنین مرکزی یک ضرورت مهم محسوب می شود و تعطیلی نابهنگام آن عواقب ناخوشایندی را بویژه برای کسانی که درصدد ترک مواد مخدر بودند، فراهم کرده و عملاً منجر به برگشت بیماران این مرکز به تزریق مواد مخدر شده است.
 
 تعطیلی این مرکز  گزارشگر اسرارنامه را ترغیب کرد تا ورود جدی تری به این موضوع داشته باشد و در اولین اقدام به سراغ معتادان تزریقی  که بواسطه دریافت خدمات ، تزریق هرویئن را کنار گذاشته و به متادون درمانی روی آورده بودند، رفت که با تعطیلی مرکز "دی آی سی" متاسفانه به چرخه تزریق مواد برگشت داشته اند.
 
برای بیدار کردن وجدان افراد متعهد و برای تلنگر به مسئولانی که یا زندگی رقت بار معتادان به مواد مخدر را ندیده اند و یا بهبودی آنها در درجه چندم برنامه هایشان قرار دارد و به خصوص برای ثابت کردن ادعای مسئولان مرکز بهداشت سبزوار که معتقدند سبزوار بیمار تزریقی ندارد  در یکی از نیمه شب های اردیبهشت به همراه تعدادی از دست اندرکاران بحث ترک اعتیاد راهی مسیری شدم که ممکن بود خطراتی برایمان ایجاد کند.
 
 
پاتوق تزریق مواد، تاسیسات CNG، محله اسلام آباد
 
اولین مقصد یکی از پاتوق های تزریق مواد، واقع در پشت تاسیسات  "CNG" در محله اسلام آباد معروف به زمین های یزدان آباد بود، قبل از حرکت اطلاعات پاتوق ها را از افرادی که آشنایی کامل با این مکان ها داشتند، گرفته بودم.
 
برای رسیدن به این پاتوق مصرف مواد مخدر که در حاشیه کمربندی واقع شده است راهی آنجا شدیم از دور دست در تاریکی شب نرمک نوری  از دل زمین دیده می شد. باید تقریبا چهارصد متر راه را در زمین هایی که غیر از خار و خاشاک چیزی نداشت، طی میکردیم تا به محل مذکور برسیم، تاریکی هوا و پارس سگ های ولگرد که توقع ورود افراد غریبه را به این مکان نداشتند احساس ترس را بیشتر میکرد ، با نور چراغ قوه که در دست داشتم به جلو در حرکت بودم، با سختی زیاد به اولین پاتوق رسیدیم، یک منبع آب کوچک که در حال حاضر تبدیل به پاتوق تزریق مواد شده بود.
 
 
آلونک تاریک، نئشگی و سرنگ
 
سقف این پاتوق  بوسیله مقداری چوب و پلاستیک پوشانده شده بود، فضای بسیار ناخوشایندی داشت در فضای محدود این پاتوق، شعله ای از آتش روشن بود، میل آهنی داخل شعله های آتش گداخته می شد، در گوشه ای از این آلونک تاریک،  جوانی تکیه بر دیوار داده بود، از سرنگ خون آلودی  که در کنار دیوار افتاده بود مشخص است که هروئین تزریق کرده نئشگی مواد به حدی بود که متوجه حضور ما نشد، با به صدا درآمدن گوشی تلفن من به خود آمد، شوکه شد به گوشه ای خزید و گفت: رهایم کنید من کاری نکرده ام، با صحبت او را خاطر جمع کردم که هیچ خطری او را تهدید نمی کند.
 
اسمش "مجتبی" بود از بلندی موها و وضعیتی که داشت مشخص بود که مدت هاست رنگ حمام به خود ندیده است با اینکه سن و سالی نداشت اما تزریق هروئین و مصرف شیشه او را شکسته تر از سن و سالش نشان می داد. به گفته خودش 11 سال است که مواد مصرف می کند او قبلا راننده ماشین سنگین بوده و مصرف تریاک را از همان زمان شروع کرده است.
 
مجتبی می گوید خدا نکند که گرفتار مصرف مواد شوی، مخصوصاً زمانی که پولی برای خرید مواد نداری و مجبور به انجام هر کاری می شوی، او می گوید: دو سال است در این پاتوق تنها به سر می برم. فکر و ذهنم درگیر همین مواد لعنتی است اما  دلم به شدت برای خانواده ام تنگ است، خبر دارم پدرم برای پیدا کردن و بازگرداندنم به خانه تمام پاتوق ها را می گردد  اما دوست ندارم که مرا در این وضعیت ببیند.
 
از او می پرسم خانواده ات را دوست نداری؟ می گوید: دلم برای دیدن تک تک آنها تنگ شده ،خانواده خوبی دارم، اما من لجن هستم لجن.
 
مجتبی در پرونده اعتیادش علاوه بر مصرف شیشه، تزریق هروئین را نیز دارد  بطوریکه روزانه  3 گرم شیشه را مصرف و  5 گرم هروئین را تزریق می کند که پول آن را از راه  جمع آوری ضایعات و دزدی فراهم می کند.
 
این بیمار تزریقی که در چند ماه گذشته از خدمات مرکز دی آی سی استفاده می کرد، گفت: فعالیت این مرکز برای امثال افراد معتادی چون من بسیار خوب بود روز اولی که به این مرکز رفتم زمانی که فهمیدم علاوه بر خدمات بهداشتی، غذای گرم هم می دهند هر روز صبح با ذوق بیشتری به آن سمت می رفتم علاوه بر صبحانه، سرنگ هم برای تزریق مواد می گرفتم کم کم با مراجعه بیشتر وصحبت هایی که مسئول مرکز با من داشت متقاعد شدم تا  تزریق مواد را کنار بگذارم و متادون را جایگزین تزریق کنم، حالم با مصرف متادون خوب بود و این مراجعات انگیزه ای برایم شد تا تزریق را کنار گذارم حتی فکر ترک مصرف مواد را نیز در ذهنم می پروراندم.
 
 تا اینکه دو هفته قبل به روال هر روز به مرکز رفتم اما درب آن بسته بود  آن روز با خرید چند cc متادون بدنم را آرام کردم،  روز بعد مجدد به مرکز رفتم که گفتند این مرکز تعطیل شده است، خرید شربت متادون با هزینه آزاد برایم  100 هزار تومان تمام می شد  با نصف این پول می توانستم شیشه و هروئین را خرید کنم و با اینکه دوست نداشتم مواد تزریق کنم قید همه چیز را زدم و دوباره خود را در لجنزار انداختم و از همان زمان تاکنون هروئین تزریق می کنم.
 
در بیرون از این آلونک  تعدادی سرنگ دیده می شد از او پرسیدم برای تزریق، سرنگ تمیز تهیه می کنی؟ گفت: اگر پول داشته باشم که سرنگ می خرم اما خمار که باشی برایت فرق ندارد که سرنگ تمیز باشد یا آلوده و استفاده شده، مهم نئشگی بعد از خماری است.
 
مجتبی را با حال نزارش تنها می گذاریم و در ادامه مسیر راهی دیگر پاتوق های مصرف مواد  می شویم 
 
 
پل قیصر...
 
مکان بعدی یکی از پاتوق های اصلی  تجمع معتادان متجاحر معروف به "پل قیصر" است این پاتوق در کمربندی سبزوار- مشهد قرار گرفته، ورودی پل را اشیای چون لحاف و تشک های سوخته و نیمه سوخته پر کرده است. ظاهر این پل نشان می دهد که آتش سوزی در آن رخ داده چادر مشکی زوار در رفته ای در ورودی پل نصب است. چادر را کنار زدم داخل این پاتوق دو جوان حدود 25 تا 30 ساله نشسته بودند به محض دیدن ما شوکه شدند قصد فرار از دیگر وردی پل را داشتند اما مانع آنها شدیم.
 
از حضورما در محل به شدت ترسیده بودند آنها را مطمئن کردیم که خطری برایشان نداریم. برای جلب اعتماد آنها نیم ساعتی وقت گذاشتیم.
 
چند پتو روی زمین پهن بود، تعدادی سرنگ ، سیخ ، نی کاغذی و خرده شیشه های پایپ( وسیله مصرف شیشه) در کنار دیوار بود در مجموع پلشتی در محیط زیر پل موج می زد. به هر حال آنجا پاتوق مصرف مواد  بود که افراد معتاد زیادی رفت و آمد داشتند. 
 
نام یکی از آنها "علیرضا" بود 31 سال سن داشت که 7 سال آن را در مصرف مواد هدر داده است او ابتدا مصرفش را با تریاک و شیره شروع کرده و چون از مصرف آن خسته می شود بواسطه یکی از دوستانش به سمت مصرف شیشه، حشیش و تزریق هروئین روی آورده است.
 
او ادامه داد: مصرف مواد مرا به خاک ذلت کشانده است، یکی از دوستانم که مدت کوتاهی شیشه مصرف می کرد در تعریف از این ماده افیونی که شیشه اعتیاد آور نیست مرا متقاعد کرد که برای یک بار آن را مصرف کنم من هم که اطلاعاتی از شیشه نداشتم و البته نسبت به مصرف تریاک  بی انگیزه شده بودم، شیشه را جایگزین این مواد کردم، در حالیکه نمی دانستم که " لذت اول شیشه به ذلت آخرش نمی ارزد." همه چیز غلط از کار درآمد من معتاد به مصرف شیشه شدم.
 
مصرف  مواد مخدر از هر نوعی که باشد بیچاره ات می کند احساس خواری و پستی دارم، اولین ضربه ای که از مصرف مواد  به من وارد شد  فاصله گرفتن از خانواده ام بود.
 
سگی در کنار دیوار آرمیده است. انگار جانی در بدن ندارد، زمانی که نگاهم به سمت این حیوان رفت علیرضا لبخند تلخی بر گوشه لبش نشست و گفت در این پاتوق روزانه 20 الی 30 نفر زن و مرد معتاد در رفت وآمد هستند هر کسی می آید یک نوع مواد می زند و می رود، این حیوان نیز شبانه روز در همین مکان است،  مسلم است که معتاد می شود.
 
او گفت: این حیوان نای بلند شدن از سر جایش را حتی برای خوردن غذا ندارد، زمانی که مواد مصرف می کنیم از کنار ما تکان نمی خورد ما هم دود مواد را به روی سر و صورتش می دهیم این سگ مثل ما معتاد مواد است. 
 
علیرضا  روزانه 5 گرم مواد مصرف می کند که پول خرید این مواد  افیونی را به گفته خودش از طریق جمع آوری ضایعات و گاهناً در صورت ناچاری با دزدی تامین می کند.
 
آثاری از تزریق مواد روی دستان علیرضا دیده می شود نگاهی به دستانش می کند و می گوید: دو سال است تزریق هروئین دارد، اولین بار که تزریق موارد را داشتم، نئشگی ناشی از تزریق برایم به حدی بود که در کمتر از یک دقیقه  حال خوبی به من دست داد چون تجربه اولش خوب بود  به تزریق مواد روی آوردم.
 
از او پرسیدم برای تزریق مواد همیشه سرنگ تمیز  تهیه می کنی؟ راستش را بخواهی نه، معمولاً در زمان تزریق سه نفری کنار هم جمع می شویم و همه از یک سرنگ استفاده می کنیم.
 
دوباره می خواستم با سوالی تلنگری به او بزنم، از او پرسیدم برایت مهم نیست که دوستانت بیماری خاصی داشته باشند و با این سرنگ آلوده ، درگیر بیماری هایی چون ایدز و هپاتیت شوی؟  او گفت برایم مهم نیست، وقتی خمار مواد هستی اصلا به این حرف ها فکر نمی کنی معتاد اگر اهمیتی به خود بدهد که از همان ابتدا خود را در مرداب اعتیاد غرق نمی کند.
 
 او لحظه ای نگاهش را به زمین دوخت و دستش را روی صورتش گذاشت و به فکر فرو رفت...
 
علیرضا از جمله کسانی است که یک ماه از خدمات مرکز دی آی سی سبزوار استفاده کرده و اثر بخشی این رفت و آمدهایش به مرکز باعث شده بود، اعتیادش از تزریق به کشیدن مواد تغییر کند، که متاسفانه تعطیلی این مرکز گذری کاهش آسیب و ناتوانی او در خرید متادون با قیمت آزاد مجددا علیرضا را به سمت تزریق مواد سوق داد.
 
علیرضا ادامه داد: مرکز دی آی سی را به واسطه  یک نفر که قبلا از آنجا خدمات گرفته بود، شناختم. یک روز که در خماری شدید بودم و البته پولی برای خرید مواد نداشتم، تصمیم گرفتم تا به این مرکز بروم . گرسنه بودم مدت ها بود غذای گرم نخورده بودم ابتدا صبحانه خوردم و بعد دوش آب گرم گرفتم و لباس تمیز در اختیارم گذاشتند. با اینکه معتاد بودم اما طوری به من رسیدگی کردند که خانواده ام تا به حال اینطور کارها را برایم انجام نداده بودند.
 
خماری از چهره ام مشخص بود اطلاعاتی از نوع موادی که مصرف می کردم به آنها دادم. آن روز یک عدد سرنگ به من دادند و خواستند تا هر روز به مرکز بروم و چون پاتوقم را می دانستند، روزهایی که به مرکز نمی رفتم آنها برایم سرنگ می آوردند.
 
اهمیتی که آنها به من دادند باعث شد تا تزریق مواد را کنار بگذارم و متادون را کم کم جایگزین تزریق هروئین کردم. روزهایی بود که پولی نداشتم اما مرکز متادون در اختیارم می گذاشت و در پایان ماه تسویه میکردم.
 
تا اینکه از طریق کسانی که برای گرفتن خدمات به دی آی سی می رفتند خبر دار شدم مرکز تعطیل شده است  معتادان داروی متادون را به قیمت 40 هزار تومان که تعرفه دولتی آن بود از مرکز می گرفتند با تعطیلی مرکز عملا هیچ یک از ما نمی توانستیم متادون به قیمت 100 هزار تومان به صورت آزاد را خرید کنیم .
 
لذا اکثر آنها مجدد به تزریق و مصرف مواد روی آوردند و من نیز فقط برای 5 روز توانستم متادون به قیمت آزاد را تهیه کنم بعد از آن دیگر نتوانستم ادامه بدهم و برخلاف میل باطنی تزریق هروئین را شروع کردم.
 
صحبت هایم با  علیرضا به پایان رسید از او خداحافظی کردم. چند قدم از پل قیصر فاصله گرفتم که صدایی از پشت سر شنیده شد  "خانم خبرنگار" از خوشی دلمان نیست که مواد مصرف می کنیم ما آدمیم....
 
 
پاتوق بعدی حمام آزادی، سه راه رضوی
 
پاتوق بعدی یکی از حمام های قدیمی و مخروبه شهر معروف به حمام آزادی(خورشیدی قدیم) است، وسعت زیاد این مکان و غرفه های مجزا که آثار به جا مانده از حمام است سبب شده تا اکثر مصرف کنندگان مواد مخدر به این مکان مراجعه کنند.
 
در گوشه ای  از این حمام قدیمی جثه لاغر یکی از مصرف کنندگان نظرم را به سمت خود جلب کرد، با دیدن افراد غریبه خود را جمع و جور کرد و به گوشه ای خزید ، خمار بود، بدون اینکه نگاهی به اطراف داشته باشد سرگرم کارش شد، تمام لوازمی که کنار دستش بود به یک بطری آب، فندک، پایپ، سرنگ ، یک بسته قرص و یک پاکت سیگار خلاصه می شد. پک هروئین را از جیب پیراهنش خارج کرد مقداری آب را داخل قاشق ریخت، هروئین را با آب داخل قاشق مخلوط کرد و بسته آن را به گوشه ای پرتاب کرد، از بسته قرص مسکنی که همراهش بود مقداری را پودر و به هروئین اضافه کرد، مقداری کاغذ و کارتن را از داخل کیسه خارج و آتش زد ، قاشق محتوی مواد را روی شعله قرار داد مواد کمتر از یک دقیقه به جوش آمد و رقیق شد قاشق را روی زمین گذاشت و مشغول تزریق شد...
 
پس از مراحل تزریق به دیوار تکیه زد، سیگاری را آتش کرد و بر گوشه لبش گذاشت.
 
آشوبی در دلم به راه افتاد، دیدن این صحنه های مشمئز کننده علاوه بر اینکه حال مرا بد کرد بیشتر از آن دلم به حال او سوخت که جوانی خود را در وادی اعتیاد تباه کرده است.
 
 
 
از خاطره اعتیاد تا فروش مواد
 
در  ادامه این گزارش به سراغ یکی از فروشندگان مواد مخدر رفتم پاتوقش یکی از پارک های معروف شهر است مواد فروشان کل، انواع مواد مخدر را به صورت امانت در اختیار او می گذارند او  بعد از فروش مواد افیونی سهم خود را بر می دارد.
 
قرار ما برای صحبت، داخل ماشین کنار پارک است از طریق کسی که واسطه آشنایی ما است تماسی با او گرفته می شود در کمتر از ده دقیقه خود را به ما رساند.
 
او در معرفی خودش گفت: 7 ساله بودم که توسط برادرم به سمت اعتیاد کشیده شدم.او مصرف کننده مواد بود. . گهگاهی او را با دوستانش در حال مصرف دیده بودم از ترس اینکه چیزی به پدرم بگویم در زمان مصرف مرا کنار خود نگه می داشت و به مرور زمان دود موادی که با دوستانش پای منقل می کشید روی من اثر گذاشت.
 
تا اینکه به مرور زمان وابسته مواد شدم ،اگر دود مواد به بدنم نمی رسید استخوان هایم درد می گرفت و چون بچه بودم و نمی دانستم که با این درد چه کنم همیشه با شوهر خواهرم بودم تا مواد به من برساند از همان زمان بود که وابستگی من به مواد روز به روز بیشتر شد سن و سالم که بالاتر رفت و به نوعی فهمیده تر شدم ساقی های مواد را شناختم و چون آدم جسوری بودم اکثر مواد فروشان پیشنهاد کار می دادند. من هم مواد می گرفتم و برایشان می فروختم و پول خوبی را به جیب می زدم با چند سال کار کردن با ساقی های مختلف که آنها مرا برای خرید با خودشان می بردند کم کم با مواد فروشان کل، آشنا شدم و اینطور شد که هم به زندگی خودم گند زدم و هم کسانی که آلوده مصرف مواد هستند. 
 
40 سال سن دارم که 25 سال  آن را از هر موادی که بگویی در حد و قاعده اش مصرف کرده ام نمیگذارم مواد مخدر مرا غرق کند.
 
با اینکه فروشنده مواد هستم و از پول درآوردن بدم نمی آید  اما وقتی می بینم که مشتری هایم اکثراً جوان های 17 تا 30 ساله هستند  دلم واقعاً به حالشان می سوزد سعی می کنم آنها را از خرید مواد منصرف کنم اما فایده ای ندارد وقتی من نفروشم از دیگری می خرند.
 
مصرف روزانه ام  سه گرم شیشه و هروئین است. مواد در اطرافم زیاد است و چون پولی برای آن هزینه نمی کنم مبلغش برایم مهم نیست. در بازار فعلی فروش  یک گرم هروئین 80  هزار تومان است، همین مواد را به صورت کلی می توانم از نیشابور و مشهد به هر گرم 35 هزار تومان خرید کنم. همچنین قیمت یک گرم شیشه 80 تا 100 هزار تومان است که این رقم برای من در هر گرم به 22 هزار تومان می رسد.
 
وی میزان فروش روزانه خود را 50 تا 100 گرم اعلام کرد و گفت: ممکن است یک روز فروشم زیاد باشد و روز دیگر حتی یک گرم هم نفروشم، اما همیشه 10 گرم مواد را جدا از فروش روزانه همراه خود دارم که مقداری از آن را در اختیار زنان معتاد بی پول و مقداری را نیز رایگان به زنان یا دخترانی که به اجبار شوهر، پدر و یا برادر معتاد  مجبور به تن فروشی هستند ، قرار می دهم تا این کار را انجام ندهند.
 
این فروشنده مواد مخدر در سبزوار ادامه داد: علیرغم میل باطنی و به خاطر اینکه خرج  خانواده ام که 12 نفر بر عهده ام است مجبورم یا مواد بفروشم و یا واسطه فروش مواد باشم، معامله که انجام شود سهم مرا پرداخت می کنند این نوع پول درآوردن را دوست ندارم اما دکتر، مهندس که نیستم بهرحال از جایی باید خرج خانه را تامین کنم.
 
اینها صحبت های تعدادی از مراجعان به مرکز دی آی سی سبزوار بود مرکزی که اینک با تعطیلیش عواقب ناخوشایندی را گریبانگیر معتادان به مواد مخدر کرده حال باید ببینیم که چرا دانشگاه علوم پزشکی و مرکز بهداشت سبزوار اقدام به تعطیلی این مرکز کرده اند آیا مسئولان و مدیریت شهرستان و همچنین دستگاه قضایی و انتظامی اقدامی برای بازگشایی این مرکز انجام خواهد داد؟
 
 
 
مرکز دی آی سی تعطیل نشده بلکه خدمات آن تقسیم شده است
 
در ادامه گزارش ویژه اسرارنامه درباره معضلات تعطیل شدن مرکز گذری کاهش آسیب این شهرستان، به سراغ رئیس مرکز بهداشت سبزوار نیز رفتیم.
 
دکتر فاطمه نوده در این زمینه به خبرنگار ما گفت: مرکز دی آی سی( مرکز گذری کاهش آسیب) سبزوار تعطیل نشده فقط مکان آن جمع آوری شد و خدمات ارائه شده به روال سابق همچنان برای جامعه هدف ادامه دارد و خدمات آن بین مرکز مشاوره بیماری های رفتاری و کلینیک دولتی ترک اعتیاد تقسیم بندی شده است.
 
وی افزود: فلسفه راه اندازی  مراکز دی آی سی در سطح کشور، ارائه خدمات به معتادین تزریقی، کاهش آسیب و جلوگیری از بروز بیماری هایی چون ایدز و هپاتیت از طریق ارائه پک بهداشتی (سرنگ، کاندوم، چسب زخم و پانسمان) به جامعه هدف است.
 
نوده گفت:  در مدت 26 ماه فعالیت مرکز دی آی سی، طبق آماری که مسئول این مرکز به ما ارائه داد تعداد معتادان تزریقی عدد صفر اعلام شد در عین حال پروژه "مکان یابی" (Maping ) برای شناسایی معتادان تزریقی با تیمی متشکل از فرمانداری، مرکز بهداشت ، نیروی انتظامی، آب و فاضلاب، بهزیستی و شهرداری  انجام شد، در این پروژه  تمامی پاتوق های سطح شهر توسط این تیم سرکشی شد و هیچ معتاد تزریقی مشاهده نشد.
 
وی گفت: با توجه به آمار منفی معتادان تزریقی، خدمات مرکز " دی آی سی" بیشتر برای معتادان غیر تزریقی متمرکز شد و با هماهنگی،  مکان مرکز واقع در منطقه صالح آباد سبزوار، جمع آوری و پرونده مراجعین به مرکز بهداشت منتقل شد.
 
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار اضافه کرد: در راستای بهره مندی معتادانی که از بخش MMT مرکز دی آی سی  استفاده میکردند و به لحاظ اینکه اکثر آنها وضعیت اقتصادی خوبی ندارند و قادر به خرید متادون با تعرفه آزاد  نیستند، در جلسه مصوب شد تا این دسته از بیماران همچنان به روال گذشته داروی متادون را با تعرفه دولتی از کلینیک ترک اعتیاد واقع  در خیابان ناوی دریافت کنند، همچنین سایر خدمات  در مرکز مشاوره بیماری های رفتاری با حضور مستقیم پزشک، روانشناس، پرستار و کارشناس بیماری ها بسیار بهتر از مرکز دی آی سی به افراد در معرض خطر ارائه می شود.
 
دکتر نوده در مقابل این سئوال خبرنگار اسرارنامه که: تیم مدیریتی شما چگونه در مدت زمان شش ماه نتوانست بیمار تزریقی پیدا کند اما طی دو شب از سرکشی ما از تعدادی از پاتوق ها، تعدادی بیمار تزریقی در چند پاتوق مشاهده شد، پاسخ داد: هدفگذاری دی آی سی از همان ابتدا ارائه خدمات به بیماران تزریقی بوده و چون ما از فعالیت این مرکز به آنچه مد نظر وزارت بهداشت است نرسیدیم،  نسبت به جمع آوری مکان آن اقدام شد. ما کار شما را زیر سوال نمی بریم اما استنادهای وزارت خانه طرح مکان یابی Maping)) ما است و طرح به صورت کامل اجرا شد و در زمان اجرا، تیم  تمام پاتوق ها را ساعت ها در بدترین شرایط سرکشی کردند اما معتاد تزریقی پیدا نکردند ما براساس ارائه مطالعات خود کار می کنیم ادله ای که به ما ارائه شد قوی است.
 
وی افزود: بنده کار پیمانکار این مرکز را زیر سوال نمی برم آمار آنها برای تعداد بیمار تزریقی صفر اعلام شد ولی برنامه  Maping که زیر نظر مرکز بهداشت انجام شد و از وزارت خانه مستقیم رصد می شد حتی تایم سرکشی از پاتوق ها را بر حسب برنامه زمانبندی که صبح یا بعد از ظهر باشد را نیز وزارت تعیین می کرد در اینکه ما در شش ماه فعالیت تیم به موردی از تزریق دست نیافتیم و شما در دو شب سرکشی از پاتوق ها به آن رسیده اید مقداری جای سوال دارد.
 
وی  با تاکید بر اینکه خدمات دی آی سی متوقف نشده ، بلکه از مکانی به مکان دیگر منتقل شده است یاد آور شد: خدمات ارائه شده در مرکز گذری کاهش آسیب در بین مراکز تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی سبزوار تقسیم شده است. در گذشته بحث واگذاری دی آی سی از طریق مناقصه انجام می شد اما امروز این موضوع به طور کلی منتفی شده است، برنامه وزارت بهداشت اجرای خدمات به جامعه هدف از طریق "موبایل سنتر" است در این طرح  بدون اینکه دفتری راه اندازی و هزینه ای برای خرید امکانات و بکارگیری نیرو شود صرفاً با یک نفر قرارداد منعقد می شود که این نیرو به صورت سیار موظف است تمام پاتوق ها را تحت پوشش قرار دهد و خدمات را به جامعه هدف ارائه دهد.
 
دکتر نوده گفت: در حال حاضر این طرح به صورت شفاهی به ما اعلام شده است و مرکز بهداشت برای اجرای موبایل سنتر منتظر ابلاغیه کتبی وزارت بهداشت است.
 
وی تاکید کرد: چون وزارت بهداشت به خواسته خود در اهداف تعیین شده که پوشش بیماران تزریقی و ارائه خدمات به گروه های هدف است دست نیافته و صرفاً خدمات  ارائه شده خارج از وظایف قانونی آن است، مکان مرکز جمع آوری شد. اما اگر احساس می کردیم الزامی برای ادامه فعالیت های مرکز دی آی سی وجود دارد، قطعا برای حفظ آن تلاش میکردیم.
 
رئیس مرکز بهداشت سبزوار افزود: وقتی مرتب آمار مراجعه کنندگان  به مرکز گذری رصد می شود و فقط یک نفر بیمار
 
تزریقی برای گرفتن خدمات به مرکز مراجعه می کرد که همان یک نفر نیز در بهار سال گذشته  به شهر دیگری مهاجرت کرده و آمار مرکز در رابطه با بیمار تزریقی  به صفر رسیده است دلیلی برای ادامه فعالیت آن نبود. 
 
دکتر نوده گفت: در اینکه خدمات ارائه شده در مرکز دی آی سی به معتادین به نحو احسن انجام شده شکی نیست اما آن خدمات، خدمات فرعی بوده نه اصلی، که هم اکنون این خدمات فرعی در مکانی بهتر از دی آی سی به مجموعه درگیر در حال ارائه  است.
 
مدیر گروه سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار نیز در ادامه گفت: مرکز بهداشت موافق اجرا کردن شو تبلیغاتی نیست. یکی از ماموریت های ما بازدید از مرکز دی آی سی است و در بازدیدهای سرزده که از این مرکز انجام شد شاید یکی دونفر مراجع کننده داشتند. اما زمانی که بحث بازدید توسط مسئولی مطرح می شد به هر طریقی بود مرکز را شلوغ می کردند تا نشان دهند که مرکز مراجع کننده زیادی دارد. بنابراین زمانی که خدمات به غیر جامعه هدف در حال عرضه است و عملا هیچ بازدهی ندارد و از اموال بیت المال هزینه می شود، چرا فعالیتش ادامه داشته باشد ، کار علاوه بر اینکه باید درست اجرا شود  قانونی هم باید باشد.
 
 دکتر رادفر  افزود: با اینکه یکسری خدمات چون ارائه صبحانه  از وظایف تعیین شده دی آی سی نیست اما در زمان فعالیت مرکز این خدمت  صرفاً برای جذب معتادان به مجموعه هدف ارائه می شد، روزانه باید تعداد 50  بیمار معتاد از صبحانه گرم مرکز استفاده می کردند معیار ما چک کردن ظروف یکبار مصرف موجود در سطل های زباله بود در حالیکه ظروف استفاده شده در سطل ها به تعداد پرسنل مرکز بود، ما مسئول حفظ بیت المال هستیم در این شرایط اقتصادی باید هزینه ها مدیریت شود و جاهایی که احساس می شود هدر رفت اموال بیت المال است بایستی جلو آن گرفته شود.
 
وی گفت: در 26 ماه از فعالیت مرکز گذری کاهش آسیب در سبزوار، آمار سرنگی که برای ارائه به بیماران تزریقی داده می شد همخوانی با رقم تعداد معتادان تزریقی نداشت سرنگ صرفاً برای ارائه شربت متادون به معتادان استفاده می شد در صورتی که این کار قانونی نبود.
 
 
و اما آمار جالب از مراجعه معتادان به مرکز تعطیل شده صالح آباد
 
امیر شمس آبادی مسئول مرکز گذری کاهش آسیب(دی آی سی) سبزوار گفت: این مرکز در 26 ماه از فعالیت خود تعداد  500  مصرف کننده مواد مخدر صنعتی و سنتی را با ارائه خدمات اولیه که شامل سرنگ، کاندوم، چسب زخم، پد الکل، آب مقطر، پانسمان و متادون است را تحت پوشش قرار داد و علاوه بر این صبحانه ، دوش آب گرم و لباس تمیز نیز در اختیار معتادان  قرار گرفته است.
 
وی افزود: با آغاز بکار مرکز  در بهمن ماه سال 95   شش ماه زمان برای شناسایی پاتوق ها گذاشته که در همین راستا  280 پاتوق شناسایی شد که هم اکنون 70  پاتوق مصرف فعال هستند که در اکثر این مکان ها مصرف کنندگان خانم رفت و آمد دارند که متاسفانه برای تامین مواد خرید و فروش می شوند.
شمس آبادی ادامه داد: غالب اصلی "دی آی سی" ارائه خدمت به تزریق کنندگان است با تغییر الگوی مصرف در سبزوار و بالا بودن آمار معتادان مصرفی با نظر مرکز بهداشت تصمیم گیری شد تا  خدمات به همه معتادان ارائه شود.
 
مسئول مرکز گذری کاهش آسیب سبزوار افزود: به لحاظ اینکه تزریق کنندگان مواد  به مرور زمان دچار بیماری های مرتبط  با خون از جمله هپاتیت و ایدز هستند و به نوعی چرخه درگیری  بیماری را افزایش می دهند به محض شناسایی این افراد مقدمات اعتماد سازی و هدایت آنها به مرکز انجام می شد و خدمات به صورت رایگان در اختیار آنها قرار می گرفت.
 
 او گفت: از تعداد 500 پرونده موجود در مرکز حدود 12 نفر معتاد تزریقی ثبت شده که تعدادی دارای بیماری هپاتیت هستند. همچنین 20 درصد معتادین تحت پوشش خانم های دارای رفتار پر خطر هستند که برای تهیه مواد خود به قیمت های ناچیز تن فروشی می کنند. حال در نظر بگیرد با تعطیلی مرکز و پراکنده شدن این افراد چه عواقبی متوجه جامعه خواهد شد.
 
وی با بیان اینکه مرکز بهداشت دلیل تعطیلی مرکز دی آی سی را عدم تخصیص بودجه از وزارت بهداشت اعلام کرده است، گفت: قرارداد مرکز  در 31 بهمن ماه 97  به پایان رسید مرکز بهداشت به بهانه شکل گیری سال مالی جدید ، قراردادی با مدت زمان دو ماه با مرکز دی آی سی منعقد کرد و گفتند در سال 98 قرارداد جدیدی بدون برگزاری مناقصه با مرکز بسته خواهد شد که به یکباره اعلام کردند که مرکز باید تعطیل شود و به نوعی دست ما را در حنا گذاشتند.
 
هشدار : تصاویر دلخراش!
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نظرت را بنویس
comments

حمید قانعی

جسارت و جدیت و همت خبرنگار شما در تهیه ی این گزارش ستودنی بود.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما