گفتگو با حاج آقا شیخ الاسلامی رئیس شورای روستای کسکن و مروج نمونه کشاورزی

کسی که فقط به کمک چشم دیگران را می بیند گول می خورد (ضرب المثل فرانسوی)
همیشه برایم این سوال مطرح بود که نام شهرها وروستاها ازچه چیزگرفته شده و چه کسی انتخاب کرده است.
بطور مثال می خواستم بدانم نام روستای کسکن ازچه چیزگرفته شده برای همین سعی کردم اطلاعاتی در این زمینه کسب کنم چون روستای کسکن آب وخاک اجدادی من است
شنبه هفدهم اسفند ساعت هشت سی دقیقه صبح تماس تلفنی داشتم با حاج آقای شیخ السلامی رئیس شورا درروستای کسکن،بعدازسلام واحوال پرسی،از ایشان خواستم اگرامکان دارد دراین زمینه به من کمک کند حاج آقا وقت دادند،و مرا به منزلشان دعوت کردند،وخواستند که حتماً سروقت منزلشان باشم خوش قولی برایشان بسیار اهمیت داشت،من به حاج آقا گفتم ساعت نه ونیم برای مصاحبه خدمتتان می رسم، به خاطر اینکه بدقول نباشم سعی کردم سرساعتی که قول دادم آنجا حاضرباشم.
خوشبختانه درهمان روز رحمت خداوندشامل حالمان شده و باران نرمی درحال باریدن بود وباد نسبتاً سردی می وزید،به خاطر همین در کوچه های روستا خبری از رفت وآمد مردم نبود،دوست داشتم در آن هوای پاک زیرباران کمی پیاده روی کنم ولی به حاج آقا قول داده بودم ونخواستم ایشان را منتظر بگذارم .
روستا دارای آب وهوای پاک وزمین های کشاورزی زیادیست درابتدای ورودی روستا بلواری است که عکس شهدای روی آن نصب شده است. دردوطرف جاده باغ های زیادی وجود دارد که شبیه ویلاهای شمال درست شده اند.
منزل حاج آقا در ابتدای روستا سمت راست جاده است یک دربزرگ طوسی رنگ که بالای سردر آن نوشته شده بود مروج نمونه ورئیس شورای روستا. ساعت نه وبیست وهفت دقیقه بود، زنگ در را زدم در باز شد داخل باغ شدم. سمت راست ساختمان نسبتاً بزرگی بود. دروسط باغ حوضچه وجوی آبی وجود داشت که آب زلالی درآن جاری بود. به آبها نگاه می کردم. قطرات بارانی که روی آب حوضچه می ریخت مانند انگشتان دست یک نوازنده بود که برروی دستگاه موسیقی زده می شد. درهمین لحظه حاج آقا در سالن ورودی را باز کرد وبا روی گشاده به استقبال من آمد چهره مهربانش مرا به یاد پدرم انداخت. این را هم بگویم که حاج آقا از اقوام پدرم هستند. سلام کردم با مهربانی جواب دادند ومرا به اتاق پذیرایی از میهمانان دعوت کردند. یک صندلی برایم گذاشتند، ولی من ترجیح می دادم روی زمین بنشینم. خود حاج آقا روی صندلی نشستند وبعد صحبتشان را اینطور شروع کردند:

در چه مورد خواستید مرا ببینید؟
سئوالم را اینطور مطرح کردم: حاج آقا در مورد تاریخ و اسم روستا که آیا از ابتدا همین نام بوده یا تغییراتی داشته وهم چنین در مورد خودتان وکارهایی که برای روستا انجام داده اید صحبت کنید.
در ابتدا حاج آقا خودشان را معرفی کردند:
- سعید شیخ السلامی فرهنگی بازنشسته،مروج ورئیس شورای روستا هستم متولد اول بهمن 1311 که اجدادم نیز دراین روستا به مردم خدمت می کردند. درجوانی به اسب سواری و فوتبال علاقه داشتم، ولی الآن به دلیل کهولت سن کاری از دستم ساخته نیست.


« البته در اینجا باید بگویم حاج آقای شیخ السلامی نسل اندرنسل از بزرگان روستا واز خانواده اصیل و مذهبی هستند. و سالهای زیادی عضو و رئیس شورای روستا بوده اند. به در ودیوار اتاق که نگاه می کردم تابلوهایی نصب شده بود که نشان دهنده ی تلاش های ایشان در این چندسال مسؤلیتشان بود. برای مثال: معلم نمونه ، مروج نمونه، کشاورز نمونه، مددکارنمونه، چندین تقدیرنامه هم از رؤسای جمهور گذشته مانند: آقای هاشمی رفسنجانی، آقای خاتمی، آقای احمدی نژاد، رئیس وقت مجلس و وزیر وقت کشور داشته اند.»
از ایشان درمورد قدمت و نام روستا پرسیدم،ایشان گفتند :
روستای کسکن در20 کیلومتری سبزوار در جاده تهران بعد از کارخانه آرد قرار دارد، بالای 200 خانوار جمعیت، دارای 500 هکتار زمین که 200هکتار آن مسکونی و300 هکتار آن باغ و زمین کشاورزی است. در کتیبه ای که در ورودی مسجد نصب شده تاریخ ساخت آن را به سال 500 هجری نوشته اند، اما قدمت خود کسکن خیلی بیشتر از بنای مسجد است. زیرا براساس عتیقه ای که در این روستا کشف شده وهم اکنون درموزه مشهد نگهداری می شود قدمت این روستا به پنج هزارسال قبل می رسد. روستا دارای دو امام زاده است که یکی در مزار که در میان خود روستائیان به مصلی هم معروف است، وجود دارد ویکی در کنار باغهای شرقی واقع شده که به نام امامزاده ابراهیم است، و درکتابهای معتبری که درباره امامزادگان نوشته شده ، به وجود این امام زاده هم اشاره گردیده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مسجد روستای کسکن

روستا از سال 1361 دارای آب لوله کشی است ومدتی بعداز نعمت برق نیز برخوردار گردیده و حدوداً ازسال 80 خط تلفن به این روستا کشیده شده و وسالهای زیادی است که جاده روستا تا کوچه های ورودی مسجد آسفالت شده است. مردم کسکن همچنین از سال 90 از نعمت گاز طبیعی بهره مند گردیده اند و هم اکنون خانه ها ومدارس ابتدایی وراهنمایی دارای گاز شهری هستند.
در مورد نام روستا باید بگویم، قبلاً چند روستای کوچک به نام های باقرُباد1، سِقِوا2، اِستِرد3 و کسکن کنار هم بوده اند ،که روستای کسکن گسترش یافته وهم اکنون از آن آبادی های ذکر شده به جز باغ و زمین های کشاورزی که به کسکن متصل شده ، چیزی برجای نمانده است.
و اما درباره نام روستا، در کتابهای قدیمی از نام های "کاسه کنی" و"کَس کاو" یاد شده ،چون در شرق روستا خاک مناسب برای سفالگری وجود داشته ودر همان زمان کوره های کاسه پزی به وجود آمده ومردم زیادی از اطراف برای کار به این منطقه مهاجرت می کرده اند.

البته در کتاب فرهنگ لغت دکترمعین از نام کسکن به عنوان گرزی که به وسیله ای به چوبی وصل است یاد کرده اند، روستا دارای آب وهوایی پاک است که از طرف شرق وجنوب وغرب دارای باغ های زیادی است، درمرکز روستا یک قلعه به نام "قلعه میانه" وجود دارد که در گویش محلی به آن "قَلِه مِیو" می گویند، دارای برج وبارو بوده که دربالای برج یک دیدبان نگهبانی میداده تا زمان حمله مغولان را به اهالی روستا اطلاع دهد. البته الان از آن قلعه خرابه ای بیشتربه جا نمانده است.
روستای کسکن درحال حاضر دارای 1660 هکتارزمین کشاورزی بوده که ازطریق جنگلبانی آزاد شده است و از این حیث دربین روستاهای اطراف از بالاترین رتبه برخودار است و دارای800 قطعه زمین 6 دانگی است.
قنات کسکن یکی از مهمترین قنوات دراطراف سبزوار است و قدمتی1860 ساله دارد ، از دیگر متعلقات این روستاست که هم اکنون نیازمند لای روبی است که درنامه هایی که بنده وهم چنین آقای دکتربسکی که ازدوستان من هستند ومتأسفانه الان دربستر بیماری گرفتار شده اند ،ازمسـؤلین خواسته شده که نسبت به لای روبی قنات ها توجه بیشتری داشته باشند.
چون اگرقنات خشک شود زمین های کشاورزی با خشک سالی مواجه شده وزندگی درروستا با مشکلات زیادی همراه خواهد بود.
صحبت حاج آقا بیشتر از این ها بود. کسی که به راحتی می توانست درمنزل خود در شهر سکونت گزیند ، اما سالهای سال رنج خدمت به مردم روستای زادگاهش را به جان خریده و بیشتر اقامتش را در کسکن سپری کرده است، مطمئناً گفتنی های بسیار بیشتری دارد.اما افسوس که مجال اندک بود و نمی توان در یک مصاحبه همه گفتنی ها را گفت و شنید و نوشت. لذا پس از حدود دو ساعت گفتگو با حاج آقا ، سرانجام از ایشان اجازه مرخصی خواستم و به دعوت او با خود قرار گذاشتم که باز در فصل تابستان هم که روستای کسکن در اوج سرسبزی و زیبایی خود به سر می برد ، به دیدار این مروج دلسوز و همشهری فرهیخته در کسکن بروم.

آخرین کلامی که در این دیدار رد و بدل شد ، یک بیت شعر پرمعنایی بود که حاج آقا شیخ الاسلامی برایم خواندند که امیدوارم تمام مسئولین افکار واعمالشان اینگونه باشند:


کسی که خدمت مخلوق می کند 

یقین بداند که عمل های او تباهی نیست

 

گزارشگر: هستی اسلام نژاد

 

برای مطالعه گزارش های بیشتر از همین نویسنده روی اینجا کلیک کنید.


برای مشاهده تصاویر بیشتری از روستای کسکن هم اکنون روی اینجا کلیک کنید

 


توضیحات:

1- باقرُباد: باقرآباد، در گویش محلی مردم کسکن باقرُباد تلفظ می شود.

2- سِقِوا : اسحاق آباد، در گویش محلی مرم کسکن سِقِوا تلفظ می شود.

3- اِستِرد : دستجرد، در گویش محلی مردم کسکن اِستِرد تلفظ می شود.

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

گفتگویی با جلال تعصبی عضو شورای شهر سبزوار

نظرت را بنویس
comments

عباس

تو را به خدا هممون بسیج بشیم بریم اسم روستا مون را عوض کنیم من بچه بودم تو روستا متوجه نبودم حالا که بزرگ شدم .به هر کس میگم اهل کسکن هستم مسخره ام میکنن .این کلمه را به شکل بدی تلفظ میکنند .

عبدالله فضلی

سلام به اهالی روستا منم موافقم هرچه زودتر اسم روستا را عوض کنیم اگه این کار را نکنیم برای روستایمان خیلی بد هست .

عباس

شما که با این آقا مصاحبه میکنید این درخواست را از طرف جوانهای کسکن به اطلاع ایشان برسانید که انحصار خروجی قنات کسکناز مبدا باغ جنابعالی کی رفع میشود وما کی میتوانیم به راحتی وآزادی برای نوشیدن آب از سرچشمهاقدام نماییم

افشين

سلام اومدم ببينم روستاي کسکن کجاست و براي چي اسمشو کسکن گذاشتند، ماشاالله اينقد نوشتيد که از اصل خارج شديد، منم بيخيالش شدم، مهم هم نيست ديگه.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما