در جستجوی بهترین خانه / ضرورت جانمایی مکانی مناسب و قطعی جهت خاکسپاری پیکر بزرگان و نام آوران سبزوار

امید برومندی / مجله اینترنتی اسرارنامه
 
درگذشت دکتر سید محمد علوی مقدم استاد بی بدیل زبان و ادبیات فارسی دانشگاه های کشور که به عنوان یکی از چهره ماندگار ایران نیز انتخاب شده است، در روزهای اخیر بار دیگر کمبود مکانی ویژه و شکیل در سبزوار برای تدفین و به خاک سپاری بزرگان این شهر را به همه یادآوری کرد.
 
به طور مثال برای تدفین پیکر دکتر علوی مقدم مکان هایی نظیر باغ ایرانی، آرامگاه اسرار، پارک جانبازان، دبیرستان اسرار قدیم (جوانسرای اسرار)، قطعه نام آوران و فرهیختگان آرامستان شهر و دانشگاه حکیم سبزواری پیشنهاد شد و سرانجام گزینه باغ ایرانی مورد توافق تصمیم گیرندگان و خانواده آن مرحوم قرار گرفت. 
 
اگرچه هریک از این مکان ها مزایای خاصی برای تدفین پیکر مرحوم علوی مقدم داشتند، اما هیچ یک از این گزینه ها به جز قطعه نام آوران آرامستان کنونی، ویژه این امر نبودند. این موضوع نشان دهنده این است که هنوز مسئولان شهرستان سبزوار موفق نشده اند، مکانی منسجم و جامع الشرایط برای تدفین بزرگان و نام آوران این شهر فراهم آورند و حتی به قطعه نام آوران آرامستان کنونی شهر نیز وفادار نمانده اند. مکانی که اگر بزرگانی نظیر مرحوم علوی مقدم در آن به خاک سپرده شوند، مانند قطعه نام آوران بهشت زهرا در تهران خود به مجموعه فرهنگی و معنوی بزرگی تبدیل می شود که حتی در آینده می تواند خود به یکی از اماکن ارزشمند و جاذبه های گردشگری این شهر برای مسافران و حتی اهالی خود سبزوار تبدیل شود. زیرا هر بار با مراجعه به آنجا می توانند مزارمجموعه ای از بزرگان دیار سربداران را زیارت و به روح بلند آنان ادای احترام کنند.
 
در مدت همین چهار پنج سال گذشته چندین چهره برجسته دیارسربداران به دیار باقی شتافته اند که برخی از آنان اصلا در سبزوار تدفین نشده و برخی دیگر به صورت پراکنده در یکی از مناطق این شهر به خاک سپرده شده اند. به طور مثال استاد حمید سبزواری پدر شعر انقلاب در پارک جانبازان ، استاد سید حسن نقیب زاده پدر ورزش های پهلوانی سبزوار و غرب خراسان در محل آرامستان قدیم، دکتر حسین قندی سلطان تیتر ایران در تهران و در بهشت زهرا به خاک سپرده شدند، همچنین چهره های برجسته دیگری نیز هستند که در بستر بیماری به سر می برند و ضمن آرزوی سلامتی و طول عمر برای آن عزیزان، به هرحال ضروری است که از همین حالا به فکر تدارک دیدن مکانی آبرومند و ویژه برای تدفین پیکر چنین بزرگانی باشیم.
 
در بین همه گزینه های مطرح دو گزینه به نظر منطقی تر می رسد، یکی قطعه نام آوران آرامستان کنونی شهر که تا کنون تنها پیکر مرحوم محمود بیهقی در آن به خاک سپرده شده است و دیگری ساخت باغ و بوستان ویژه ای مخصوص تدفین مشاهیر دیار سربداران در نقطه مناسبی از شهر، تا به هرحال تدفین بزرگان و نام آوران دیار سربداران از پراکندگی کنونی در بیاید.
 
در همین زمینه علی نورآبادی و امیر مسکنی دو تن از اصحاب رسانه غرب خراسان رضوی تا کنون یادداشت هایی را به رشته تحریر در آورده اند که یکی به ضرورت احیای قطعه نام آوران آرامستان کنونی اشاره دارد و دیگری به ایجاد باغ موزه ای ویژه تدفین مشاهیر سبزوار. اسرارنامه با این امید که مسئولان دیار سربداران بالاخره به یک جمع بندی و تصمیم گیری صحیح در این زمینه برسند و در موارد بعدی اینچنین گرفتار بلاتکلیفی نشوند، در ادامه به بازنشر دیدگاه این دو نویسنده می پردازد:
 
 امیر مسکنی:
 
این پارک هم شد خاک این پسرعمو...
«جیران» همسر «ابوالفتح» (در سریال ماندگار «هزاردستان»، شاهکار بی‌نظیر «علی حاتمی») در هنگامه وداع می‌گوید: «شاید تقدیر منه که گورستان هر شهری، خاکی از اقوام من باشه؛ تهران هم شد خاک این پسر عمو...»
 
به نظر می‌رسد با حضور مسئولین فعلی سبزوار، باید این دیالوگ را این‌گونه به‌روزرسانی کنیم:
شاید تقدیر این شَهره که هر پارک و بوستانی، خاکی از بزرگان و نوابغش باشه؛ «باغ ایرانی» هم شد خاک این عزیز...»
 
تیر ماه 1390 که مرحوم «محمود بیهقی» فوت کردند به عنوان اولین و آخرین نفر، در «قطعه نام‌آوران» آرامستان سبزوار دفن شدند و بیش از 7 سال است که تنها و غریب، در این قطعه آرام گرفته‌اند.
 
در این مدت، بزرگان دیگری از هنرمندان و فرهیختگان سبزواری به دیدار حق شتافته‌اند اما هر بار با دلایل مختلف، در گوشه‌ای دیگر از این شهر، به خاک سپرده شده‌اند.
 
نبود یک آیین‌نامه مدون جهت تعیین افراد «نام‌آور»، یکی از بزرگ‌ترین معضلات ساماندهی به این وضع است. پس از فوت استاد «حمید سبزواری»، تمام مسئولین شهرستان یادشان آمد که اگرچه در زمان زنده بودن ایشان، چنان که باید و شاید تکریمشان نکرده‌اند؛ حداقل پس از فوت، باید فکری به حال «نام‌آوران» و «هنرمندان» شهر کرد.
 
از«خانه پدری مرحوم سبزواری» تا «پارک بهمن» برای این کار معرفی شد و در نهایت «پارک جانبازان» آرامگاه ابدی «شاعر انقلاب» شد؛ با این وعده که به‌زودی در آنجا موزه و کتابخانه و ... تأسیس شود و یاد و نام «حمید سبزواری» گرامی داشته شود؛ اما امروز می‌بینیم که «حمید» غریب‌تر از همیشه است و رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر مدعی می‌شود که دولت برای ساخت موزه همکاری نکرده است.
 
پس از فوت استاد «محمد علوی مقدم» دوباره شاخک‌ها تیز شد تا ببینیم که این‌بار از صندوقِ پیشنهاداتِ مجموعه مدیریتی شهرستان، چه اسم‌هایی بیرون می‌آید. اسامی این‌بار، کمی جدیدتر و خلاقانه‌تر بود: «دانشگاه حکیم سبزواری» و «باغ ایرانی» هم به لیست قبلی اضافه شده بود.
 
کسی نمی‌داند چرا برای یک بار هم که شده، مجموعه مدیریتی و فرهنگی شهرستان (شورای اسلامی شهر، فرمانداری، اداره ارشاد، شورای فرهنگ عمومی) یک تصمیم واحد برای این‌گونه اتفاقات نمی‌گیرد؛ قرار است پس از این کدام پارک‌ها و بوستان‌ها، تبدیل به آرامگاه افراد مختلف شود.
 
آیا در اجرای این تصمیم‌های خلق‌الساعه، حتی ذره‌ای به رضایت عمومی فکر شده است؟ به عواقب بهداشتی و زیست‌محیطی و روانی آن فکر کرده‌اند یا فقط برای از سر باز کردن و رفع تکلیف، هر پیشنهادی را اجرایی می‌کنند؟
 
کسی از مجاورین باغ ایرانی درباره دفن یک فرد (هر شخص محترم و بزرگواری) سؤال کرده است؟ اگر فردی در این مسیر از این اتفاق ناراضی باشد، عواقب شرعی و اخلاقی آن را می‌پذیرند؟
 
سؤالاتی از این دست را همیشه می‌شود پرسید و مطمئن بود که هیچ‌وقت، هیچ مسئولی، حتی زحمت شنیدن و فکر کردن به آن را به خود نخواهد داد. فقط می‌خواهند کار را از سر خود باز کنند؛ با هر کیفیت و هر شرایطی...
 
«محمود بیهقی» تنها و غریب است؛ «حمید سبزواری» تنها و غریب است؛ «محمد علوی مقدم» هم...
نقشه پراکندگی آرامگاه‌های شخصیت‌های ادبی و فرهنگی سبزوار
 
منبع: کانال تلگرامی روایت های شخصی یک امیر
 
*    *    *
 
بخشی از یادداشت علی نورآبادی درباره ضرورت ایجاد باغ موزه مشاهیر سبزوار:
 
علی نورآبادی:
اصل پيشنهاد احداث باغ مشاهير به چند سال قبل برمي گردد اما متاسفانه پيگيري نشد و به جايي نرسيد. 
 
حال با اين اتفاقاتي که رخ داد و کارهايي که صورت گرفت بايد بيش از پيش ضرورت راه اندازي "موزه يا باغ مشاهير" براي مديريت شهري سبزوار روشن شده باشد.
 
اگر مسئولان محترم براي احداث و راه اندازي اين موزه عزم شان جزم است و تصميم قطعي گرفته اند؛ تذکر چند نکته در همين رابطه لازم است: 
 
1- احداث و راه اندازي اين موزه از اولويت هاي شهرستان بزرگ است و نبايد در اين زمينه کاهلي و تاخيري صورت گيرد. اگر آثار و وسايل اين بزرگان را به سبزوار بياوريم مکان مناسبي براي نگهداري آنها نداريم، همچنان که الان براي جانمايي آثار استاد سبزوار جاي آبرومندي نداريم. مسئولان در مراسم چهلم بهانه اي داشتند که بگويند وقت کم بود و نتوانستيم موزه اثار استاد را آماده کنيم اما در سالگرد او چه خواهند گفت؟ اين چند ماه باقي مانده تا سالگرد به سرعت مي گذرد و آنها بايد از هم اکنون به فکر آماده کردن موزه باشند. 
 
2- موزه يا باغ مشاهير بايد مکاني بزرگ و آبرومندي باشد. اين موزه بايد بزرگ باشد چون ما بزرگان و مشاهير زيادي داريم. مثلا اگر آثار و وسايل بزرگاني مانند حميد سبزواري، محمود دولت آبادي، حسين قندي، فخرالدين حجازي، حسين ترابي، علوي مقدم، غلامرضا بسکي حتي محمدتقي و دکتر علي شريعتي و ديگران به زادگاه شان منتقل شود، مکان قابل توجهي لازم است. اين مکان همچنين بايد آبرومند باشد تا شان و جايگاه اين بزرگان حفظ شود. به هر حال قرار است در اين موزه آثار و وسايل همه بزرگان، شخصيت ها و چهره هاي ملي و جهاني سبزوار به نمايش گذاشته شود. همچنين بايد آبرومند باشد چون اين موزه ملي اندک اندک در سطح ملي مطرح خواهد شد و بازديد کنندگاني از سراسر کشور خواهد داشت.
 
3- مي دانيم که احداث چنين مکاني زمان بر است و همچنين اعتبار قابل توجهي مي خواهد. براي همين تا آماده شدن موزه اصلي، مديريت شهري مي تواند مکان موقتي اما خوبي را براي اين منظور مشخص کند. 
 
4- احداث و راه اندازي اين موزه از پراکنده شدن آثار اين بزرگان و همچنين موازي کاري هاي نهادهاي مختلف جلوگيري مي کند. بجاي اين پراکنده کاري ها و اين که هر سازمان و نهادي ساز خودش را بزند، بهتر نيست که يک بار هزينه کنيم و يک موزه بسازيم اما آبرومند؟ اين کار تنها با همفکري، همکاري و تعامل همه افراد و نهادهاي شهرستان امکان پذير است. حتي هزينه اين موزه را هم دستگاه هاي مختلف مي توانند با همياري يکديگر بدهند. 
 
5- راه اندازي اين موزه قطعا تاثير زيادي در هويت بخشي و الگو گيري جوانان، دانش آموزان و دانشجويان خواهد داشت. نسل جديد با ديدن اين موزه و اين بزرگان به ريشه هاي کهن خود پي خواهد برد. جوانان ما مي فهمند که کي هستند؟ چکاره اند؟ و بر دوش هاي چه بزرگاني ايستاده اند؟
 
6- اگر به درستي سياستگذاري و برنامه ريزي شود،‌ اين موزه مي تواند در زمينه هاي علمي و فرهنگي در منطقه نيز جريان ساز و پيشرو باشد. 
 
7- راه اندازي اين موزه همچنين در رونق گردشگري شهرستان بسيار موثر خواهد بود. همه اين بزرگان چهره هاي ملي و بين المللي هستند و گردشگران زيادي براي ديدن اين موزه خواهند آمد. مثلا اگر آثار و وسايل دکتر شريعتي، حميد سبزواري يا محمود دولت آبادي در غرفه هاي مختلف اين موزه به نمايش درآيد، علاقه مندان زيادي براي بازديد از آن به سبزوار مي آيند. نياز به گفتن نيست که رونق گردشگري يعني پيشرفت شهرستان و يعني کارآفريني. 
 
8- البته قبل از همه اين ها مديريت شهري سبزوار بايد هر چه زودتر مکان مناسبي و آبرومندي نيز براي خاکسپاري اين مشاهير و بزرگان مشخص و آماده کند. ما تجربه دفن استاد سبزواري را پشت سر داريم. ديديم که براي خاکسپاري او به چه روزي افتاده بودم و چهار جا عوض کرديم. اگر بزرگ ديگري از مشاهير شهرستان، وصيت کرد که در زادگاهش دفن شود و يا خانواده اش خواست چنين کاري بکند، چه خاکي بر سرمان مي خواهيم بريزيم؟ آيا مي خواهيم هر کدام از مشاهير و شخصيت ها را در يکي از پارکها دفن کنيم؟‌ چرا باز غفلت و کوتاهي مي کنيم تا فردا دوباره به چه کنم چه کنم گرفتار شويم؟ آيا يکبار و دو بار تجربه کافي نيست؟ مطلوب آن است که مکان تدفين و موزه مشاهير هر دو در کنار هم باشند. به عبارتي بهتر آن است که تا جايي که امکان دارد "باغ مشاهير" و "موزه مشاهير" در جوار هم باشند اما اگر به هر دليلي چنين چيزي ممکن نيست مسئولان محترم بايد به طور جدي به فکر آماده کردن باغ و موزه مشاهير در سبزوار باشند.
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما