گفتگویی با فاطمه علیشاهی مدیر شرکت حمل و نقل پرستو، آژانس برتر سال 93 در سبزوار

رانندگی یکی ازمشاغلی است که در گذشته های نه چندان دور مهارتی مردانه محسوب می شد.به خصوص در شهرهای کوچک یا متوسطی مانند سبزوار تا همین دو سه دهه قبل شاید به ندرت می شد در خیابان های شهر اتومبیل هایی را مشاهده کردکه راننده خانم داشته باشند. اما در سال های اخیر تعداد خانم های راننده در سبزوار بسیار زیاد شده است. حتی شاید حالا دیگر تعداد رانندگان خانم در این شهر و بسیاری دیگر از شهرهای مشابه تقریبا برابر با آقایان باشند. اما بیشتر زنانی که رانندگی می کنند آن را فقط به عنوان یک مهارت مفید آموخته و گاهی به صورت تفننی یا در موارد خاص از سر ضرورت پشت فرمان اتومبیل می نشینند. اما عده ای هم هستند که نگاهی حرفه ای به این مهارت دارند . مهارتی که سابقا به طور کامل مردانه محسوب می شد!

زنانی که همچون مردان، به کار رانندگی مشغولند و برای کمک خرجی زندگی، از استراحت و خواب صبح گاهی شان می زنند تا به اقتصاد خانواده کمک کنند. البته همیشه دلیل ورود زنان به مشاغل خارج از خانه از جمله رانندگی کمک به اقتصاد خانواده نیست. بلکه بعضی از بانوان نیز به طور کل به کار بیرون از خانه علاقه مندند و دوست دارند شاغل باشند.

یکی از حرفه های مرتبط با رانندگی که در سال های اخیر ورود زنان به عنوان راننده در آن عادی و پذیرفته شده است، آژانس است.

خود من حدود ده سال است که در میان دوستان صمیمی خود بانویی را می شناسم که مدیریت یک آژانس را برعهده دارد. ازهمان نخستین برخوردی که او را در یک میهمانی زنانه دیدم و هنوز هیچ شناختی از وی نداشتم به نظرم آمد که یک جبروت خاصی در چهره اش دیده می شود. همان موقع بود که  پی بردم وی مدیر یک آژانس ویژه بانوان به نام آژانس پرستو در سبزوار است.

اینک درراستای رسالت فرهنگی اسرارنامه جهت معرفی بانوان موفق وفعال اجتماعی در شهر سبزوار به سراغ این دوست متفاوتم رفتم تا با هم گپ و گفتگویی درباره شغل متفاوتش داشته باشیم.

  • لطفا یک معرفی مختصر از خودتان بفرمایید:

فاطمه علی شاهی هستم متولد 1346، لیسانس ادبیات از دانشگاه آزاد سبزوار.

 

  • ادبیات، یک رشته نرم و لطیف است و با کار شما اصلاً هم خوانی ندارد، چطور شد که به فکر این کار افتادید؟ آیا برای یک خانم متأهل سخت نیست که هم به کارهای خانه رسیدگی کنند، وهم کاری مانند مدیریت آژانس را داشته باشد؟ به نظر من، این یک کار مردانه است.

خانم علی شاهی خندید وگفت: زمانی که ازدواج کردم، دیپلم داشتم، همیشه بر این باور بودم، که یک زن، باید بعد از ازدواج، همسر خوب و یک مادر مهربان ودلسوز باشد.

اما بعد از اینکه بچه ها بزرگتر شدند، متوجه شدم که تنها مهربان بودن کفایت نمی کند. یک مادر نمونه کسی است که علاوه بر نقش مادریش بتوانند، در درس ها، هم به فرزندانش کمک کند وبا آن ها پیش برود.

بعد از اینکه دو فرزندم کمی بزرگتر شدند، به فکر ادامه تحصیل افتادم، در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کردم ودر رشته ادبیات قبول شدم. یکی از دلایل رفتنم به رشته ادبیات به خاطر این بود که در خانواده ما انس با ادبیات وجود داشت و به خصوص پدر مرحومم حاج محمدحسن علیشاهی شاعر و مداح اهل بیت (ع) بود و چند کتاب شعر نیز در مدح اهل بیت پیامبر (ص) چاپ کرده اند، که همیشه یکی از افتخارات من داشتن چنین پدری بوده است.

تحصیل در دانشگاه، گرچه با سختی هایی همراه بود ولی فکرم را در رابطه با مسائل اجتماعی بازتر کرد و کمکم کرد که در بعضی موضاعات بتوانم بهتر تصمیم گیری کنم. دو فرزند داشتم که باید به درس های آنها هم رسیدگی می کردم ولی چون علاقه داشتم، سعی کردم با بهترین معدل درس هایم را پاس کنم.

 

  • چه خاطراتی از دوران دانشگاه دارید؟

 دوران دانشگاه تلخ و شیرینی های خودش را داشت. البته منظورم از تلخی درس خواندن نیست. اتفاقاتی است که در این دوران از دست دادن مادرم در آن زمان ضربه روحی بدی به من وارد کرد که باعث شد هم از درس هایم عقب بمانم وهم نمراتم، افت کند. آنقدر بی حوصله شده بودم که به فکر ترک تحصیل افتادم. ولی با اصرار خانواده ام هر طور بود آن ترم را گذراندم.

بعد از گرفتن مدرک، به چند جایی برای کار سر زدم ولی هر کدام بهانه ای آوردند. یکی شرایط سنی را ملاک می دانست و دیگری رشته تحصیلیم را با کار مورد نظر.

در ابتدا چون کاری پیدا نکردم، کمی سرخورده و کلافه شدم. مدتی گذشت تا اینکه به فکر، کار کردن در آژانس و گرفتن جواز آژانس بانوان شدم.

بعد از گرفتن جواز، وکارهای مربوط  به آن، یک مغازه کوچک که کنار دفتر همسرم بود را کرایه، و با یک راننده کارم را شروع کردم.

همسرم مدریت آژانس صبا را بر عهده دارد و هردو در یک محل، خیابان دانشگاه آزاد مشغول هستیم، البته نه در یک دفتر.

هردویمان نزدیک هم کار می کنیم چون برای من بهتر بود که کنار ایشان باشم و از تجربیاتشان استفاده کنم واگر خدای ناکرده مشکلی پیش بیاید بتوانم از ایشان کمک بگیرم.

در ابتدا بیشتر فعالیت من تبلیغات بود. روزهای اول، شاید یکی یا دوتا زنگ بیشتر نداشتم.  ساعت ها به کندی می گذشت، برایم خسته کننده بود که محل کارم باشم و وقتم بیهوده سپری شود.

 قبل از اینکه خودم دفتر بزنم، شاید همسرم وکارش را کمتر درک می کردم  ولی از آن زمان به بعد، متوجه سختی کارش و اینکه بتوان مشتری ها را در هرشرایطی راضی نگه داشت، شدم.

روزها با همه سختی هایش می گذشت و کم کم مشتریان بیشتری پیدا کردم، بعد از چند ماه که کارم، رونق گرفت و سرم شلوغ تر شد و کم کم رانندگان بیشتری را برای سرویس دهی استخدام کردم.

با استخدام رانندگان مجرب توانستم سرویس مدارس بیشتری را عهده دار شوم، الان که حدود 7 سالی است که ازشروع  کارم در سال 1386 می گذرد، 90 راننده خانم و آقا استخدام کرده ام، که دردو حوزه فعالیت می کنند. 12 راننده ثابت خانم که مخصوص بخش آژانس بانوان فعالیت می کنند و مابقی تعدادی راننده آقا و خانم که در 9 ماه سال تحصیلی سرویس دهی به 5 مدرسه را که حدوداً 800 دانش آموز دارد، انجام می دهند.

با توکل به خدا و کمک همسرم وتلاش های خودم، توانسته ام در کارم موفق شوم، وبه گفته بعضی از آقایان، که همکاران من در آژانس های دیگر هستند. بیشتر از آن ها در کارم موفق هستم.

اخیرا نیز از طرف سازمان تاکسیرانی سبزوار شرکت حمل و نقل پرستو به عنوان شرکت برتر در بین تمام آژانس های سطح شهر انتخاب گردید و لوح تقدیری دریافت داشتم. همچنین اداره آموزش و پرورش نیز از شرکت ما به خاطر کیفیت بالای خدمات در سرویس دهی به دانش آموزان تقدیر کرد. که اگرچه این تقدیر جنبه مادی ندارد ولی برای من بسیار با ارزش است چرا که نتیجه 10 سال تلاش من است و بسیار خوشحالم که مدارس و خانواده ها و هم چنین مسئولین مربوطه، از کارم راضی هستند و خوشحال تر آنکه توانستم با مشکلاتی که سر راهم بود بجنگم و تسلیم نشوم.

 

  •  به نظر شما رمز موفقیت در چیست؟

 به نظر بنده رمزموفقیت در سخت کوشی و هدف مندی در هر کاری است، و خصوصاً در پای بندی  به قوانین. یعنی همان طور که با هر کدام از راننده ها صمیمی هستم و برای رفع مشکلات  کمک شان می کنم ، به همان میزان موارد احتمالی از بی مسئولیتی، و بی نظمی و بی تعهدی را اگر پیش بیاید، نادیده نمی گیرم.

 

  • حالا که خدا را شکر در کار خودتان به موفقیت رسیده اید، برای خانم های دیگری که شاید آن ها نیز مانند شما علاقه مند به فعالیت سالم اجتماعی هستند چه توصیه ای دارید؟

به عنوان یک خواهر کوچکتر،از خانم های گرامی که به کاری علاقه مندند ولی  ترس از شکست باعث شده که خانه نشین باشند، توصیه می کنم، که با توکل به خدا، اطمینان به خود و صبروحوصله، وارد میدان شوند ومطمئن باشند که با این شرایط می توانند در کارشان موفق شوند. فقط باید پشتکار داشته باشند تا بتوانند مشکلات را از سر راه بردارند.

 

  • در پایان اگر صحبت خاصی باقی مانده است بفرمایید:

در آخر، ازآقایان ناطقی مدیر عامل سازمان تاکسی رانی، راه چمنی رئیس سابق اداره آموزش پرورش، ایمان دوست رئیس اماکن سبزوار که همیشه حمایتشان شامل حال ما بوده، آقای مشرقی که اگر فعالیت دوراندیش ایشان نبود فرهنگ سازی برای مدارس به این سرعت شکل نمی گرفت، و هم چنین جناب آقای کارگری عضومحترم شورا که همیشه  با روی باز به مشکلات ما توجه کرده و ما را یاری کردند سپاس گزارم.

 

گزارشگر: هستی اسلام نژاد

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

لیلا آقا رضایی بانویی شاهرودی که نویسنده ای سبزواری شد

نظرت را بنویس
comments

کریمی

سلام و خسته نباشید..اگر بخش چای داغ سایت را هفته ای یک بار به روز کنید ممنون میشیم.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما