گفت‌و‌گو با حسین خسروجردی، نویسنده رمان «یار» درباره دکتر تقی ارانی

در ایام سالگرد درگذشت دکتر تقی ارانی (نیمه های بهمن 1318)، روزنامه آسمان آبی به سراغ این شخصیت علمی و سیاسی برجسته معاصر ایران رفته است.
 
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه، آسمان آبی در بخشی از این پروژه به گفتگو با حسین خسروجردی رمان نویس سبزواری پرداخته که در سال گذشته رمان«یار» را برای دکتر تقی ارانی نوشته است.
 
متن کامل مصاحبه روزنامه آسمان آبی با حسین خسروجردی به شرح زیر است:
 
انعکاس پیدا کردن زندگی برخی از شخصیت‌های تاریخ سیاسی در دل رمان‌ها باعث می‌شود که افراد بیشتری با این چهره‌ها آشنا شوند و حتی از گذر این آشنایی متحول شوند. زندگی‌هایی که هر یک حاوی نکات ریز و درشتی از دشواری‌ها، آینده‌نگری‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌هاست و گاه بیان‌کننده دغدغه افرادی که حتی با انتخاب راهی صعب‌العبور خواسته‌اند در آینده روشن ایران نقش داشته باشند و این نقش را با رها کردن ذهن عافیت‌طلب ایفا کنند. نقشی که شاید در پیچ‌های تند تاریخ گم شده باشد و یا چندان به چشم نیاید.
 
افرادی که در وادی سیاست، نقشی به عهده می‌گیرند، معمولا افرادی پیچیده هستند که در پیچیدگی‌های سیاست یا جان می‌بازند، یا برکنار می‌شوند و یا ماندگار. در این میان شخصیت رمان «یار» نوشته حسین خسروجردی که به تقی ارانی پرداخته است، از آن دست شخصیت‌هاست که در زندان رضاشاهی، سیاست و تقدیر دست به دست هم دادند تا هنوز نرسیده به عمق بازی‌های سیاست از دنیا حذف شوند.
 
خسروجردی، ارانی را فرزند زمانه خویش می‌داند و عاشقانه از او سخن می‌گوید. در این گفت‌وگو دلایل او در پرداختن به ارانی را مورد واکاوی قرار دادیم.
 
 
چه شد که رمان «یار» را درباره تقی ارانی نوشتید؟
رمان «یار»، رمانی است که می‌خواهد اندیشه والایی را با جوهر سلامت زندگی انسانی آغشته کند. در این واقع رمان «یار»، یاری انسان و جامعه است که تلاش می‌کند در روزگار خودش برخیزد. در این جلوه‌گاه، فرزند ایران، تقی ارانی برمی‌خیزد و همه همت، دانش و عقاید خود را مصروف این می‌کند که شاید بتواند گامی در راه اصلاح محیط اجتماعی خویش بردارد. این نخستین هدفی است که ارانی دنبال می‌کند و این دانشی مرد بزرگ، به میهن بسیار وفادار است و جانش لبریز از دوست‌داشتن و تغییر وطن به‌سوی پیشرفت است. حال این پرسش مطرح است که دکتر ارانی کیست؟ برای یافتن پاسخ طی سه سال منابع را جست‌وجو کردم تا در قالب رمان «یار» به آن پاسخ دهم. در این میان از آثارش چون اصول «علم فیزیک»، «اصول علم شیمی»، «بیولوژی و پسیکولوژی»، «خوابیدن و خواب دیدن»، «جبر و اختیار»، «ماشینیسم»، «بشر از نظر مادی» و... بهره گرفتم.
 
 
در تحقیق درباره ارانی چه ویژگی شاخصی از او، شما را جذب کرد؟
درباره ارانی بیوگرافی وجود نداشت. افرادی چون او در واقع حاصل یک استنباط فکری، عاطفی و احساس ژرفی بودند که بعد از انقلاب مشروطه تلاش کردند با تحصیل دانش تغییری در ایران ایجاد کنند. ارانی، دانشی مردی بود که 6 زبان می‌دانست و فهم عمیقی از مسائل اجتماعی پیدا کرد و بعد از بازگشت به ایران در همین زمینه تلاش بسیاری انجام داد که بعدا شاگردان و اطرافیانش ازجمله احسان طبری در همین راستا کوشش‌هایی انجام دادند.
 
 
درباره ارتباط او با ناسیونالیست‌ها در برلین چه مطالبی پیدا کردید؟
ادبی‌نویسان ایرانی ساکن برلین تلاش داشتند به نوعی ادبیات ایران را با توجه به آموخته‌های جدید مطرح کنند. این افراد اغلب تحصیلکرده دانشگاه برلین بودند که ارانی نیز با برخی از آن‌ها ارتباط پیدا کرد و پس از ارتباط، برخی متون ایرانی مانند رباعیات خیام، بدایع سعدی و بعضی از کتاب‌های ناصرخسرو را به چاپ رساند. آن‌طور که از مقدمه ارانی بر رباعیات خیام برمی‌آید، بعضی از استادان دانشگاه برلین در تشویق او به تصحیح و چاپ بعضی از آثار متون کهن ایرانی بی‌تاثیر نبودند. ضمن این‌که او به دلیل تسلطی که بر زبان فارسی و عربی داشته در دانشگاه برلین تدریس کرده است.
 
 
هنگام تحقیق درباره ارانی در رابطه با مجله «دنیا» به چه نکاتی دست پیدا کردید؟
نگاهی به مطالب مجله حاکی از دغدغه‌ای است که او در رابطه با ایران آن روز داشت؛ ایرانی که بیش از 75 درصد مردم در فقر و فلاکت، گذران زندگی می‌کردند. در این رابطه در کتاب خسرو شاکری، تصاویری از ارانی موجود است که او در میان روستاییان در هنگام برداشت محصول حضور دارد و همچنین در هنگام کار در یک معدن. از سویی نابرابری‌هایی که در جامعه وجود دارد او را بر آن می‌دارد که با دوستانش بزرگ علوی و ایرج اسکندری دست به کار چاپ مجله «دنیا» با یک چارچوب متفاوت شود. او با انتشار «دنیا» در نظر داشت مطالبی درباره اندیشه‌های خودش مطرح کند که تا زمانی که چاپ «دنیا» متوقف نشد، تا اندازه‌ای در این کار موفق شد. «دنیا» به دلیل شرایط آن روز، شیوه متفاوت بیان مسائل و فارسی ساده و امروزی توانست در میان مخاطبان جا باز کند که البته چندان دوام پیدا نکرد. ارتباط با روشنفکران و تحصیل‌کردگان ایرانی ساکن برلین باعث شد که او مجله درخوری انتشار دهد؛ ضمن این‌که او در اثر برخورد با برلنی‌ها دموکرات‌منش بود و بعدها در اثر نزدیکی با برادر بزرگ علوی، مرتضی به کمونیست‌ها نزدیک شد. گرچه بعدها با تاسیس حزب توده، دموکرات بودن او کمرنگ جلوه کرد و برخی تلاش کردند که وجه کمونیستی‌اش بیشتر در اذهان جلوه کند. در حالی که ارانی در دفاعیاتش به گرایش‌های ناسیونالیستی خود اشاره کرده است. دفاعیه‌ای که با مشقت در زندان تهیه کرد و تاثیر عمیقی بر بسیاری از مبارزان گذاشت و بعدها میزان تعهد، جسارت و وطن‌دوستی او را بیشتر آشکار کرد.
 
 
آن‌طور که پیداست شما تصور می‌کنید که آن‌چه در حزب توده تجلی پیدا کرد ربطی به اندیشه‌های ارانی نداشت؟
علاقه ارانی به تشکیل حزب و مبارزه حزبی به نوعی در مجله «دنیا» مطرح شده است، اما آن‌چه با گذشت زمانه حزب توده را متحول و در برهه‌هایی از وطن‌خواهی دور می‌کند، ربطی به وطن‌دوستی ارانی نداشت. همان‌طور که می‌دانید حزب توده براساس سیاست‌های روز خود تصمیم‌ها و رویکردی را اتخاذ کرد که با توجه به شرایط آن روز قابل بررسی است و شاید برای همین می‌گویند فرزند زمانه خویشتن باش! اما ارانی، عدالت اجتماعی را به‌عنوان یک اصل همیشه مدنظر داشت و به آن معتقد بود ولی اگر به اصولی که ارانی به آن معتقد بود، نگاه کنیم، حزب توده به مرور از بسیاری از اصول و اهداف خود خیلی دور شد. حال آن‌که ارانی تلاش داشت با نزدیکی با جنبش‌های آزادیبخش به ترقی و تغییر ایران کمک کند، اما این تغییر و ترقی در حزب توده به دلایلی محقق نشد، ارانی که باید بگویم بیشتر از این‌که چهره‌ای سیاسی باشد دانشمندی ایران‌دوست به شمار می‌آید. این برداشت مبتنی بر مطالعه آثار ارانی است زیرا همه هم‌ و غم او متوجه پیشرفت و ترقی ایران است.
 
 
برایم مشخص نشد که چرا و چگونه شد که سراغ ارانی رفتید و بر آن شدید که رمانی درباره ارانی بنویسید؟
آن‌چه در رمان «یار» درباره ارانی ثبت کردم، 95 درصد به مستندات برمی‌گردد و 5 درصد آن ناشی از عواطف و احساسات است و تلاش شد که به‌طور سرسری به او پرداخته نشود. زیرا یکی از مردان فرهیخته این مرز و بوم در یک پیچ تند تاریخی، جان و دانش خود را هزینه کرد تا گامی برای ترقی ایران بردارد. علاقه به هنر، ادبیات و ترقی ایران باعث شد که پژوهشی درباره علینقی وزیری در برلین منتشر شود. این حمایت نشان می‌دهد که ارانی با موسیقی ایران نیز آشنایی داشته است. فردی که شاعر بزرگی چون شاملو شعر«انسان بهمن‌ماه» را در 13 صفحه برایش می‌سراید و یادش را بیش از پیش جاودانه می‌کند، فردی که آن‌قدر ارزشمند بوده که شاملو در شعرش از انسانیت و آرمان‌هایش یاد می‌کند و می‌دانید که او از کمتر کسی به چنین شکلی یاد می‌کند. از آن‌سو نیما یوشیج و سیاوش کسرایی نیز از ارانی غافل نیستند و او را در شعرشان ثبت می‌کنند. حتی آیت‌الله سیدمحمود طالقانی نیز از منش و دفاعیات ارانی تمجید می‌کند. بنابراین در اندیشه فرو رفتم که چرا باید تقی ارانی برای نسل امروز ناشناخته بماند؟ برای همین تلاش کردم در حد بضاعت قلمی و مستنداتی که در دسترس بود، به این شخصیت وطن‌دوست بپردازم.
 
 
 
 
نظرت را بنویس
comments

سرسنگ

آنچنان نویسنده محترم از شخصیت واقعی رمان خود سخن به میان می آورد که گویی هیچ کاستی در وی وجود ندارد. به زعم نویسنده محترم، او ابر قهرمانی است که در قامت مصلحی اجتماعی قد علم کرده است. *ای کاش حتی اگر هیچ کاستی در شخصیت واقعی و نیز اصلی داستان وجود نداشت نویسنده گرامی اینقدر جانبدارانه سخن نمی گفت زیرا یک نویسنده باید بدون هیچ پیش داوری و جانبداری به موضوع ورود پیدا کند. * با کمی کنکاش در نقد ادبی و حتی در فضای مجازی متوجه می شویم امروزه در ابیات روز جهان، عدم پیش داوری جانبدارانه یک اصل پذیرفته شده است. با تشکر
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما