آداب و رسوم چهارشنبه سوری در شهرستان ششتمد


ششتمد یکی از مناطق تاریخی خراسان با پیشینه ای مربوط به قبل از ظهور اسلام است که معروف است طبق برخی اطلاعات ، در دوران باستان گروهی از اقوام پارت در این منطقه سکونت داشته اند.ششتمد با فاصله 35 کیلومتری جنوب دارالمومنین سبزوار و در دامنه های شمالی کوه میش کوهستان های مرکزی خراسان رضوی قرار دارد که به واسطه برخورداری از آب و هوای خوب و ییلاقات دلپذیر در فصول گرم سال میزبان شمار زیادی از گردشگران محلی غرب خراسان رضوی به ویژه شهر سبزوار است..
این شهر و منطقه کهن ، مانند همه شهرهای موجود در سرزمین تاریخی خراسان در ایام مختلف سال از آداب و رسوم خاص و زیبایی برخوردار است که آداب و رسوم شب چهارشنبه سوری ، از جمله این موارد می باشد.
یکی از پژوهشگران محلی اخیراً در خصوص آداب و رسوم چهارشنبه سوری در ششتمد ، مطلب جامع و زیبایی به رشته تحریر در آورده که تعدادی از رسانه های محلی در منطقه سبزوار بزرگ به انتشار آن پرداخته اند.
اینک اسرارنامه این مطلب زیبا را به نقل از وبلاگ اخبار شهرستان ششتمد ، در این مکان منتشر می کند:

جشن چهارشنبه سوری
یکی از آداب و مراسم باستانی ایرانیان کهن آئین چهارشنبه سوری  ( caharsumbat) می باشد که در فرهنگ پارسی به عنوان مقدمه و پیش درآمد عید نوروز نیز شناخته شده است. چنان که هماره در طول تاریخ ، قبل از فرا رسیدن سال نو تحویل نوروز بر پا می شده است. البته شایان ذکر است که علاوه بر آتش افروزی در شامگاه چهارشنبه سوری ، مراسم دیگری نیز همچون کوزه شکنی ، فال گوش ایستادن ، شال اندازی ، بخت گشایی و ... در این شب خاطره انگیز اجرا می کردند که هر کدام دارای خصوصیات جالبی بوده اند .

مثلا در مورد اجرای « کوزه شکنی » که در شهر ششتمد اجرا می شود درون کوزه بزرگ (سبوی) کهنه ای مقداری آب ، سکه ، گندم یا جو ریخته از روی بام به زمین می انداختند. که ادامه مطالب به تفصیل در خصوص این ائین در شهر ششتمد را می آوریم.

اما در مورد فلسفه آتش افروزی در شامگاه چهارشنبه سوری در ایران باستان یکی از محققین آورده است « {ایرانیان} آتش را بدان جهت روشن می کردند که معتقد بودند ،تمام بدی ها و سیاهی ها را در آتش افکنده و می سوزاندند .
و از روی آتش می پریدند و می گفتند : سرخی تو از من ، زردی من از تو . منظور از سرخی کردار نیک و منظور از زردی کردار زشت و ناپسند (بوده) است. در خصوص کیفیت انجام این مراسم در زمان هخامنشیان بدین ترتیب بود که خرمنی از آتش را به سه کوپه تقسیم می کردند و با همان روش فوق به نام « آسمان ، آذر ، آبان » که سه فرشته مقرب خدا هستند ، می پریدند . پس از آن آتش {را} به هفت قسمت کرده و بنام هفت امشاسپند ، از روی آن ها می پریدند.

در همین خصوص جاحظ علامه ی بصری و مولف کتاب « المحاسن و الضداد » در قرن سوم هجری معتقد است که «... ایرانیان آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه می انداختند تا پیشامد های سال نو از آسیب روز پلیدی پون چهارشنبه بر کنار بماند. » آقای شکوری زاده مولف کتاب « عقاید و رسوم مردم خراسان » نیز در همین راستا آورده است : « همه ما میدانیم که آتش از روزگاران بسیار قدیم در نزد اقوام ایرانی یا بهتر بگوییم کلیه اقوام هند و اروپائی مقام و منزلتی خاص داشته است. شاید دلیلش هم این بوده که آتش از نظر آن ها عنصری لطیف ، زیبا و سودمند بوده است که بسیاری از نیازهای انسان را ازقبیل ایجاد روشنایی در شب ، پخت و پز غذا و گرما برآورده می کرده است.

با توجه به همین نظر عده ای معتقدند که آتش افروزی قبل زا ظهور سال نو به نشانه ی شادی و استقبال از نوروز و پاک سازی خانه از هر نحوستی بوده است.

در جای جای کتب تاریخی ایران باستان در این خصوص مطالبی آورده است که از زیاده گویی پرهیز می کنیم . در جایی از کتاب فرهنگ مردم می خوانیم زمان برگزاری مراسم چهارشنبه سوری از آن جهت به غروب آخرین سه شنبه موکول شده است که قبل از اسلام ، زردشت با رسیدگی حساب های گاهشماری به تنظیم و تدوین دقیق تقویم توفیق یافت و آن سالی بود که تحویل سال به سه شنبه ای مصادف شده که نیمه آن شب تا ظهر جزئی از سال کهنه و نیمه ی بعد ظهر جز سال نو به حسال آمد.

چون آغاز هر روز را در نیمه شب همان روز می دانستند ، بنابراین فردای آن ، سه شنبه را شناخته و شبش را مطابق معهود جشن گرفته و آتش افروختند و از آن پس ، آن شب را چهارشنبه سوری قرار دادند.

به یک عقیده ی دیگر ایرانیان مراسم آتش افروزی در آستانه ی سال نو را پس از قبول اسلام ، در آخرین چهارشنبه سال قرار دادن تا از عقیده ی اعراب تأسی کرده باشند که روز چهارشنبه « یوم الاربعاء » را شوم و نحس می دانستند .

اما در مورد وجه تسمیه و فلسفه مراسم چهارشنبه سوری گروهی از پژوهشگران عقیده دارند که به مناسبت آتش افروزی در آن شب را « سور » سرخ نامیده اند

چنانکه « رضا سلامی دولت آبادی » یکی از محققین معاصر معتقد است گروهی از مورخین به این مراسم باستانی ایرانیان جنبه اسلامی داد و منشأ آن را به قیام مختار ثقفی نسبت می دهند.

سپس در مقاله ای با عنوان « نوروز دل افروز» متذکر می گردد : «ـ هنگامی که مختار ثقفی سردار معروف عرب از زندان آزاد شد و به خون خواهی شهیدان کربلا قیام نمود : به شیعیان طرفدار خود دستور داد ، تا هنگام غروب بر روی بام های خانه هایشان بعنوان علامت آتش بیفروزند

چون این واقعه در چهارشنبه آخر سال اتفاق افتاد. از آن پس به باد آن حادثه هر سال مردم در روز چهارشنبه آخر سال آتش افروزی می کنند.

نویسنده « مروج الذهب » افروختن آتش را در چهارشنبه سوری را از رسوم عمومی نوروز دانسته و ابوریحان نیز علت افروختن آتش در این شب را تصفیه جو و از میان بردن عفونات مولده ی فساد دانسته و معتقد است اولین کسی که این رسم را بنیاد نهاد شاید هرمز دلیر پسر شاپور پسر اردشیر بابکان باشد.

آئین چهارشنبه سوری در ششتمد

چهارشنبه آخر سال را شاید بتوان مهمترین چهارشنبه سال دانست. بعضی از رسوم خاصی که این شب از گذشته ها انجام می شده است از این قرار است:

بوته افروزی : در شهر ششتمد و روستاهای این منطقه بیش از غروب ، هر خانواده ای بوته های خار و گون را جمع کرده و در محیط باز آتش می زدند و از جوان گرفته تا پیراز روی آتش می پریدند و ترانه می خواندند : زردی مو بری تو --- سرخی تو بری مو یا غم بارا شادی بیا ---- محنت بارا روزی بیا یا سال نو بیا ، خوبی بیا --- محنت بارا شادی بیا !!

زن خانه خاکستر را با خاک انداز جمع کرده و بیرون می رود. اهالی خانه می پرسیدند : کجا می روی ؟ به کوچه ، چه می بری ؟ درد و بلای اهل خانه ! و از خانه بیرون می رود و  - کیست – منم ! از کجا می آیی ؟ از عروسی ، جه آورده ای ؟ تندرستی

تقول شکنی ( کوزه شکنی ) : مردم خصوصا جوانان بعد از آتش افروزی مقداری آب ، جو یا گندم ، سکه کم ارزشی را داخل تغول (کوزه ، سبو ، سووی ) می اندازند و همه افراد خانه دور سر خود می چرخانند . آخرین نفر کوزه را به پشت بام می برد و از پشت سر به داخل کوچه پرت می کند. و می گوید : درد و بلا را ریختم توی کوچه !

آنان باور داشتند که با این کار تیره بختی ، شور بختی و تنگدستی را از خانه خود دور می کنند.

هز یک از محتویات درون تقول (سبو ) و خود سبو نمادهایی است که با انجام این آئین و مراسم، خود را برای سالی نو و جدید آماده می کنند . آب نماد روشنایی و گندم و چو نماد فراخی روزی و گستردگی رزق ، سکه نماد دفعت بلا و دادن صدقه است. خود کوزه سفالی (تقول ) نماد کهنگی و قدمت است. همه اینها را از روی سر به زمین می کوبد و سال نو را با رزق و روزی نو و کار نو و یک انسان نو آغاز می کنند.

فال گوش شنیدنی : در برخی از روستاهای منطقه ششتمد و خود شهر ششتمد غروب زنان و دختران حاجتمند با آرزوی زیارت و مسافرت ، شب چهارشنبه سوری نیت می کردند و از خانه بیرون می آمدند و یا در سر گذر یا گوشه ای تاریک می ایستادند و گوش فرا می دادند به صحبت های رهگذران واز نیک و بد بودن صحبت های آنها تفال می زدند ( فال می گرفتند)

قاشق زنی

در این شب دختران و زنان برای برآورده شدن مرادشان قاشق و یک کاسه مسی برمیداشتند و به در هفت خانه می رفتند . بدون انیکه حرفی بزنند با قاشق به کاسه می زدند صاحبخانه در را باز می کرد و مقداری کشمش ، آجیل ، گردو و ... داخل کاسه می ریخت . اگر 7 خانه به آنان چیزی می دادند که آرزویشان برآورده می شد. گاه جوانان و مردان برای شوخی چادر سر می کردند و به در خانه نامزدهایشان می رفتند

آتش چهارشنبه سوری:

خانواده هایی که نذر داشتند د رشب چهارشنبه سوری آش ( ابودردا ، آش بیمار ، آش جو یا توپر) درست می کردند و بین مردم پخش می کردند و از آن به مریض خود می دادند.

چند سال است که اهالی به جای آش ، گندم جوشیده درست کرده و در حالی که آتش افروزی می کنند و جشنی می گیرند چهارشنبه سوری خود را در یک فضای باز به شادی سپری می کنند.

به هر حال مراسم چهارشنبه سوری در تاریخ و فرهنگ پر بار ایرانی هماره به عنوان یک جشن پیش قراولان استقبال از عید نوروز و نماد خداحافظی از بیماری ، ناتوانی ، غم و غصه و همچنین پیوستن به زندگی تازه و پویا ایفای نقش نموده ، روزگاران درازی در رگ حیات اجتماعی این گستره جریان داشته است.

هر چند متاسفانه باید ازعان داشت در سالهای اخیر برداشت های نادرست از این آئین باستانی سبب گردیده است تا گروهی با رفتار و منش نامناسب و آتش بازی های غیر معقول و مخرب ، سلامت روانی شهروندان را تهدید نموده و گاهی موجب اخلال در نظم عمومی گردند.

بلاها و بیماری هایتان دور شادابی و طراوت قرین زندگی تان

محمد حسین داوطلب اسفند
منبع : وبلاگ اخبار شهرستان ششتمد


توجه : نظرات مخاطبان برای این مطلب با چند روز تأخیر تأیید می شود.



کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید :
تاریخچه درختکاری و احترام به طبیعت در ایران
 
نظرت را بنویس
comments

نیما

ممنون بابت اینکه آداب و رسوم این دیار رو ثبت و حفظ می کنید

نیما

دست بچه ها درد نکنه