جنبش «تولید محتوا» درباره سبزوار

 
* علي نورآبادي / هفته نامه ستاره شرق
 
کم نيست مواردي که نام "سبزوار" با يک حادثه و اتفاق منفي در سطح ملي و گاه حتي در سطح جهاني مطرح شده است. به طوري که براي خيلي از ما اين تصور پيش آمده است که "سبزوار" فقط با اتفاقات ناگوار و منفي نامش بر سر زبانها مي افتد. مثال ها هم کم نيست؛ از کج سليقگي و بي تدبيري محض مديريت شهري (فرمانداري، شهرداري، دادگستري، پليس و غيره) در برگزاري اعدام در ورزشگاه که به تذکر جدي فيفا به فدراسيون فوتبال کشورمان منجر شد تا تصادفات جاده اي در مسيرهاي مختلف منتهي به سبزوار که هر روز مي شنويم و مي خوانيم که سوژه پويانمايي ها و فضاي مجازي مي شود. 
 
روشن است که اخبار حادثه اي و منفي هم معمولا انعکاس و بازتاب گسترده تري دارد. آيا چنين وضعي جفا در حق ديار پر افتخار بيهق و سربداران نيست که در طول تاريخ کهن خود از پايه گذاران و ادامه دهندگان فرهنگ و تمدن ايران و خراسان بزرگ بوده است؟ جفا که قطعا جفاست اما چه بايد کرد؟ ناليدن و غصه خوردن که فايده اي ندارد؛ چه بايد بکنيم تا نام سبزوار از اين جفاي بناحق پاک شود؟ 
 
تا چند پيش مي شد لاپوشاني کرد و مي شد با ترفندي از انتشار اخبار منفي جلوگيري کرد اما با ظهور رسانه هاي جديد و گسترش فضاي مجازي ديگر چنين چيزي تقريبا غيرممکن شده است. کار سلبي جواب نمي دهد و کارساز نيست، بنابراين بايد "کار ايجابي" کنيم. 
"کار ايجابي" يعني ابتدا بايد تا مي توانيم "کار" کنيم و بعد کارهاي "مثبت و ايجابي" داشته باشيم. به عبارت ساده تر بايد "توليد محتوا" داشته باشيم. تا دو سه سال پيش هر چه مي گشتي مثلا حتي يک عکس ساده از بسياري از آثار معروف منطقه سبزوار پيدا نمي کردي. اين فقط يک مثال براي ملموس کردن موضوع بود و گر نه هنوز هم در بسياري از زمينه ها هيچ چيز قابل اعتنا  براي ارائه نداريم.
 
سال گذشته، زماني که پرونده ثبت 11 قنات ايران براي ثبت جهاني در ميراث يونسکو در جريان بود، گفتگويي پيامکي با رئيس اداره ميراث فرهنگي و گردشگري سبزوار داشتم. گفتم: 13 قنات در زير شهر جاري است که منحصر به فرد است. همچنين سبزوار با دارا بودن 1000 قنات بيشترين قنات را در استان و شايد کشور داشته باشد، چرا دست کم يک قنات منطقه سبزوار در اين پرونده نيست؟ اتفاقا مدت کوتاهي از ثبت جهاني قناتها (با 11 قنات از استان هاي مختلف) حادثه قنات کسکن رخ داد و 5 نفر کشته شدند. گفتم: چرا بايد شهرهاي ديگر قنات هاي شان را ثبت جهاني کنند اما قنات هاي سبزوار حادثه ساز شوند و نام سبزوار باز هم با حادثه منفي و تلخ ديگر بر سر زبانها بيفتد؟ گفت: براي گنجاندن قنات هاي سبزوار در پرونده يونسکو ابتدا بايد اين قناتها ثبت ملي شده باشند، قنات هاي سبزوار هيچ کدام هنوز ثبت ملي نشدند. پرونده اي درباره هيچ کدام از قنات هاي منطقه در ميراث فرهنگي نداريم و حتي يک خط مطلب درباره اين قناتها نيست تا چه برسد به پرونده. 
 
چنين وضعي کم و بيش درباره بسياري از آثار و حوزه ديگر هم وجود دارد. به هر حال پرونده قنات ها متشکل از 11 قنات از شهرهاي مختلف ثبت جهاني شد و سبزوار باز هم فرصت بي نظيري ديگري را از دست داد. يا فرصتي که در دو سه گذشته براي انتخاب سبزوار به عنوان "پايتخت کتاب ايران" از دست داديم؛ که اين فرصت ها هم با کم کاري و غفلت و کوتاهي ما از دست رفتند. اين ها تنها براي مثال است و گرنه  کم نيستند فرصت هاي بي نظير و کم نظيري که ما به خاطر اختلافات بيهوده، کوتاهي ها، موقعيت نشناسي ها و غفلت ها براي سبزوار از دست داديم و با ادامه اين وضع در آينده هم از دست  خواهيم داد. 
 
لب مطلب آن است که بايد "جنبش توليد محتوار" درباره سبزوار ايجاد کنيم. سبزوار آثار، داشته ها، ظرفيت ها و استعدادهاي زيادي در زمينه هاي مختلف علمي، کشاورزي، فرهنگي، گردشگري، اقتصادي و... دارد بايد براي همه آنها محتواي فاخر، مستند و قابل ارائه توليد کنيم. براي تحقق "جنبش توليد محتوا" درباره سبزوار چه بايد بکنيم؟ و تحقق اين جنبش چه الزاماتي دارد؟ در همين زمينه چند نکته قابل ذکر است:
 
 
1- راه اندازي و تحقق "جنبش توليد محتوا" براي رشد و پيشرفت سبزوار از چند جهت ضروري است چون درباره سبزوار بشدت فقر محتوا داريم. به گفته رئيس اداره ميراث فرهنگي ما حتي درباره مهم ترين آثار و بزرگترين ظرفيت ها و مزيت هاي شهرستان هم يک خط مطلب نداريم تا چه رسد به اين که در اين زمينه محتواهاي مختلف در قالب ها و شکل هاي متفاوت داشته باشيم. اگر بخواهيم يک مثال دم دستي بزنيم کافي است معتبرترين و پرمخاطب ترين کتابها يا نشريات حوزه ميراث فرهنگي و گردشگري کشور را تورقي بکنيم؛ تا کنون نديديم که در اين نشريات چند خطي درباره جاذبه هاي گردشگردي سبزوار نوشته شده باشد.
اين نشريات وقتي به استان خراسان مي رسند يک راست به سراغ مشهد مي روند و اين شهر را معرفي مي کنند. برخي ها گاهي به جز مشهد به کلات نادري يا آرامگاه عطار و خيام هم گريزي گذرا مي زنند. و يا سبزوار هنوز يک پايگاه ساده براي معرفي آثار تاريخي و ظرفيت هاي گردشگري خود ندارد؛ پايگاه اينترنتي امروزه کار بسيار پيش پا افتاده اي است. بدون تعارف اگر کسي اتفاقي گذرش به سبزوار افتاد و يا از ما چند خط مطلب درباره آثار سبزوار براي انتشار خواست، آيا چيز قابل اعتنايي براي ارائه داريم؟ چقدر مطلب و محتوا درباره خانه هاي تاريخي، کاروانسراها و قناتها و ديگر آثار تاريخي شهرستان داريم؟ اگر درباره اين آثار،‌ محتواي قابل اعتنايي داشتيم که هر روز شاهد تخريب آنها نبوديم. 
اگر واقعا محتوايي هست (و ما خبر نداريم) براي ارائه آنها و معرفي سبزوار در سطح ملي و جهاني چه کرديم؟ از اين دست مثالها در زمينه هاي مختلف بسيار مي توان ذکر کرد. اين جنبش موجب مي شود که توليدات فاخر و قابل ارائه اي درباره ظرفيت ها، آثار و استعدادهاي منطقه سبزوار توليد شود. 
محتواهاي توليد شده همچنين نقش موثري در هويت بخشي سبزوار در بخش هاي مختلف خواهد داشت. با توليد محتوا مي توانيم سبزوار را با همه ظرفيت ها و استعدادهايش در سطح ملي و بين المللي معرفي کنيم و بشناسانيم. از محتواهاي توليد شده مي شود در موقعيت ها و براي اهداف مختلف ديگر نيز استفاده کرد. 
 
 
2- "جنبش توليد محتوا" تنها و تنها بدست خود سبزواري ها محقق خواهد شد. هيچ کس براي ما کاري نخواهد کرد. بايد خودمان کمر همت را ببنديم و آستين ها را براي کار و توليد بالا بزنيم. بايد آنقدر محتواهاي مثبت و ايجابي توليد کنيم تا ذهنيت هاي منفي شکل گرفته در افکار عمومي و رسانه ها درباره سبزوار کاملا محو شود. بايد با توليد محتواهاي فاخر آنقدر سبزوار را در ذهن ها و چشم ها زيبا تصوير کنيم که همه آن ذهنيت هاي منفي و تلخ به تدريج پاک شود و اين کار تنها و تنها با توليد انبوه محتواهاي مثبت و ايجابي ممکن است. 
بايد آنقدر محتواهاي مثبت و ايجابي توليد کنيم تا اگر گاهي خبر منفي يا تلخي از سبزوار منتشر مي شود ذهنيت مردم و افکار عمومي درباره سبزوار منفي نشود. بايد آنقدر محتواهاي مثبت و ايجابي توليد کنيم تا اگر گاهي خبر منفي يا تلخي از سبزوار منتشر مي شود در بين انبوه محتواهاي مثبت گم شود. به عبارت ديگر بايد با راه اندازي جنبش توليد محتوا، تصوير و انگاره سبزوار را در اذهان و چشم ها بازمهندسي کنيم. بايد آنقدر محتواهاي فاخر توليد و منتشر کنيم که اگر گاهي هم خبر منفي و تلخي منتشر شد خللي در تصوير مثبت و زيباي مردم از سبزوار خدشه اي وارد نشود. 
اگر بخواهيم مثالي در اين زمينه بزنيم يزد نمونه خوبي است. با شنيدن نام "يزد" چه چيزي به ذهن مي آيد، شايد اولين چيزي که به ذهن مي آيد اين است که شهري ديدني و گردشگري است. براي اين که بدانيم اين تصوري که از يزد در اذهان و افکار عمومي وجود دارد چقدر واقعي است بايد آن را به استان همسايه اش سيستان و بلوچستان مقايسه کنيم. اگر يزد، آثار تاريخي 50 و 100 ساله دارد سيستان و بلوچستان آثار 500 و آثار 1000ساله دارد. اگر يزد آثار 100 و 200 ساله اش را مرتب به ثبت مي رساند اما متاسفانه هنوز کم نيست آثار 1000 و 2000 ساله اي که در سيستان و بلوچستان به ثبت نرسيده اند. از نظر جغرافيا هم سيستان و بلوچستان با توجه به گستردگي و موقعيتش قرار گرفتنش اصلا قابل مقايسه با يزد نيست. سيستان و بلوچستان هم کوير دارد هم دريا و هم رودخانه و هم درياچه. به جرات مي توان گفت آثار، ظرفيت ها و استعدادهايي که سيستان و بلوچستان در زمينه ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري دارد چندين برابر يزد است. سيستان و بلوچستان از محرومترين استان هاي کشور است با مشکلاتي متعددي که همه آن را مي دانيم اما به جرات مي توان گفت (اين را با اطلاع مي گويم چون چند بار کل اين استان را گز کرده و از نزديک ديده ام) تنها با ميراث فرهنگي و گردشگري مي توان اين استان را به آبادترين استان هاي کشور تبديل کرد. حال چرا يزد پيشرفت کرده و شهر گردشگري تبديل شده است اما سيستان و بلوچستان محروم مانده و اين همه مشکلات دارد؟ 
از اينها که بگذريم آيا مي دانيد استان يزد بالاترين آمار ديابت کشور را دارد؟ آيا مي دانيد يزد بيشترين معلول ناشي از ازدواج هاي فاميلي را در کشور دارد. آيا مي دانيد يزد بيشترين تعداد سرانه چک برگشتي کل کشور را دارد يعني سرانه چک برگشتي اين استان حتي از تهران هم بيشتر است. (منبع: پايگاه اقتصاد آنلاين به نقل از مرجع داده هاي بانک مرکزي) از اين "آيا مي دانيدها" شايد موارد ديگر هم باشد اما چرا کسي اينها را از يزد نمي داند؟ با همه اين موارد چرا کسي اينها را نمي داند و يا اگر مي داند ذهنيت افکار عمومي درباره يزد چندان منفي نيست؟يکي از دلايل مهمش آن است که يزدي ها توليد محتواي مثبت زيادي درباره شهرشان در رسانه ها و افکار عمومي داشتند. يزدي ها تلاش کردند که تصوير منفي در افکار عمومي و رسانه ها درباره شهرشان شکل نگيرد. 
از سوي ديگر 3 شهر (ميبد، تفت و ابرکوه) از 14 شهر نمونه گردشگري کشور از استان يزد انتخاب شدند. آيا اين عادلانه است؟ آيا جاي سوال ندارد که اين استان که در مجموع  چهار يا پنج شهر دارد چگونه سه شهر آن بعنوان شهر نمونه گردشگري انتخاب شده است؟ آيا شهرهايي در استان ها و مناطق ديگر کشور نداشتيم که بعنوان شهر نمونه گردشگري انتخاب شود؟ شما چه اثر تاريخي شاخصي از شهرهاي تفت، ميبد و ابرکوه مي شناسيد که اين شهرها بعنوان شهر نمونه گردشگري انتخاب شده اند؟ 
قطعا شهرهايي مانند زابل و چابهار از همه نظر، آثار و ظرفيت هاي بيشتري براي انتخاب در اين فهرست دارند، مثلا زابل دست کم سه اثر جهاني (شهر سوخته، کوه خواجه و تنگه غلامان) دارد و يا چابهار علاوه بر آثار تاريخي، ظرفيت هاي بي نظيري براي گردشگري دريايي دارد. واضح است که احتمالا اعمال نفوذهايي براي انتخاب اين شهرها صورت گرفته است. آيا معقول تر و عادلانه تر نبود که دست کم از هر استان يا منطقه اي يک شهر را به عنوان شهر نمونه گردشگري انتخاب کنند؟ 
اين گونه است که يزد مقصد گردشگري مي شود اما بسياري از مردم آثار تاريخي و جهاني سيستان بلوچستان را هم نمي شناسند. اين گونه است که يزد پيشرفت مي کند اما سيستان و بلوچستان با انواع مشکلات امنيتي، فقر، محروميت و بيکاري دست و پنجه نرم مي کند. وجود اين شکاف هاي عميق بين شهرها و استان هاي مختلف نشان دهنده آن است که سياست گذاري ها، برنامه ريزي ها، تخصيص اعتبارات و عملکردها در کشور ناعادلانه و تبعيض آميز است. مقايسه اين دو استان همسايه فقط براي مثال بود و گرنه از اين نمونه ها در استان ها و مناطق مختلف کشور کم نداريم. حالا يزد را با استان سيستان و بلوچستان و سبزوار مقايسه کنيد.  
 
 
3- هر چند نهادها و دستگاه هاي رسمي و دولتي نقش مهمي مي توانند در جنبش توليد محتوا درباره سبزوار داشته باشند اما کار اصلي را آنها نمي توانند انجام دهند. کارهايي که دولتي ها (افراد و دستگاه ها) مي کنند معمولا نمايشي، کم محتوا و سفارشي است. کار اصلي بر عهده هنرمندان، نخبگان، جوانان، مراکز فرهنگي و هنري مستقل، دانشگاه ها، انجمن ها و سازمان هاي مردم نهاد و در يک کلمه همه "دلسوزان" است. افراد رسمي و دستگاه هاي دولتي مي توانند زمينه ساز باشند و موانع را از جلو پا بردارند. دستگاه هاي دولتي اگر بتوانند نقش حمايتي، کمکي و تشويقي خود را براي تحقق جنبش توليد محتوا به خوبي ايفا کنند کافي است و بايد ممنون شان بود. البته مديران و نهادهاي دولتي خيال نکنند با حمايت و کمک شان، شاهکار مي کنند بلکه اين حمايت ها و کمک ها وظيفه آنهاست که متاسفانه آن را کمتر انجام مي دهند. 
هر سال همايش ها و نشست هاي متعددي با هزينه هاي ميليوني برگزار مي شود اما دريغ از اين که کوچکترين و کمترين محتواي ماندگاري توليد کرده باشند. نمي خواهيم با همه اين نشست ها مخالفت کنيم اما اي کاش اين همايش ها و نشست ها لااقل محتواي ارزشمند و قابل عرضه اي هم در سطح ملي يا بين المللي توليد کنند. اي کاش نهادهاي برگزار کننده، قسمتي از بودجه هاي اين همايش ها و جلسات را هم براي توليد محتواهاي فاخر درباره سبزوار اختصاص دهند.
اي کاش نهادها و دستگاه هاي دولتي بخشي از اعتبارات شان را هم براي توليد محتوا در حوزه هاي مختلف کنار بگذارند و درست خرج کنند. قابل انکار نيست که گاهي يک عکس خوب، يک فيلم چند دقيقه اي يا يک مطلب کوتاه به اندازه چند همايش پرطمطراق و پر هزينه بُرد دارد و تاثيرگذار است. جنبش توليد محتوا درباره سبزوار، دولتي نيست و نمي شود از نهادهاي دولتي انتظار زيادي داشت اين جنبش بدست گره گشا و خلاق جوانان، هنرمندان، رسانه ها، خبرنگاران، فرهنگيان و دلسوزان محقق مي شود. 
فقط يک مثال، بر اساس آمار رسمي حدود 30 - 40 خبرنگار در شهرستان مشغول کارند آنها چقدر توليد دارند؟ اگر هر خبرنگاري حتي در ماه هم يک اثر توليدي (عکس، گزارش، مصاحبه، مقاله، نماهنگ، مستند و ...) درباره شهرستان داشته باشند يعني در ماه دست کم 30 اثر توليدي خواهيم داشت و اين يعني توليد محتوا. آيا رسانه ها و خبرنگاران شهرستان اين رسالت شان را انجام مي دهند؟ 
 
 
4- "جنبش توليد محتوا درباره سبزوار"‌ بايد در حوزه هاي مختلف علمي، فرهنگي، شخصيت ها و مشاهير، کشاورزي، صنايع تبديلي، گردشگري، اقتصادي،‌ اجتماعي، قطعه سازي و ديگر زمينه هايي که جزو ظرفيت ها و مزيت هاي سبزوار است اتفاق بيفتد. همچنين توليد محتوا بايد در قالب هاي مختلف صورت گيرد از جمله کتاب، عکس، مستند، فيلم، گزارش، پژوهش، مقاله، نمايشگاه، رسانه اي، فضاي مجازي... و به هر شکل ممکن ديگر. با امکانات و شرايط امروز هر کسي در خانه اش هم مي تواند توليد محتوا کند و در سطح ملي و حتي جهاني منتشر سازد. 
 
 
5- بايد درباره مزيت ها و ظرفيت هاي سبزوار در زمينه هاي مختلف فرهنگي، علمي، گردشگري، اقتصادي، کشاورزي و غيره "برندسازي" کنيم. هر شهر و منطقه اي را در سطح ملي به "چيزي" مي شناسند اما سبزوار به چه چيزي شناخته شده است؟ وقتي گفته مي شود هر شهري به چيزي شناخته شده منظور آن است که با آوردن اسم آن چيز ناخودآگاه به ياد آن شهر مي افتيم و برعکس. شهرها و مناطق مختلف تلاش زيادي مي کنند که هر طور شده براي خودشان در سطح ملي و جهاني برندسازي کنند؛ حتي شهرها و مناطقي که چيز قابل توجهي ندارند.
سبزوار مزيت ها و ظرفيت هاي کم نظيري و گاه بي نظيري براي برندساي در سطح ملي و بين المللي دارد اما متاسفانه در اين زمينه تقريبا هيچ کاري نکرديم. متهم اصلي در اين کوتاهي ها، کم کاري ها و غفلت ها مسئولان و نهادهاي رسمي (مجموعه مديريت شهري) هستند اما آنها انگار اصلا در فکرها نيستند؛ به عبارت ديگر اصلا توي باغ نيستند. بسياري از مديران شهري ما چنان غرق روزمرگي ها و اختلافات بين دستگاهي و جنجال هاي داخل دستگاهي هستند که اصلا به اين چيزها فکر نمي کنند؛ و اصلا به اين سطح نرسيده اند. اين که در جلسه  محدود شهرستاني يا در گعده هاي خودماني و يا در گوش همديگر از خودمان تعريف کنيم به جايي نمي رسيم و اتفاهي هم نمي افتد. اگر مي خواهيم اتفاقي بيفتد و سبزوار تکاني بخورد بايد افق هاي نگاه مان را ملي و بين المللي کنيم و در اين سطح سياست گذاري، برنامه ريزي و کار کنيم.
 
 
6- محتواهاي توليد شده بايد فاخر، مستند، قابل ارائه و در يک کلمه "حرفه اي" باشد. روشن است که تا محتواهاي توليد شده "حرفه اي" نباشند خوانده و ديده نمي شوند و اين کارها حرفه اي نباشند ماندگار نخواهند شد. محتواهاي ضعيف و سَمبل شده نه تنها بُردي نخواهد داشت بلکه آسيب زننده هست. هدف گذاري ما در جنبش توليد محتوا بايد سطح ملي و بين المللي باشد نه در سطح محدود شهرستاني. افق نگاه مان بايد کلان و در حد ملي و جهاني باشد. بايد محتواهايي توليد کنيم که در سطح ملي و بين المللي قابل عرضه باشد. در حال حاضر آنقدر فقر محتوا داريم که وقتي يک اثر کوچک (مثلا يک عکس يا يک يادداشت و گزارش) و در حد قابل قبول هم درباره سبزوار توليد مي شود همه از آن استفاده و به عبارت ديگر از روي همديگر کپي مي کنيم. بايد در زمينه محتواهاي فاخر و ارزشمند درباره سبزوار به توليد انبوه برسيم. 
 
 
7- اگر بگوييم در سه دهه گذشته، محتواي قابل اعتنا و قابل عرضه اي درباره سبزوار توليد نشده است خطا نرفتيم. اين جنبش مي تواند فقر شديد محتوا را که در طول 30 - 40 سال گذشته ايجاد شده است، جبران کند. محتواهاي توليد شده در نهايت به رشد و پيشرفت همه جانبه منطقه سبزوار ختم خواهد شد. سبزوار اين گونه خواهد توانست مانند گذشته نقش تاريخي و فرهنگي خود را در تمدن نوين اسلامي ايفا کند. 
 
Image result for ‫علی نورآبادی‬‎
 
 
برای مطالعه مطالب بیشتر به قلم علی نورآبادی هم اکنون به آدرس زیر مراجعه کنید:
 
 

 

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما