نباید از سهم سبزوار در جاده ابریشم غافل شد/ با اینکه از جنس میراث بودم، نخواستند که بمانم

ریحانه ریاحی/ مجله اینترنتی اسرارنامه
 
به حق می توان دکتر محمودرضا سلیمانی رئیس پیشین میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دیار سربداران را یکی از بهترین و موفق ترین مدیران در چند سال گذشته غرب خراسان رضوی نام برد. سلیمانی یکی از بهترین و فعالترین مدیرانی بود که تا کنون در اداره میراث فرهنگی سبزوار روی کار آمده است. سلیمانی از سال 94   تا چند ماه اخیر در عرصه میراث فرهنگی و گردشگری فعالیت کرد و زحمات زیادی برای سبزوار کشید.
 
وی سبزوار را شهر آیین های نستوه نامید و ثبت روز تاریخ ابولفضل بیهقی یکی از آرزوهایش بود.
 
طی دیدارهای مکرری که اخیراً دکتر سلیمانی با تحریریه اسرنامه داشت، خبرنگار این پایگاه خبری، برآن شد که پای صحبت هایش بنشیند و به عنوان یک فرد متخصص در زمینه میراث فرهنگی و گردشگری، حرف های دل او را بشنود.
 
گفتنی است، دکتر سلیمانی قبل از ریاست اداره میراث فرهنگی و گردشگری، مدیرعامل سابق موزه شهر سبزوار بود که در انجام این مسئولیت نیز موفقیت هایی کسب کرد. 
******
 
کوی گل افشانی نباید بازگشایی می شد
 
در دوره های گذشته فعالیت ما بر پایه ی کار جمعی بود، گرچه جایگاه ها متفاوت بود اما اعتقاد و نظرات مدیران شهری بر مشورت بود.
 
همگرایی مدیریتی پایه و اساس کار بود و اگر قرار بر این بود که در شهرداری اتفاقی رخ دهد، مبنای شهردار برای انجام آن مشورت با دیگر مدیران شهرستان بود. به گونه ای که آن زمان تدبیر بر این بود که کوی گل افشانی نباید بازگشایی شود، و این اتفاق در آن دوره افتاد.گرچه شهردار سابق(دکتر طالبی) با فشارهایی روبرو بود ولی توانست با مدیریتی که داشت آن فشارها را کنترل کند و طرح پیاده راه با پیگیری های متعددمان تصویب شد و کارها همانگونه که مدنظر جمع مشاوران بود انجام شد.
 
تیم مدیریت شهری سابق، بر این عقیده بود که بافت تاریخی کوی گل افشانی باید حفظ شود، چون این بافت ها میراث ماست و ما آنچه داریم از همین میراث هاست. گل افشانی می توانست بستر بزرگی برای پیاده راه باشد و خانه های تاریخی آن مرمت و بازسازی شود. برنامه هایی نظیر پختن غذاهای سنتی و عرضه به مردم و همچنین برگزاری آیین هایی محلی در میدان انتهایی این محله، محور فعالیت این کوی بود .
 
 
انسان فدای ماشین
 
اگر کوی گل افشانی بازگشایی نمی شد و مسئولین بستر عبور و مرور اتومبیل ها را فراهم نمی آوردند، آن محله می توانست بستر فرهنگی و گردشگری باشد و اعتبار محله ای پیدا می کرد؛ اما متاسفانه با این بازگشایی انسان فدای ماشین شد.
 
 
مشکلات شهروندان سبزواری
 
یکی از مشکلاتی که در سبزوار با آن روبرو هستیم، آشنا نبودن شهروندان با مکانی است که در آن زندگی می کنند. متاسفانه شهروندان سبزواری برای محلات قدیمی ارزشی قائل نیستند و باعنوان فرسوده از آنها یاد می کنند. در صورتی که محلاتِ فرسوده شناسنامه شهر محسوب می شود و  شهروندان باید بدانند محله ای که 300 سال قدمت دارد و از بین نرفته، بسیار ارزشمند است و مردم آن محلات نقش به سزایی دارند و می توانند بخشی از تاریخ آن شهر را به نمایش بگذارند و درآمد برای خودشان ایجاد نمایند.
 
 
ورودم به اداره میراث؟
 
موزه شهر سبزوار با حدود 30 قطعه  اشیاء قدیمی که توسط اعضای شورای آن زمان تهیه شده، شکل گرفته بود؛ که بنده با ورودم موزه را به چندصد قطعه افزایش دادم و موزه شهر سبزوار را در عرصه ملی معرفی کردم و مطالعاتی زیادی دراین زمینه صورت گرفت و طی جلساتی با دکتر کارگر (مدیرکل موزه های سازمان) و آقای زمانی(معاون توسعه اداره کل) و همچنین دوستان فعال در میراث فرهنگی، برای موزه شهر برنامه ریزی هایی کردیم.به گونه ای که در آن زمان فرصت درآمدی برای شهرداری سبزوار از طریق موزه ایجاد شد.
 
ساختمان وسط میدان سی هزارمتری را به موزه تبدیل کردیم و از آنجایی که کانون ورودی شهر بود مسافرانی که در آن مسیر رفت و آمد و یا اسکان داشتند از آن موزه دیدن می کردند و روزانه بازدیدها به 50 نفر می رسید و این اقدام ارزنده ای برای شهرستان بود. در این راستا مجموعه شهری را متقاعد کردم، مکان جدی و مهم برای دیدن سبزوار موزه می باشد و در نهایت افتتاح آنجا با پیگیری های متعدد و فشارهای زیاد صورت گرفت.  سبزوار در قالب طرحی کوچک در این موزه طراحی و پیاده شد و 58 ساعت فیلم مستند از بزرگان و خاطرات شفاهی آنها جمع آوری کردم و این فیلم ها از تلویزیونی که به صورت امانی تهیه شده بود، در داخل موزه پخش می شد.
 
بعد از آن و به دنبال این فعالیت ها، ریاست اداره میراث فرهنگی به من پیشنهاد و واگذار شد.
 
 
کمبودهای سبزوار در ابتدای ورودم/ بیگانگی سبزوار با گفتمان میراثی:
 
زمانی که به میراث آمدم کمبودهای سبزوار نظرم را به خود جلب کرد و اولین موضوع، بیگانگی سبزوار با گفتمان میراثی بود که اداره میراث درآن جایگاه دچار انزوای شدیدی بود و یکی از برنامه هایم خروج اداره از این انزوا بود و در نهایت توانستم با سخنرانی های متعدد در شورای اداری، سبزوار را ازاین حالت خارج کنم.و بعد از خروج از انزوا گفتمان میراثی در سبزوار را مطرح کنم و ثابت کردم که گردشگری و میراث فرهنگی می تواند قطب اعلای پیشرفت و توسعه باشد.
 
دومین کمبود، تبدیل سبزوار از گذر به مقصد بود که این مبحث پیامد و زیرمجموعه موضوع اول می باشد و سومین مبحث نیز تاب آوری هویت در برابر معیشت است.
 
زمانی که متوجه این آسیب های بزرگ و جدی در سبزوار شدم، گفتمان میراثی را در سبزوار احیاء نمودم و طرح 6 مکان 60 رویداد درسال 1394 برای سال 95  را فراهم آوردم که خوشبختانه طرح موفقی بود. 6 مکان شامل داورزن، باشتین، برآباد، تپه دامغانی، کوی گلستان و سبزوار می شد.
 
در پی احیای گفتمان میراثی اقدام به سیاه چادر در طول جاده ها کردیم. همچنین برای کنترل تأثیر معیشت بر هویت، مباحث میراث فرهنگی را به سمت ثروت شدن بردیم؛ زیرا در غیر این صورت این مسئله حل نشدنی بود؛ بنابراین تلاش جدی برای راه اندازی اقامتگاه های بومگردی انجام گرفت و مجوز سه بومگردی طبس در فراسوی شمال، زعفرانیه در فراسوی شرق و بومگردی مزینان در فراسوی غرب را با پیگیری های مجدانه دریافت کردیم و برای جنوب نیز منطقه بیروت را مدنظر داشتم که دیگر فرصت اجرای این پروژه را در اداره میراث نیافتم.
 
اقامتگاه های بومگردی منشاء مناسبی به لحاظ تثبیت هویت و رواج گفتمان فرهنگی و میراثی برای شهروندان سبزوار می باشند، زیرا اینگونه رویکردهای میراثی باعث جذب درآمد و اشتغال زایی و رونق اقتصاد مردم می شود.
 
 
سه وظیفه اصلی سازمان میراث فرهنگی
 
وظایف اصلی سازمان میراث فرهنگی آموزش، پژوهش و نظارت است، که متاسفانه آموزش در سبزوار وجود ندارد و در این زمینه اطلاعات مردم ناچیز است.گرچه بنده در زمان مدیریتم سخنرانی های زیادی در این رابطه داشتم و نیز بومگردی ها را مجاب کردم تا به مردمی که به آنجا می روند آموزش های لازم را بدهند.
 
مسئله بعدی نیز پایدار کردن و تثبیت و احیای بافت های از دست رفته می باشد، که در این راستا کارگاه سفال برآباد را که 40 سال کسی سراغش نرفته بود را دوباره احیاء کردم.
 
 
کارهایی که در دوره فعالیت بنده انجام شد....
 
در دوران ریاست بنده بر اداره میراث فرهنگی در زمینه بافت شهر برای جداره سازی بیهق پیگیری هایی انجام دادم. در آن دوران خانه امین التجار با همکاری دانشگاه مرمت شد، همچنین خانه جعفرزاده که مالکیتش در اختیار میراث بود جان تازه ای پیدا کرد و با سختی و تمام فشارهایی که برای عدم انتقال اداره به این مکان بود همکاران اداره را به آرزویشان رساندم و در نهایت اداره ای در خور شان و جایگاه والای سبزوار تاریخی شکل گرفت.بحث یخدان ها را با پیگیری ها به نتایج مثبتی رسانده بودم که اکنون با تمام شدن دوران مدیریتم از اوضاع آن اطلاعی ندارم. همچنین مناره خسروگرد را چندین مرتبه به بخش خصوصی واگذار کردم و ثابت کردم که این مناره می تواند درآمدزایی کند. و در نهایت  ازخانه های تاریخی این شهر تا جایی که توانستم محافظت کردم.
 
دوسال پیاپی از فرماندار درخواست کردم که پلیس راه و تجمع ایستگاه های سبزوار را به مناره خسروگرد منتقل کند، اما متاسفانه پیگیری هایم به نتیجه نرسید؛ ولی همچنان معتقدم پلیس راه باید در ورودی شهر باشد تا علاوه بر اینکه نیروی راهنمایی و رانندگی مسافران را کنترل می کند، مسافران از تاریخ سبزوار دیدن نمایند و همچنین سایه میراثی بر سر پلیس راهنمایی و رانندگی باشد زیرا سبزوار هزاران سال تاریخ دارد و این عجین بودن، انطباق میراثی و کیفیت فرهنگی سبزوار را بالا می برد.
 
به مدت دوسال و نیمی که در میراث بودم تعداد زیادی نمایشگاه در عرصه صنایع دستی برگزار کردم.همچنین هنرمندان صنایع دستی که تا آن زمان گمنام بودند در آن زمان روی کار آمدند. و در نهایت انجمن صنفی بزرگی تشکیل دادم، چون معتقد بودم صنایع دستی سبزوار به گردن ما حق دارد. 
 
 
روز ابولفضل بیهقی، روز تاریخ ایران است
 
ثبت روز تاریخ با یاد ابوالفضل بیهقی یکی از مهمترین پیگیری هایی بود که در آن زمان انجام دادم، چون معتقدم وی پدر تاریخ ایران بود و روز ابولفضل بیهقی روز تاریخ ایران است. بیهقی روایت بسیار نابی از دوران خودش ارائه داد و اندیشه تاریخی را برای ایرانیان ایجاد کرد.
 
 
در کاری که به من محول شد، موفق بودم
 
گوته می گوید: جامعه بسته باز خواهد شد اما جامعه باز بسته نخواهد شد. بنده گفتمان میراثی را به سبزوار آوردم و دیگر این اتفاق فقیر و حقیر نمی شود. در کاری که به من محول شد موفق بوده ام، چرا که به سیستم اداری معتقد نیستم و در کار تلاش و دوندگی های زیادی کرده ام و فعالیت های اداره را صرفاً به نامه ختم نمی کردم و در راه هدف می جنگیدم.صحبت کردن در میراث فرهنگی بسیار ارزشمند است که من این کار را نیز ساعت ها با مردم در کوچه وخیابان و... انجام دادم که یکی از دلایل موفقیتم همین بود.
 
 
سبزوار؛ شهر آداب و آیین 
 
اگر قدرت می داشتم این شعار سبزوار (شهر آیین های نستوه که در دوران مدیریتم دادم) را به سبزوار شهر آداب و آیین تغییر می دادم.زیرا این شهر هر مسئله اش آداب و آیینی دارد و این آداب و آیین دو چیز مجزاست.آداب سیستم خاص ادبی است و در نوشتار و سخن رعایت می شود. که در آثار ابولفضل بیهقی، ابولحسن بیهقی،اسرار، شریعتی و عطاملک جوینی، ابن یمین آداب دیده می شود، درحالی که رهبر آیین ها واعظ کاشفی است که در آثارش آداب هنری و نشاط دیده می شود.
 
 
سبزوار باید معرفی شود
 
تنها راه ورود سرمایه به سبزوار و از بین رفتن چالش های گردشگری، معرفی سبزوار به مردم است. دورانی که در میراث فعالیت داشتم، بزرگترین آرزویم این بود که بزرگترین فستیوال آیینی را با حضور طیف بزرگ هنرمندان در سبزوار برگزار کنم. چون برگزاری آیین ملی در ایران و جهان را حق سبزوار می دانم و این سرزمین، سرزمینی بغیر از آداب و آیین نمی باشد.
 
 
تبدیل شدن اداره میراث فرهنگی سبزوار به اداره کل تلاش و همت جدی می طلبد
 
گرچه چندین بار برای تبدیل شدن اداره میراث فرهنگی سبزوار به اداره کل اقدام کردم، اما متاسفانه سازمان موافقت نکرد و این اتفاق با وجود شهرهای هم جوار و نزدیک کار سختی است و مستلزم تیمی قوی، برای طبقه بندی داشته های سبزوار می باشد و من در این راستا تلاش های بسیاری کردم که متاسفانه میسر نشد.زیرا این مهم تلاش و همت جدی تمامی مدیران اصلی شهر را می طلبد.
 
 
تپه دامغانی: 
 
اعتباری برای هزینه های موردنیاز بازسازی و مرمت این تپه تخصیص داده شده است که اکنون در حساب دانشگاه حکیم سبزواری می باشد.
 
فقط در رابطه با این موضوع باید تیم اجرایی در کنار هم جمع شوند و این پروژه را رها نکنند. همچنین مدیریت شهری باید ورود پیدا کند و جایگزینی برای زمین هایی که از مالکین تصرف می کنند، داشته باشند تا منطقه حساس این محوطه، (آکروپول) حفظ شود.
 
 
جاده ابریشم:
 
سهم سبزوار از جاده ابریشم مسئله فوق العاده بزرگی است که نباید از آن غافل شد.ارزش این جاده به قدری است که به خاطر سرمایه ی عظیمی که دربر دارد، چینی ها را نسبت به این جاده علاقمند نموده است.
 
سبزوار برای خروج از انزوا کافیست بستر جاده ابریشم را برای سرمایه گذاری فراهم کند و در رابطه با 150 کیلومتر محور مواصلاتی سبزوار اندیشه کند.
 
به اعتقاد من باید گروهی از مسئولان و نمایندگان سبزوار از وزیر امور خارجه درخواست کنند که با دعوت از یک تیم چینی به سبزوار و معرفی پتانسیل های این شهر، از سرمایه گذاری آنها برای این جاده بهرمند گردند.
 
از آن جایی که جاده ابریشم برای سبزوار بسیار مهم است، بایستی از طریق مدیران شهر این موضوع برنامه ریزی شود و حتی فرمانداری ، کانونی به نام کانون جاده ابریشم فراهم نماید. و همچنین پایگاه تجاری چین و جاده ابریشم، در سبزوار باشد که این موضوع صرفاً موضوع تجارت را دربرنمی گیرد و آموزش و صنعت نیز در آن مطرح است.
 
جاده ابریشم نه تنها چارچوب های ماندگاری یک جریان اقتصادی را شکل می دهد، بلکه جریان فرهنگی و هنری را نیز به دنبال دارد.
 
 
از جنس میراث بودم ولی نخواستند که بمانم...
 
سالهاست که عاشقانه در حوزه میراث فعالیت کردم و فعالیتم محدود به ریاست نبود .در سال 75  با پیگیری های متعدد وهمکاری اداره ارشاد به دنبال راه اندازی مرکز سبزوارشناسی بودم. بنده سالها برای سبزوار کارهای زیادی انجام دادم و با اینکه از جنس میراث بودم ولی نخواستند که بمانم....
 
بازخواست های زیادی برای تغییر محل اداره میراث فرهنگی از شهرک توحید به خانه جعفرزاده از طرف اداره کل میراث فرهنگی شدم و فشارهای زیادی در جهت عدم انتقال اداره وجود داشت ولی با پشتوانه جدی فرماندار وقت از این بحران گذشتیم و اداره به خانه خود بازگشت.
 
 
 
نظرت را بنویس
comments

سلام اي کاش از آقاي سليماني مي پرسيديد و يا او توضيح مي داد که سرنوشت کاوش هاي تپه باستاني سبزوار چه شد؟ چه دستاوردي داشت؟ و مهم تر از آن سرنوشت آثار کشف شده از تپه چه شد؟ آن آثار کشف شده به کجا رفت و چرا رفت؟ اين که تپه بايد کاوش و احيا شود شکي نيست و آقاي سليماني زياد زحمت کشيدند اما آثارش موزه هاي تهران و مشهد را پر کرد و براي سبزوار فايده اي نداشت و باز هم سر سبزوار مثل قبل بي کلاه ماند. آقاي سليماني نه قبلا که مسئولا بود و نه الان هيچ وقت درباره آثار کشف شده از تپه و سرنوشت آنها توضيحي نداد. وقتي که بود با قاطعيت مي گفت آثار را نگه مي داريم و اما حالا که رفته آثار چه شد؟ چه کسي در اين زمينه پاسخگوست؟ اداره ميراث فرهنگي، شوراي شهر، فرماندار و شهردار بايد پاسخگو باشند؟
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما