نامه سرگشاده نویسنده سبزواری به رئیس جمهور

انتخاب مدیران کارآمد در در ادارات و دستگاه های اجرایی ، مطالبه مهم مردم از دولت تدبیر و امید

رسانه های خبری کشور در روزهای اخیر از انجام قریب الوقوع اولین سفر استانی دکتر روحانی رئیس دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران ، به استان خراسان رضوی خبر دادند.(منبع)

هر چند هنوز کم و کیف برگزاری  اولین سفر استانی رئیس جمهور به خراسان رضوی ، مشخص نیست ، اما از آنجایی که این سفر به هرحال یک اتفاق مهم اداری و سیاسی است ، شمار زیادی از مسوولان و مردم این استان را به این فکر انداخته است که مهمترین مطالبات شخصی ، صنفی و یا عمومی خود به عنوان یک شهروند یا مسوول اجرایی از رئیس جمهور ایران را مطرح نمایند.

در این میان آقای حسین خسروجردی نویسنده فرهیخته خراسانی از جمله کسانی است که در نامه ای سرگشاده به دکتر روحانی شماری از نیازهای مهم دارالمومنین سبزوار را در مقطع کنونی از زاویه دید خود یادآوری کرده و خواستار رسیدگی رئیس جمهور به این موارد شده است.

آنچه این نویسنده خراسانی در نامه سرگشاده خود مطرح کرده ، هر چند به ظاهر مربوط به مسائل محلی دارالمومنین سبزوار است ، اما می تواند در نگاه وسیع تر مطالبه عمومی مردم بسیاری از شهرها و استان های کشور باشد که هریک به نوعی با مشکلاتی شبیه آنچه امروز در دارالمومنین سبزوار ریشه فرهنگی خراسان وجود دارد ، درگیر هستند.

استاد حسین خسروجردی نویسنده رمان و داستان های بلند ادبی و همچنین پژوهشگر حوزه تاریخ و ادبیات خراسان به ویژه شهر زادگاهش دارالمومنین سبزوار است که از حدود دو سال قبل به جمع مخاطبان  همیشگی و نویسندگان افتخاری مجله اینترنتی اسرارنامه نیز پیوسته است.

شما مخاطبان گرامی هم اکنون می توانید برای آشنایی کامل تر با این نویسنده خراسانی ،  روی اینجا کلیک کنید.

گفتنی است نویسنده مذکور در نامه سرگشاده خود به رئیس جمهور ایران که بیشتر پیرامون مسائل فرهنگی و هنری شهر زادگاهش ، نوشته شده است ، انتخاب مدیرانی کارآمد برای ادارات و دستگاه های اجرایی سبزوار به ویژه برای ارگان فرمانداری ،  و ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری این شهرستان را از مهمترین مطالبات خود به عنوان یک شهروند خراسانی عنوان کرده و یادآوری نموده است در صورت اعمال مدیریت صحیح بر این سه ارگان مهم مدیریتی و اجرایی در دیار سربداران ، این کهن شهر  شیعه می تواند جایگاه شایسته ای را به دست بیاورد که زیبنده مقام تاریخی دارالمومنین سبزوار مادرشهرفرهنگی خراسان ، به عنوان یکی از 4 شهر اصلی مرکز تشیع ایران در قرون متوالی ، پایتخت اولین حکومت شیعه دوازده امامی ایران ، پایتخت نثر فارسی و مهد پرورش بزرگترین علمای دین و مشاهیر فرهنگ و هنر خراسان و ایران است.

خسروجردی همچنین در این نامه سرگشاده به شماری از شخصیت های برجسته محلی سبزوار در دوران معاصر  اشاره کرده و از به هدر رفتن استعدادها و توانمندی های فرزندان دیار سربداران در نتیجه عدم اعمال مدیریتی قوی و مدبرانه بر برخی ارگان های دولتی شهرستان انتقاد کرده است.

مجله اینترنتی اسرارنامه ، ضمن تأکید بر این نکته که ، انتشار نظرات و دیدگاه های این نویسنده خراسانی ، لزوما به معنای موافقت اسرارنامه با تمام این دیدگاه و نقطه نظرات نیست ، هم اکنون جهت اطلاع عموم مخاطبان خود به انتشار این نامه سرگشاده می پردازد :

 

مقام ارجمند ریاست جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای دکتر حسن روحانی



با سلام و خوشامد گویی به آن گُلِ دلجو که اهتمامی شاینده و سازنده دارند و با همدلی و تواضع به حضور آن مقام جلیل که مرتبت و قدرت تشخیص و همت عملِ ایشان بر هیچکس پوشیده نیست و خدای را سپاس که امروز توفیقِ دیدارِ آن دولت بیدار را در ورود به خراسان و بهین بلادِ آن ، شهرستان سبزوار می یابیم .

 چگونه بگویم که کلمۀ زیبا ، عمل زیبا را به دنبال بیاورد و بر تفاهم و بهبودی اوضاع بیفزاید و برای آرزوهایِ فردا ، خرد و ارادۀ امروز را به کار برد و از میان نسیم های مهربانِ خراسان ، نه از بیکاریِ فزاینده و مهاجرت های بی شمار این شهر می گویم ونه از نابودی و نگرانی های خانواده هایِ سبزوار ونه از آسیب های اجتماعی و هزینه های گزاف آن ، بلکه تنها به سه عاملِ عمدۀ این شهر که امروز در یدِ با کفایت و ارادۀ گره گشای شماست می پردازم و بر آن پای می فشارم که :

  1. اولین آن ، بعد از معرفی استاندار جدید وتغیر وتحول هایِ متعارفی که معمولاٌ یکی از آنها فرستادن فرماندارِ جدید به شهرستان هاست ، اعطا و گزینش یک فرماندارِ با لیاقت و با کفایت و نیز با اندیشه و خرد وَرزی است که ، فرهنگ مدار وبومی و سازنده باشد، کارگشایی که بتواند در دایرۀ شهری نفیس و موزه مانند و بسیار کهن به ارزش های آن پی ببرد و آن را تعالی بخشد .

 و مگر نه اینکه به قول علامه قزوینی ، سبزوار و تالی آن بیهق شهری ست که عُلما و فُضلایِ لایعد و لا یحصی در هر عصر و هر قرنی همواره از این سرزمین برخاسته اند که کتب ِ تواریخ و رجال و تذکره هایِ شعرا ، مشهون به ذکر آنهاست .

سرزمین شور انگیزی که به تعبیر کتاب کویر دکتر علی شریعتی : تاریخی که در صورت جغرافیا ظاهر شده است که از آن ، سربداران خروج کرده ند و به بیداد مغول ، پایان داده اند و پیشتر از آن ،پارتها از این سرزمین به استیلای سلوکیه تاخته و آنها را برچیده اند

. و مهمتر از همه ، برای استقلال و حفظ ایران از نفوذ اعراب به طرفداری علویان و زیدیان و اولاد علی (ع) با سیادت و خلیفه گری اعراب جنگیده اند و به ترویج فرهنگ و زبان فارسی و حفظ سنتهای قومی و ملیِ خود پرداخته اند و در یک همبستگی اصیل و خود بودۀ قومی ، تمام آن ارزشها و میراث تابندۀ زندگی را، به امروز به دست ما رسانده اند که اگر خواسته باشیم به یک نمونۀ صریح و روشن آن اشاره کنیم کلمۀ عدل است که در درستی و مطلوب بودن ابزار و اسباب و کردار و گفتار مردم سبزوار در طول اعصار و قرون و حتی امروزه روز با گفتنِ آن به تأیید می رسد .

و کلمۀ عدل با همان جانِ زندگی ، هدیۀ جاودانۀ فرهنگ سبزوار است که درست معادل سیاستِ تعادل مدارِ دولت جناب عالی است که اگر خواسته باشید نمونۀ مدینۀ فاضلۀ آن را بیابید شاید در این شهر بدست آورید .

و در مورد نثر و زبانِ فارسی دری هم ، چنین است . و این لافی نیست که بزنم و یا که بخواهم به اشباع از آن سخن برانم . زیرا نمونه های بسیار زیاد آن در دلِ دربارها که تنها به مراسلات و اشعار و مکتوبات ِ عربی اهمیت می داده اند و صله می ستانده اند ، دیده می شود.

. اما در همان زمان فرزندان برومند سرزمین بیهق، به زبان مادری ، یعنی زبان فارسی دری می نوشته اند تا همچون کتاب جاوید و نامیرای تاریخ بیهقی حتی در دلِ دربارِ عرب زدۀ غزنویان ، به منصۀ ظهور برسد . تا امروز ما آن را همچون ودیعۀ مزده بخش ، به عنوان زبان معیار ادبیات فارسی بشناسیم و از آن تجلیل کنیم . و از چنین افاضل و نوابغِ ادبی ، نزدیک به هزار سال پیش در کتاب تاریخ بیهق می خوانیم گاه در غرایب چیزها که از بیهق خیزد و بدان منفرد است ، اول فضلا و ادبا باشند و دیگر آنکه علمای بزرگ خیزند در این خاک ، در انواع علوم .

 واز چنین ترازبندان علم و سخن و تاریخ و ادب ، شگفتا که بهترین وزرا و سیاستمدرانی ظهور کرده اند که از فحول علم و عمل اند و مانند خاندان نظام الملک از دیه انکویِ سبزوار ،جمله در صدر وزارت رسیدند و چهرۀ روزگار از گردِ ظلم شستند .

آن سان که ابوعلی حسن بن علی اسحاق ملقب به خواجه نظام الملک که وزیر آلب ارسلان و فرزندش ملکشاه بود و کتاب سیاستنامه یا سیر الملوک را نوشت که هم ارزش سیاسی دارد و هم ارزشِ ادبی و نیز وزیر ابولعباس عنبری که سالها ی بسیاری در ماوراء النهر ، وزارت داشت و اهل قصبۀ سبزوار بود و تصانیف بسیار نوشت .  عطاملک جوینی صاحب تاریخ جهانگشا که در دستگاه مغول مقام وزارت داشت . ابو علی بیهقی صاحب دیوان انشاء که او نیز تصنیفی بغایت کمال نوشته است . ابولعباس جعفر ابن محمد حسین وزیر سامانیان . ابوالقاسم در عصر سلطان سنجر نایب وزیر بود و خواجه بونصر که عامل ری بود و وزیر سلطان . و امیر اسفهسالار سیف الدین که عمارت و رباط های بسیار ساخت و سلطان محمود بر او خشم گرفت .

و دیگر بگذارید تا به دلیل فراوانی و گستردگی این نام آوران به همین مختصر بسنده کنم و بگویم که امروز نیز از همین شهرِ دیر بازِ کهن ، اسلاف و فرزندانِ این بزرگان ، نه تنها به کفایت و هدایت و صیانت اسلاف خود پای بندند ، بلکه در ممارست ادب و فضیلتِ سخن ، اهتمامی کافی و فزاینده دارند و چونان محمود دولت آبادی ، رمان نویس بزرگ روزگار ما ، یکی فرزند شایسته و بایستۀ همین سبزوار هستند که به جای قدر شناسی از ایشان که آیتی از هنر و زبان و علم و اَدبند و ترجمانِ دلِ همۀ ما سبزواریها می باشند ، گروهی که از جنسِ ظلام و جَهل اند می روند ودر روز روشن و در دایره ای که تحتِ کنترل و مسئولیتِ بخشداری است ، دست به تخریب خانۀ پدری محمود دولت آبادی می زنند که مبادا در آینده یا حال ، صیت و آوازۀ بلند دولت آبادی خواب زدگان را بیدار کند و خانه ای که در آن بزرگ شده است ، مبدل به موزه شود و همسان نام آورانِ بزرگ تاریخ ، مقتدایِ هنر و ادب و فظیلت جامعه گردد .

گویا فرمانداری و بخشداری در این تخریب ، مماشات کرده و از آن گذشته اند !!

فزون بر این ، سالهاست که بنای نیمه تمام یاد بودِ ابولفضل بیهقی در دیه حارث آباد سبزوار محلِ زادگاهِ او ، دل هر علاقه مند به فرهنگ و مفاخرِ ادب را سخت می آزارد و مردم که توقع اینچنینی از فرمانداری و شورایِ اداریِ شهرستان و نیز ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین اداره میراث فرهنگی نداشته اند ، رنجیده خاطر می کند . تا آنها به دیدۀ تحیُر به ادارتِ نظارتی بنگرند و تاسف بخورند که در دیگر شهرهایی که نیم دانگِ این مورّخ و ادیب نبوده اند ، توانسته اند شناسنامه و اعتبار و معنا بگیرند و راه توسعه و خدمات گردشگری و ایجادِ تحرّک و امید را هموار سازند . اما اینجا در سبزوار، حتی بن بست حقیری هم به نامِ این مورّخ نامدار نیست و چه می گویم ، اینجا حتی خانۀ پدریِ نویسندۀ بزرگِ روزگارِ ما ، محمود دولت آبادی را می گویم و تخریب می کنند و این در حالی است که نشریۀ نوی اویچلند آلمان ، برای رمان او می نویسد : جای خالی سلوچ رمانی ست بس زیبا ، رمانی که این همه زیبایی هایِ زبانی و این همه درد و رنج را از دور دستها برامان می آورد و این کتاب یک هدیۀ ادبی ست .

 و این در حالی ست که اینجا انگار نظارتِ دمکراتیکی وجود ندارد . و گویی که مسئولانِ اداریِ سبزوار باید تنها به بخشِ حجیم بالایِ نقدینگی و پیمانکاری های بخش خصوصی و بخش های تجاری فکر کنند . گویی که در سبزوار خبری به نام کمبود فضای فرهنگی و ورزشی و فضاهای سبز نیست .

چرا باید از اقتصادِ مردم گرا و مدیریتِ مشارکتی که چند روز پیش از سوی دولت جناب عالی اعلام شده ، کاملا بیگانه باشیم و به برنامه های توسعۀ شهری و رُشدِ اشتغا ل زا و توسعۀ رفاهِ اجتماعی و اقتصادی فکر نکنیم ؟

چرا شورای اداری شهرستان ، نیاز سنجی نمی کند و به سرمایه گذاری هایِ اشتغا ل زا نمی پیوندد ؟ و می گذارد که تمام جوانان و تحصیل کردگانِ سبزواری به شهرهایِ دور دست ، به دلِ غربت بروند و اسیرِ بنگاه ها و شرکت های سرمایه دارِ تجاری و مستغلات شوند که تنها منابعِ ما را می برند و در مملکت، هیچ دردی را دوا نمی کنند.

 و چنین است که امروز سبزوارِ ما به فرما ندارِ کارا ، قوی و لاجرم با نگاهِ حمایت مردمی که بتواند به اشتغال و توسعۀ رفاه اجتماعی و اقتصادی شهر ، سر و سامانی بدهد و شهر را از بحرانِ مهاجرت ودر بدری برهاند احتیاج مبرم دارد

     2.

 دیگر آنکه این شهر با 900 اثر تاریخی و فرهنگی می تواند به عنوان مهمترین حوزه و جایگاهِ گردشگری و تفریحی خراسان باشد . اقلیمِ هزار تکه ای که مثل یک موزه نه تنها میراث فرهنگی سبزوار که حتی مرکزِ آن مشهد هم نتوانسته است یا بهتر بگویم نخواسته است که این شهر با وسعت شگفت انگیز این همه آثار تاریخی دیده شود ! و حتی یکی از باسواد ترین و ارزشمند ترین کارمندان این اداره ، یعنی آقای عبدلله زاده را همیشه از سبزوار به دور دستها منتقل می کرده و این یعنی دریغ و مضیقت اطلاعاتِ گردشگری و تاریخی شهری که مَجدِ فرهنگ و اعتلای دیرینه هاست .

بگذارید به چند نمونه از آثار تاریخی آن اشاره کنم که قدمت هریک از آنها سر به سده ها وحتی هزاره ها می زند . مانند : آتشکدۀ آذر برزین مهر ( دورۀ کیانیان) ، مسجد پا منار  با قدمتی 1200 ساله ،  مسجد جامع سبزوار (از دورۀ سربداران ) ، منارۀ خسروجرد (با تاریخ تعمیرِ 900 ساله)، امام زاده شعیب (در تاریخ بیهق که نزدیک به هزار سال پیش نگاشته اند ، این کتاب ، صحت امام زاده بودنش را کاملا تایید کرده است آن سان که امام زادگانِ نزدیک خسروجرد را نیر ، تایید کرده) ، پیرِ استیر که زیارتگاهِ نازا یان بوده . ( قدمت ، نامعلو ) ، آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری، که به تعبیرِ احسان طبری ، آخرین فیلسوفِ کلاسیک ایران بوده است (دورۀ قاجاریه) آرامگاهِ ابو رفاعه از یاران پیغمبر . آرامگاه پیر مراد . معروف به پیر حاجات ( تاریخ نامعلوم) مدرسۀ علمیۀ فصیحیه ( دورۀ قاجار و محل تدریس حاج ملا هادی بوده و بعد از انقلاب ، با صد افسوس آن را خرابش می کنند تا مثلا حوزۀ نوی بسازند . که اکنون ، درِ آن به ندرت باز است . و تنها مغازه هایِ کاسبِ آن فعال اند ).  و از این رو ست که سازمان میراث فرهنگی یک مدیر لایق و فعال و شاینده ای را می طلبد که با هزار فریاد نگذارد که این آثار ملی از بین برود ونابود گردد .

نه دیگر نمی توانم آثا تاریخی را بر شمارم و بگویم مدرسۀ علمیه فخریه که از دورۀ فخر الدولۀ دیلمی است که در زمان ساختن خیابان بیهق به تمام خراب می گردد و در دورۀ پهلوی اول به سبک سیاقِ جدید ساخته می شود بیاد داشته باشید که این بنایی از دورۀ دیلمیان که بیش از هزار سال را به خود دیده و جه بزرگانی که در آن درس نخوانده اند!

چرا دورتر برویم حسینیه بزازها را می گویم که در پشت مسجد جامع سبزوار است عمارتی براستی زیبا که از عهدِ قجر است و من همین دو سه سال پیش سقاخانه و شمع خانۀ آن را دیدم که در حال خراب شدن بود و انگار هیچ مدیر یا سازمان میراث فرهنگی نبود که جلو تخریب آن را بگیرد .  من چند تا عکس گرفتم که هنوز هم در گوشی تلفن من موجود است تا از آن همیشه به حیفی یاد کنم واحساس کنم که انگار ما اینجا هیچ یار و حا می و سازمانی مدافع این ابنیه ها نداریم ! در مورد تخریب خانۀ دکتر غنی هم چنین بود و آن را در نگاه ناباورانۀ من کوفتند و میراث فرهنگی ما همچنان در خواب و غفلت و بی خبری بود !

جناب آقای دکتر روحانی ، شما به عنوان یک مبشر و نمادِ پیروزیِ آرمانی مردم ایران نام گرفته اید پس نگذارید که بیشتر از این آثار شریف و پر َارجی که مادرانِ ما با هزار آرزویِ پاک در آن زمزمه کرده اند و به نور شمعِ آن آمیخته اند، از بین برود .

کافی ست که مدیری لایق و جدی و مصمم در راس میراث فرهنگی سبزوار بگذارید تا از آن به شایستگی محا فظت کند و نگذارد که بیش از این ، آثار تاریخی آن به با دِ فنا برود .

    3.

اما حوزۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی سبزوار ، وضعش اکثراً معطوف به ظاهر بینی و ظاهر الصلاح و حفظ شعایر و مرسوماتِ تکراریِ اداری است و در اکثر دوره ها نخواسته است که در مقام یک شهرِ ادب پرور و فلسفه خیز به سبزوار نگاه کند و بداند که فیلسوف بزرگ شهرش حاج ملا هادی ، در روزگار خود هیچ مسامحه نکرد و به مهمانی هیچ اعیان و اشرافی نرفت و حتی پیش نمازی نکرد که در او رعونتی حاصل آید و او را از راهِ علم و عمل بیرون کند .

گذشته از آن ، اینجا یک شهرِ با سا بقۀ تاریخی و با ارزش های فرهنگی است که می خواهد با ارزش های معماری به خدماتِ گردشگری بپردازد . بنابراین چنین مهمی، انگیزه و جاذبه هایِ فراوانی می خواهد که از فرهنگِ کاسبکارانه و شعاری و قالبی فرار می کند.

اینجا پیشرفت و رشدِ نهادهای مردمی ، هنر و فرهنگ وساختار های توزیعِ درآمد و تفریحات سالم و امنیت و امکاناتِ اقامتی و تحوّل اداری و کارکردهایِ پویا و نو به نو بکار می آید ، نه بی تعادلی و جزمیتِ فرمالیته ای که تاتر منحصر بفردِ سبزوار را که در تمام خراسان شهره و بی نظیر بود از اوج به حضیض بکشاند و منزویش گرداند .

 اگر چنین نیست پس کجایند شاگردان صفی آبادی ها و دکتر لطفی ها ؟ کجایند حسین کارگری ها یی که تولد دیگرش از مرز ها گذشت و جهانی شد ؟ کجایند هادی زرقانی هایی که کارش ، چراغِ هر جشن واره ای بود و آدم از استعداد و نبوغش دچار شگفتی می شد ؟ و گذشته از این سبزوار شهری است که به اعتبارِ زبان و آثار عمیق فرهنگی و تاریخی و ادبی اش ، امروز به عنوانِ پایتختِ نثر ایران معرفی می شود . اما دریغ از یک همایش ملی!

دریغ از کانونی فراگیر و توانمندِ ادبی و داستانی ! و دریغ از یک نشریه ای که زبانِ حال شهرمان باشد و اثرگذارِ نبوغ و تعالی فرهنگ و هنرِ ما گردد . پس جناب آقای دکتر روحانی ، ریاست جمهور محبوب ایران به ما حق بدهید و از پذیرشِ این سه خواسته که تغیر موقعیتِ متزلزل و نا رسای سه سازمانِ بی انگیزه و کم فروغ و بی خاصیتِ اداری ست ، شهر مارا به نشاط و برنایی و توانِ لیاقتِ رشد یابنده اش برسانید و بامعرفی سه مدیر لایق برای فرمانداری و ارشاد وسازمان میراث فرهنگی سبزوار به نارسایی و تزلزل ویخ بی اعتمادی ها و از همه مهمتر به یأس و گزندِ بی تفاوتی ها پایان دهید و به قول نویسندۀ بزرگ روزگار ما ، محمود دولت آبادی که در پیام تبریک انتخابِ جناب عالی در معانیِ اعادۀ آزادی ها ی قانونی و تضمینِ آن ، و نیز حقوق انسانی تاکید ورزیده اند ، آن باشیم که روحیه و منشِ جناب عالی به اعتبار و ابقایِ آن صحه می گذارد و راهِ روشن فردا را نشان می دهد . امید که چنین آرزویی جان بگیرد و در سینۀ پاکِ آسمانِ شهر ِ ما ، پرواز گیرد . چنین باد .


حسین خسروجردی
آبان 1392 - سبزوار

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

6 درخواست کتابداران سبزواری از رئیس جمهور ایران

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما