نویسنده: ناشناس

دلنوشته یک یتیم به اصطلاح شما فرزند شهید

قابل توجه فرزند شهید؛ فرزند جانباز و ...
 
من هم یکی از فرزندان این مرز و بوم هستم. دو سال داشتم که پدرم فوت کرد و اسمش و گذاشتن شهید . اوایل بنیاد شهید با توسط مددکاران خانومی که داشت به خونمون سرمیزد؛ هر موقع که میومدن واسه مادرم یه چادر مشکی یا یه پتوی گلبافت میوردن. یکم که بزرگ شدیم مارو گذاشتن مدرسه شاهد؛ رفتیم مدرسه شاهد دیدیم همه دانش آموزانش بابا ندارن؛ تو مدرسه بهمون ناهار میدادن و تغذیه، بهترین معلمان و کادر آموزشی رو در اختیارمون گذاشته بودن.یکم بزرگتر که شدیم نوبت خدمت سربازیمون رسید که باخبر شدیم که چون فرزند شهید هستیم معاف از خدمت سربازی هستیم؛ خدمت سربازی هم نرفتیم. با بزرگتر شدنمون نوبت به کسب و کار رسید که یا گفتن وام اشتغال بگیرین یام تحصیلات دانشگاهی بگیرین و استخدام بشین. بعضی از ماها درس خوندیم و بعضیمون وام گرفتیم؛ خلاصه بهمون رسیدن و در دید آحاد جامعه شدیم خوشبخترین قشر جامعه، یادمه تازه ازدواج کرده بودم تو محلمون شاتر نانوایی بهم گفت که فلانی هزینه عروسیتو بنیاد شهید داد و ... . 
دلم میخاست با مشت بزنم دهنشو ....
 
. خلاصه کل آدمای اطرافم با یه چشم دیگه نگام میکردند مثل اینکه حق باباشونو خورده بودم‌ . موقع سال تحویل  مادرم درست ده دقیقه مونده به لحظه تحویل سال میرفت حموم؛ این برنامه تا سالها ادامه داشت که یه روز که مادرم درست تحویل سال غیبش زده بود یواشکی رفتم سراغش که ببینم چرا لحظه تحویل سال نمیاد بشینه پای سفره هفت سین؛ دیدم مادرم به بهانه رفتن حموم نشسته دور از چشم ما  گریه میکنه؛ همون جا بود فهمیدم مادرم حموم رفتن و بهونه میکنه و سالهاست داره  تنهایی گریه میکنه. دو برادر و دوخواهر بودیم که مادرمون جوونیشو انداخت زیر پاش و ازدواج نکرد و مارو بزرگ کرد. الانم هر چهارتامون بزرگ شدیم اما هممون عقده ای هستیم. عقده نداشتن پدر ؛ هم یتیم بزرگ شدیم همم متلک شنیدیم از دورو اطرافمون. اگه بنیاد شهید یا هر سازمانی به اندازه سنگینی پدرم الماس بده بهم جای خالی یه کلمه بابا گفتن و نمیتونه جبران کنه . آهای مسئول محترمی که نشستی پشت میز با توام اگه باباهای ما فرزند شهید و جانبازان نبودن الان تو داشتی تو صحرا گوسفند میچروندی. یکم به خودت بیا .یکم شرم داشته باش. یکم حیا کن 
 
دلنوشته یک یتیم به اصطلاح شما فرزند شهید
 
ارسال شده توسط: ناشناس
 
 

خاطر نشان می شود، اسرارنامه در ستون صدای مردم، فقط انعکاس دهنده دیدگاه های مردمی است و تا جایی که خط قرمزهای اصلی اخلاقی، رسانه ای و قانونی زیر پا گذاشته نشود، اسرارنامه تا حد امکان بدون هیچ دخالتی و یا دست کم با کمترین میزان ویرایش فقط به انتشار مطالب ارسال شده از سوی مخاطبان گرامی خود به این بخش می پردازد. لذا انتشار مطالب در این ستون، به معنای تأیید محتوای آن از سوی تحریریه اسرارنامه نمی باشد و حق پاسخگویی برای شخصیت های حقیقی یا حقوقی که در این ستون مورد انتقاد قرار بگیرند، قطعا محفوظ است. 

 

 

نظرت را بنویس
comments

هم وطن

بخش عمده امنیت و پیشرفت یک جامعه مرهون فداکاریها و رشادت های مردان و زنان آن جامعه است .همه ما باید احترام خانواده عزیز شهیدان جانبازان و رزمندگان کشورمان را داشته باشیم.خداوند به همه شما عزیزان سلامتی و توفیق روز افزون دهد.

فرزند شهی که واقعا یتیمه

سلام ....ای بابا ، اینا که چیزی نیست، من به عنوان یک فرزند شهید ، ازبس این حضرات گند کاری کردن میترسم وبدم میادجایی یا اداره ای بگم خانواده شهیدم متاسفانه نمیدونن که بنیاد که الان هستش یک یک ریالی هم نمیده هرچند ماهم درخواست سهم خواهی نمیکنیم.پدران ما برای پول سهمیه و .. نرفتن خالصانه رفتن وبا دشمن جنگیدن.واقعا اگه شهدا وجانبازان نبودن بعضی از همین مسولین باید میرفتند گوسفند چرونی...من و در دولت دهم با پاپوش درست کردن یکی از حضرات که با خانواده شهدا مشکل داشت اخراج کردن وتهمت هایی زدن که آبروی من رو همجا بردن. هرچند ابرو دست خداست وخداروشکر خدا بهم آبرویی داد که همه تعجب کردن. ما که سپردیمشون به خدا و امیدوارم خدا رسواشون کنه.

حسام

خب خدارو شکر کن دوست من که حداقل فقط بهت متلک انداختن این که واسه همه ما طبیعیه ، اصلا متلک آشنا و غریبه که جزیی از زندگیمون بوده و هست جالبه بخاطر بی عرضگی و بی غیرتی مدیران بنیاد همیشه مرغ عزا و عروسی هم هستیم مثلا میخوان واسه شهدای عزیز بزرگداشت بگیرن همون قلب انتخابات میگیرن و تمام آقایون مشترک المنافع هم میان و ابراز وجود میکنن و بعدشم بای بای وقتی هم مثلا نتایج کنکور دیر اعلام میشه ادعا میکنن که بخاطر تغییر درصد سهمیه ایثارگران بوده تا همه اون بدبختایی که با استرس منتظر نتایجشون هستن هزارتا فحش بار ما و پدرانمون کنن به نظرت این قضایا طبیعیه؟؟!!! خود من رو تو دوران این آقایون فقط بخاطر فرزند جانباز بودن و حفظ معیارهای انقلابی و جلوگیری از یکسری بخور بخورهای آقایون در یکی از ادارات سبزوار غریبه نواز، واسم پاپوش درست کردن و از کار بیکار کردن به هرجا هم میرفتم فکر میکردن دنبال سهم خواهی و استفاده از اسم پدرم هستم اما من فقط دنبال گرفتن حق و حقوق شهروندی و کارمندی خودم دقیقا مثل بقیه اطرافیان و همکارانم و جلوگیری از پایمال شدن حقوق شهرم و بیت المال بودم. به هر حال آنچنان واسم زدن که ..... الان با زن و بچه بیکارم و دنبال یک چاه میگردم تا حداقل بتونم مثل مولا سر به چاه برده و حرفامو به چاه بگم..... خدا شاهده که یک قرون هم از بنیاد و امثالهم نه گرفتم و نه میگیرم و همه چیز رو گذاشتم واسه اون دنیا تا شاید.....!!! تا زمانی که در این کشور صف اول وجود داشته باشه اوضاع همینه تا زمانی که سیاسی بازی و رانت و باند کار کنه اوضاع همینه. ما نه ژن خوب مدنظر آقایون رو داریم و نه زر و زور و تزویر بعضیارو. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم.....موجیم که آسودگی ما عدم ماست

یتیم من هستم نه تو

ای جان......
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما