گفتگویی با زهرا فسنقری خبرنگار ایسنا در سبزوار:

خبرنگاری حرفه ای سرشار از استرس است / خبرنگار واقعی همواره پویاست

با اینکه چند سال متوالی در کسوت خبرنگاری مصاحبه های زیادی با افراد مختلف (سیاسی ، اداری ، فرهنگی ، مردمی و ...) انجام داده است اما برای خودش به سختی با مصاحبه موافقت کرد. تعارف هم نمی کرد. واقعا تمایلی به مصاحبه نداشت. در یک گفتگوی تلفنی که برای هماهنگی با او تماس گرفتیم، می گفت افراد مهمتر از من زیادند که هنوز به خوبی معرفی نشده اند و بهتر است با آن ها مصاحبه شود. به خصوص در عرصه خبر پیشکسوتان بیشتری داریم که باید اول با آن ها مصاحبه شود.
اما اصرار اسرارنامه سرانجام او را به پای میز مصاحبه آورد.
در یک بعد از ظهر گرم مردادماه قبل از رفتن به محل کارش در شیفت بعد از ظهر، به دفتر اسرارنامه آمد. وقتی که آمد ، باز هم اصرار کرد که مصاحبه نکند و فقط دقایقی با همکاران خود دیدار دوستانه ای داشته باشد و برود اما سرانجام قانع شد که مصاحبه کند.
زهرا فسنقری متولد آذر 1358 در سبزوار است. در دوران راهنمایی و دبیرستان دلنوشته هایی ادبی را در خلوت خود می نوشته و بدین ترتیب پی برده است که می تواند با قلم و امر نوشتن ارتباط موثری برقرار کند. اما خبرنگاری برای رسانه های مکتوب را سال ها بعد، پس از دوران دانشگاهش و در یک روند کاملا اتفاقی تجربه کرده است.
وی در مصاحبه ای که در مرداد 93 به مناسبت روز خبرنگار با اسرارنامه انجام داد، به سوالات خبرنگار ما چنین پاسخ گفته است:


از چه سالی شروع به کار خبری کردید؟
-    از اواخر سال 86 ، با روزنامه قدس در دفتر آقای سیدمحسن جعفری. به طوری که فنون خبرنگاری را از آقای جعفری آموزش گرفتم.

به خبرنگاری علاقه داشتید؟
-    نه خیر. هیچ علاقه ای نداشتم. حتی بدم می آمد. اما ورودم به این حرفه کاملا اتفاقی شد. چون آن زمان روزنامه قدس اعلام کرده بود که نیرو می گیرد و خانم دارینی یکی از دوستان من میخواست در آنجا مشغول کار شود، برای اینکه تنها نباشد نام مرا هم نوشت و من هم پذیرفتم که مدتی با او بروم تا تنها نباشد. اما بعد از مدتی خودش این کار را ترک کرد اما من ماندگار شدم. با اینکه هیچ علاقه ای هم نداشتم اما کم کم که وارد کار شدم با اینکه در ابتدا اصلا علاقه نداشتم، به تدریج دیدم جذابیت های خاص خودش را دارد و سرشار از تنوع است و چون من از کار یکنواخت خوشم نمی آید به کار خبر که تنوع زیادی دارد علاقه مند شدم. دلیل دیگری که بعدها به خبرنگاری بیشتر علاقه مند شدم، این بود که چون رشته دانشگاهیم علوم اجتماعی بود و دغدغه های اجتماعی داشتم ، همیشه دوست داشتم مشکلات مردم را انعکاس داده و حل کنم.وقتی به عرصه خبر وارد شدم دیدم این ویژگی ها را دارد.
من خیلی علاقه داشتم یک محقق اجتماعی بشوم. علوم اجتماعی گرایش پژوهش گری را هم به همین دلیل دردانشگاه انتخاب کردم. اما وقتی فرصت هایی به آن شکل برایم فراهم نشد، در داخل کار خبری دیدم که تا حدی می توانم به این انگیزه خود پاسخ دهم. و به تدریج علاقه مند شدم.
از همان ابتدا هم سعی کردم به سراغ تهیه گزارش هایی بروم که مشکلات مردم را انعکاس دهد. مثلا خاطرم هست گزارشی درباره سد معبر توسط بعضی مشاغل در خیابان های شهر و ... بودم


این گزارش های انتقادی را در روزنامه قدس که بودید کار می کردید؟
-    نه دوران حضورم در دفتر روزنامه قدس بیشتر صرف آموزش اصول خبری شد و وقتی که خبر کار می کردم بیشتر اخبار جلساتی را که در ادارات برگزار می شد، پوشش می دادم. اما از وقتی که وارد ایسنا شدم یعنی از حدود سال 87 به بعد بیشتر به دنبال گزارش های انتقادی و پیگیری مشکلات مردم رفتم. حالا نمی دانم چه قدر موفق شدم. حالا شاید اصلا موفق نشده باشم. اما تلاش خود را انجام می دادم.


مصاحبه سخت است یا آسان؟
-    مصاحبه برای من الان سخت است وگرنه ، سخت نیست در اصل.
(می خندد و جمله اش را به این شکل تکمیل می کند و می گوید: یعنی اگر قرار باشد سوال بپرسیم خوب است. اما اگر قرار باشد جواب بدهیم نه و دوباره می خندد)
 

چه رشته ای تحصیل کرده اید و چه سال هایی دانشجو بودید؟
-    رشته علوم اجتماعی گرایش پژوهشگری . ورودی سال 80 دانشگاه فردوسی مشهد بودم.
 

هم دانشگاه خوبی درس خوانده اید و هم رشته خوبی داشته اید.آیا از دوران دانشجویی و انتخاب رشته تحصیلی، به دنبال این بودید که وارد بازار کار شوید؟
-    اوایل من همیشه دغدغه ام فقط درس بود. از همان ابتدا دوست داشتم فقط درس بخوانم. رشته دبیرستانم نیز علوم تجربی بود. اما برای دانشگاه در زیرگروه علوم انسانی کنکور دادم. چون من علاقه مند به رشته جامعه شناسی بودم. اما باز در دانشگاه دوست داشتم گرایش مددکاری اجتماعی بخوانم. اما چون برای انتخاب رشته چون فردوسی مشهد این گرایش را آن موقع نداشت و من نمی خواستم به شهرهای دورتری مثل تهران و ... بروم مجبور شدم گرایش پژوهشگری را انتخاب کنم. چون تحقیق کردم و گفتند نزدیک هستند به یکدیگر. البته چندمورد از دانشگاه های تهران هم مددکاری اجتماعی قبول شدم اما اولویت اولم دانشگاه فردوسی مشهد بود و همان را رفتم.


چه رتبه ای داشتید؟
-    رتبه حدود 2000 داشتم و پذیرش دانشگاه ها آن زمان بسیار سخت بود. اما خوشبختانه رتبه خوبی آوردم و قبول شدم و به این رشته رفتم و دیدم با علائقم سازگاری زیادی داشت. در آنجا با بعضی معضلات واقعی جامعه آشنا شدم و علاقه به کار نداشتم اما دوست داشتم در همان رشته پژوهشگری ادامه تحصیل بدهم و محقق اجتماعی بشوم. اما خانواده ام بعد از فارغ التحصیلی از مقطع لیسانس برای ادامه تحصیل بلافاصله اجازه ندادند و بعد از آن هم خودم دیگر پیگیر ادامه تحصیل نشدم.


خبرنگاری هم یک نوع پژوهشگری است. خبرنگار پژوهش می کند ، می پرسد ، کنکاش می کند و ...
-    بله هست. شاید همین بود که مرا راضی کرد چند سال خبرنگاری را کار کنم. ولی واقعا علاقه به کار نداشتم و پژوهشگری را هم به خاطر دلم میخواستم کار کنم نه به خاطر پول یا جای خاصی باشد که در آن کار کنم.


چه طور شد شما که علاقه به کار نداشتید، بعد از فارغ التحصیلی به دنبال کار بودید و همین زمینه ی شد تا به صورت اتفاقی توسط دوستان وارد کار خبری شوید؟
-    علاقه ای به کار نداشتم. اما چون از دانشگاه برگشته بودم نمی توانستم بیکار در خانه بنشینم. چون کسی که دانشگاهش را در شهر دیگری سپری کرده است و دائما در خوابگاه و دانشگاه در یک محیط اجتماعی و در جمع دوستان بوده است، نمی تواند در خانه بیکار بنشیند. شاید کسانی که در شهر خودشان دانشجو می شوند راحت تر بتوانند بعد از فارغ التحصیلی راحت در خانه بنشینند اما برای کسانی که جای دیگری درس خوانده اند بعدا خیلی سخت است بیکار بمانند. و چنین شد که ابتدا به مدت حدوداً یک سال  وارد کار در یک جای دیگر شدم تا اینکه سرانجام از طریق دوستم در اواخر سال 86 وارد روزنامه قدس شدم.


اما شما را در سبزوار بیشتر با ایسنا می شناسند.گفتید از چه زمانی وارد ایسنا شدید؟
از اواخر 87 وارد ایسنا شدم.


در سبزوار قبل از شما خبرنگاران خانم حرفه ای دیگری داشته ایم؟
-    اطلاع دقیق ندارم. اما قبل از من خانم ابویسانی در ایسنا کار می کردند که سبزوار و جوین و جغتای همه با هم بود و ایشان همه را با هم کار می کردند که کارشان خوب هم بود. اما مدت زمان کارشان بیشتر از یک سال نبود و بعد از آن جوین و جغتای جدا شدند و ایشان کار سبزوار را رها کردند و بنده جایگزین ایشان شدم. البته چند ماه قبل از وارد شدن من به کار خبری خانم جراحی هم بودند که ایشان هم وارد شده بودند. با ایرنا کار می کردند.


کار خبر را برای یک خانم چه طور می بینید؟ آن هم کار حرفه ای طولانی مدت را؟
-    کار خبر به نظر من یک کار مردانه است. بیشتر به درد اقایان می خورد. استرس زیادی دارد و فکر نمی کنم با روحیه یک زن سازگاری داشته باشد. حالا من خودم حدود 6 سال کار کردم خانم جراحی هم کار می کردند و زحمت کشیدند. و سعی می کردیم مسوولیتمان را درست انجام دهیم. اما فکر نمی کردم به درد یک خانم بخورد. چون خیلی استرس بالایی دارد و هیچ زمان خاصی هم ندارد. هیچ زمانی متعلق به خود آدم نیست.
همیشه باید گوش به زنگ می بودیم چه ساعت 6 صبح چه شب و ... به هر حال برای یک خانم سخت است.اما اگر علاقه مند باشند می توانند موفق هم بشوند.


خود شما چند مرتبه هم انگار موفق شده اید. گویا چند مرتبه انتخاب شده اید به عنوان خبرنگار برتر انتخاب شده اید. لطفا از موفقیت هایتان در این زمینه بگویید.
-    در سال 88 یعنی یک سال بعد از ورودم به ایسنا ، در جلسه ای که در مشهد برگزار شد از لحاظ تعداد خبر ، از من تقدی به  عمل آمد در استان خراسان رضوی. در سال 91 نیز در بین شهرستان های استان خراسان رضوی خبرنگار برتر ایسنا از لحاظ مختلف شناخته شدم.



در سبزوار چه طور؟
-     در سبزوار هر مرتبه که روز خبرنگار می شد و تقدیر می کردند، اینطور نبود که خبرنگار برتر را انتخاب کنند.به کیفیت زیاد اهمیت نمی دادند. همه خبرنگاران را حتی آن هایی که شاید در طول سال یک مورد خبر هم کار نکرده باشندو فقط اسمشان خبرنگار باشد، همه را دعوت می کردند و دور یک میز می نشستند و از همه به یک شکل تقدیر می شد. و شاید خیلی بها نمی دادند که چه کسی زحمت می کشد و چه کسی دارد کار می کند.
البته بعضی اوقات مجری هایشان به خصوص خود اقای جعفری که بالا می رفتند و سخنرانی می کردند و در جریان کامل بودند که چه کسانی بیشتر کار می کردند، اسم می بردند، به خصوص از خانم ها اسم می برددند که دارند تلاش می کنند. اما مسوولان برخورد یکنوختی داشتند. البته این موضوع بیشتر به انجمن خبرنگاران برمی گردد. که نمی آمدند هر سال یک خبرنگار برتر انتخاب کنند تا بقیه آن را الگو قرار دهند و سعی کنند خودشان را به او برسانند یا جلو بزنند تا هم خبرنگارها پیشرفت کنند هم سطح خبری سبزوار بالاتر برود. بلکه همه را به صورت یکسان نگاه می کردند.هرکس که اسمش فقط خبرنگار بود مورد تقدیر قرار می گرفت و این وظیفه انجمن بود که انتخاب کند.
یک عده واقعا کار می کردند، شب و روز نداشتند ولی یک عده دیگر در طول سال بیکار بودند که لازم بود هر سال سطح بندی شود و هر سال یک یا چند خبرنگار برتر انتخاب شوند. من خودم خانم جراحی را می دیدم که خیلی خالصانه کار می کرد. در دفتر ایرنا بود همیشه حتی تعطیلاتش را ولی یک سال نشد که وی را به عنوان خبرنگار برتر معرفی کنند و در مراسم ها همه به یک شکل تقدیر می شدند.
البته برای یک خبرنگار شاید این موضوع خیلی مهم نباشد.چون خبرنگار وقتی درد کار می کند، برایش مهم این است که رسالت ارزشمند خود را انجام دهد و برای شهرش یک خبر خوب انجام دهد و انتظاری هم از کسی ندارد. اما با همه این ها باز باید یک سطح بندی بشود. حداقل برای  ارتقاء خود بچه های عرصه خبر تا تلاش کنند خود را به درجات بالاتر برسانند.وگرنه خبرنگاران خوب زیادی هم در سبزوار داریم.


لطفا بفرمایید زمانی که کار می کردید چه خبرنگارانی بیشتر روی شما تأثیر گذاشتند؟ و از آن ها بیشتر یاد گرفتید؟ چه در سبزوار چه در کل کشور یا در سطح بین الملل؟
-    البته من اینطور که شما می فرمایید آنقدر بلندپرواز نبودم که به راه های دور فکر کنم. یک خبرنگار عادی در سطح سبزوار بودم و با همه این ها وقتی شروع کردم، آقای جعفری در عرصه خبر من خیلی قبولشان داشتم. زیرا شاید بعضی خبرنگاران در رودروایستی یک مسوول یا اداره می ماندند و خبرهای انتقادی درباره آن ها کار نمی کردند، اما آقای جعفری در رودروایستی قرار نمی گرفت و وقتی می خواست خبری را کار کند، کار می کرد.
همان اول هم که من در دفتر ایشان وارد کار شدم همیشه آموزش می دادند و می گفتند سعی کنید برای خوش آمد هیچ اداره ای قلم نزنید بلکه سعی کنید اگر کار می کنید به خاطر خود خبر باشد. من هم بعدها  سعی می کردم همیشه این اصل را در نظر بگیرم. و از این بابت همیشه آقای جعفری الگوی من بودند. و شیوه خبرنوشتن من هم شده بود شیوه اقای جعفری. البته خانم نجم آبادی هم که از دیگر نیروهای آقای جعفری در دفتر روزنامه قدس بودند، خبرهای خوبی می نوشتند و من خبرها و گزارش های ایشان را هم زیاد مطالعه می کردم. البته بعداً که دیگر وارد ایسنا شدم سیاست های خود ایسنا هم روی کارم تأثیر گذاشت و ما باید خودمان را با سیاست های ایسنا وفق می دادیم. ایسنا خبرگزاری دانشجویی بود و بیشتر انتقادی کار می کردند و حالا شاید من نتوانستم در آن حد انتقادی کار کنم اما سعی می کردم در راستای سیاست های ایسنا باشد. و ضمنا بیشتر همکاران خودم در شهرستان های دیگر را دنبال می کردم و گزارش هایشان را می خواندم . مثلا کاشمر که در آن دوره موفق بود من خبرها و گزارش هایش را زیر نظر می گرفتم.


خبرنگار باید چه قدر مطالعه داشته باشد؟ البته لطفا در پاسختان شعاری به این موضوع نگاه نکنید. چون طبیعتا در هر شغل و حرفه ای مطالعه لازم است. خبرنگاران هم که همیشه خود به خود در متن خبر و مطالعه مسائل روز جامعه هستند. پس آیا باز هم الزام خاصی برای خبرنگاران هست از نظر شما؟
-    بله. بازهم مطالعه لازم است. به خصوص برای خبرنگارانی که در شهرستان ها کار می کنند مطالعه خیلی لازم است. تا همواره در جریان فضای عمومی حاکم بر کشور خود باشد. زیرا هرچه اطلاعات وسیع تری داشته باشد به درد کار خودش هم می خورد و به خصوص هنگام مصاحبه ها این موضوع خودش را نشان می دهد. من خودم سعی می کردم خبرها را زیاد مطالعه کنم. به خصوص خبرگزاری خودمان ایسنا را زیاد مطالعه می کردم. چون علاقه خاصی به ایسنا پید کرده بودم.

 


آیا زمانی که کار حرفه ای می کردید، دوره هایی هم بود که احساس کنید روزمره شده اید؟ احساس کنید حوصله تان سر برود، از آرمان هایتان دور افتاده اید و معمولی شده اید؟
-    بله پیش می آمد. چون گاهی اوقات می شد که مناسبت ها زیاد بود و حجم خبرها بالا می رفت و ما باید مناسبت ها را هم کار می کردیم و دیگر به سوژه های مورد علاقه و دغدغه های اصلی نمی رسیدم. من خودم گاهی از خودم عصبانی می شدم که چرا گزارش خاصی کار نکرده ام؟ ولی خوب بیشتر به خاطر شرایط بود و باز بعد از مدتی این حالت سپری می شد.
به خصوص چون از مشهد هم پیگیری می شد کمک می کرد که دوباره کیفیت کار بالا برود. ایسنا واقعا خبرگزاری خوبی است و پیگیر است و متوجه می شود که خبرنگاران شهرستان ها به خصوص شهرستان هایی که برایشان اهمیت دارد، کیفیت یا کمیت کارشان تغییر کرده است و زود تذکر می دهند. و پیگیریشان موثر بود.



فکر می کنید بهترین خبری که کار کردید کدام خبر بوده است؟ یعنی کدام یکی از خبرهایتان موثر تر بوده است؟ یا خودتان به کدام خبرها و گزارش ها علاقه بیشتری دارید؟
-    درباره موثر بودن که راستش نمی دانم کدام یک بیشتر اثر گذاشته است. اما یادم می آید یک گزارشی برای سمساری هایی که سد معبر می کردند کار کردم، که بعد از گزارش من برای مدتی جمع شدند و خیلی خوشحالم از این بابت. البته باز الان را دوباره نمی دانم اما آن دوره برای مدتی جمع شدند که خیلی خوشحالم. آن زمان با آقای مهدی مقصودی که رئیس سابق اداره میادین و مشاغل شهری شهرداری سبزوار مصاحبه ای کردم  و بعد از آن یکی از معضلات خیابان های پایین شهر سبزوار تا حدودی برطرف شد. بیشتر هم در محدوده خیابان اسرار جنوبی بودند . پایین تر از میدان فلسطین. البته من دو گزارش کار کردم در این زمینه . اولی بدون نتیجه بود. اما دومی موثر واقع شد.
البته بین دو گزارشی که تهیه کردم فاصله زیادی افتاد. اولی مربوط به زمانی بود که تازه وارد خبرگزاری ایسنا شده بودم. و آن زمان خاطرم نیست با چه کسی مصاحبه کردم. اما تأثیری نداشت. اما بعد از چند سال زمانی که آقای مقصودی روی کار بودند، مصاحبه کردم که به نتیجه خوبی رسید. زیرا ایشان خودشان هم استقبال کردند و پیگیری خوبی کردند. واقعا در آن زمان منجر به جمع شدن بسیاری از سد معبرها در سبزوار شد.اما حالا باز خبر ندارم که آیا آن روند ادامه یافته یا نه؟
گزارش منتشر شده در ایسنا:
وقتی سمساری ها چهره شهر می شوند

انعکاس همان گزارش به نقل از ایسنا در روزنامه فرهیختگان:
وقتی سمساری ها چهره سبزوار می شوند
 


اما  خبرهایی که شاید از همه برایم لذت بخش تر باشد. خبرهایی که برای خودم زیباست و الان هم اگر بازهم بخواهم مطالب خودم را بخوانم ، آن ها را می خوانم. مصاحبه هایی که با آقای کارگری کار می کردم. مثلا یک گفتگو درباره پخت سمنو توسط زنان سبزواری بود و دیگری آیین چراغ برات در نیمه شعبان.


زنان سبزواری "سمنو" را با عشق می پزند


"سفره چراغ برات" در سبزوار، شهر دارالمومنین


آقای حسین کارگری اطلاعات بالایی دارند و خیلی زیبا و با حوصله توضیح می دهند این قدر زیبا مراسم و اداب و رسوم مختلف سبزوار را توضیح می دهند که الان که الان است اگر بخواهم دوباره با جدیت وارد کار خبری شوم دوست دارم فقط بروم و با ایشان درباره فرهنگ بومی سبزوارمصاحبه کنم. و امیدوارم خبرنگاران شهرستان زیاد بروند و از اطلاعات ایشان استفاده کنند من خودم دیر ایشان را شناختم. سال های آخر فعالیت حرفه ایم با ایشان آشنا شدم و شاید در حد سه یا چهار مورد با ایشان مصاحبه کردم اما اگر از اول می دانستم مصاحبه های بیشتری را با ایشان انجام می دادم. زیرا خود آداب و رسوم سبزوار زیبا هستند و ایشان هم زیباتر بیان می کنند.

 

شما مدتی است که از کار خبر فاصله گرفته اید. آیا حالا گاهی وقت ها پیش می آید که دلتان تنگ شود برای عرصه خبر؟
-    البته من چند ماهی هست که به خاطر  شلوغ شدن سرم در کار جدید، واقعا در عرصه خبر کم کارتر شده ام، اما هنوز هم در ایسنا مرا به عنوان خبرنگار خود نام می برند. با این حال چون کمی فاصله گرفته ام واقعا گاهی دلم تنگ می شود. زیرا اگر از اول هم دوست نداشتم بعدا علاقه مند شدم. اما دیگر واقعا  نه وقتش را دارم و نه حوصله اش را. حتی اگر شرایطی پیش بیاید که یک شیفت از روز را کاملا بیکار باشم، بازهم فکر نمی کنم به سراغ خبر بروم. چون مسوولیت فعلیم خیلی سنگین ست و همه تمرکزم را روی درست انجام دادن کار فعلیم گذاشته ام. چون آدم هر زمانی در هر کاری قرار می گیرد باید کار اصلیش را درست انجام دهد. خبر را هم حدوداً پنج سال کار کردم و تمام تلاش خودم را انجام دادم.حالا نمی دانم چه قدر موفق شدم اما من کار خودم را کردم.

 

شاید بهتر بود این سئوال را همان ابتدای مصاحبه می پرسیدیم ولی حالا که به اینجای کلام رسیدیم، لطفا یک تعریف از خبرنگار از دیدگاه خود ارائه بدهید؟
-    خبرنگار اگر خبرنگار واقعی باشد همیشه در حال پویایی ، یادگیری و جستجوگری است.همیشه تلاش می کند از عمق مسائلی که به حوزه مجاز رسانه ها مربوط می شود، با خبر شده و به درستی اطلاع رسانی کند. اما حساسیت های کارش به حدی است که همیشه متحمل استرس های فراوانی می شود. شاید در یک کلام بتوانم بگویم حرفه خبرنگاری سرشار از استرس است. بیشتر هم در خبرگزاری ها. حالا باز شاید روزنامه ها استرس کمتری داشته باشد. ولی مثلا در خبرگزاری ها خبر را باید سریع بفرستیم روی سایت تا نسوزد.بعد خیلی مهم است که در عین سرعت خبر را درست انتقال بدهیم و چیزی را اشتباه برداشت نکنیم. یعنی ما اصلا حق نداریم برداشت بکنیم. باید هرچه را که فقط دارند می گویند انتقال دهیم. حداقل من خودم سعی نمی کردم هیچ وقت از خبرم برداشت بکنم. به همین دلیل همیشه استرس داریم. مبادا یک عددی یا حرفی چیزی اشتباه در خبر نوشته شود. به خصوص باز من در خانه هم مسوولیت هایی داشتم و مصادف شد با بیماری پدر مرحومم که استرس هایم بیشتر می شد و کم کم مجبور شدم کار خبر را کم کنم. آن موقع کارم را کم کردم و مدتی بعد کلا خبر را ترک کردم.


از لزوم دقت و صحت در انتقال خبرها گفتید، آیا در این زمینه مشکلی هم برایتان پیش آمده بود؟ یا مثلا مشکلاتی از این دست که وقتی یک خبر انتقادی را کار می کنید ، از جانب شخص یا گروه خاصی تهدید شوید؟
-     تهدید که نه اصلا پیش نیامد. ولی همان اوایل که آقای عنابستانی فرماندار سبزوار بودند یک خبری را از آقای عنابستانی کار کردیم که البته دقیق یادم نیست. آن موقع من هنوز در روزنامه قدس کار می کردم. آقای عنابستانی مطلبی را مطرح کرده بودند در یک جلسه که من دقیقا همان را نوشتم و منعکس کردیم در روزنامه قدس. ولی بعدا آقای عنابستانی نمی دانم شاید فراموش کرده بودند و گفتند من این حرف را مطرح نکرده ام  و باید تکذیبیه بزنید اما خوشبختانه من جلسه را ضبط کرده بودم و آقای جعفری ضبط صوت را به فرمانداری بردند و تأکید کرده بودند که من به خبرنگارم اعتماد دارم.
حالا دیگر نمی دانم که مشکل دقیقا از کجا بود ولی به هرحال معلوم شد که ما اشتباه ننوشته بودیم.


حالا که کمی از خبر فاصله گرفته اید، آن را چه طور می بینید؟ به قول معروف آیا عرصه خبر عرصه با معرفتی است؟ یعنی خبرنگاری را که کار کرده است، به یادش می مانند و تجلیل می کنند یا نه؟
-    درباره خودم که نمی توانم چیزی بگویم چون من تازه فاصله گرفته ام. اما درباره خبرنگاران قبلی فکر می کنم به طور کل در سبزوار اینطوری باشد که تا وقتی باشی هستی و همین که بروی ، فراموش می شوی. به خصوص خانم ها. اکثر خبرنگاران قدیم به خصوص خانم ها را که می بینم همین که می رفتند کنار سریع فراموش می شدند. در حالی که در بعضی دوره ها فعال ترین خبرنگارانمان همین خانم ها بودند. مثلا همین خانم جراحی که در ایرنا تلاش زیادی می کردند. یا خانم نجم آبادی که اوایل در دفتر روزنامه قدس کار می کردند و کیفیت کارشان هم خوب بود، اماهمین که رفتند کنار دیگر نامی از ایشان برده نمی شد.



وحرف آخر:
-    روز خبرنگار را به همه همکارانم تبریک عرض می کنم. به خصوص از بعضی از خبرنگاران نظیر اقای جعرفی که اصول خبر نویسی را از ایشان آموختم واز خانم جراحی خبرنگار سابق ایرنا که گاهی اوایل به من کمک می کردند و شاید باعث زحمتشن می شدم و خانم نجم آبادی که ایشان هم روی کارم  اثرگذر بودند تشکر می کنم و برای همه آرزوی توفیق دارم. از شما هم که سعی می کنید از فعالان عرصه خبر یاد کنید واقعا ممنونم. کارتان بسیار جالب است. تا به حال به این شکل ندیده ام جایی انجام شده باشد که یک رسانه به سراغ مصاحبه و معرفی همکاران خود در رسانه های دیگر که شاید بعضی هایشان رقیب محسوب شوند، برود. البته همانطور که ابتدا هم گفتم، حالا که به سراغ من آمدید، قوی تر از من در عرصه خبر سبزوار که پیشکسوت هم محسوب می شوند هنوز بسیارند و کاش اول به سراغ آن ها می رفتید اما بالاخره از اینکه لطف کردید و به سراغ من هم آمدید سپاسگزارم.



گفتنی است، مجله  اینترنتی اسرارنامه قبل از این به سراغ شمار دیگری از خبرنگاران سبزوار نیز رفته است. شما گرامیان می توانید با مراجعه به بخش کوچه پس کوچه پیوندها در انتهای این صفحه، هم اکنون به مصاحبه های قبلی اسرارنامه با خبرنگاران سبزواری دست پیدا کنید.

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

جواد دباغی مقدم: آگاهی ها از حقوق و وظایف رسانه ای خبرنگاران کافی نیست

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما