سفالگری، جادوی آب و خاک

علی اکبر زید آبادی سفالگر و هنرمند سبزواری: ضرورت راه اندازی و احداث مجتمع فرهنگی، هنری در سبزوار

مهدیه عابدی/ مجله اینترنتی اسرارنامه

به جرات می توان گفت که از میان تمامی تولیدات دست ساز بشری هیچکدام همانند سفالگری نتوانسته منعکس کننده اندیشه ها، تفکرات، باورها و خلاقیت های ذهنی انسان به طور مستمر باشد. در طول تاریخ چند هزار ساله ما ایرانیان سفالگری با وجود جنسیت کم اهمیت آن  به عنوان هنری جاودان و ارزشمند ریشه دوانده و بارور شده است.

نمونه های سفالینه هایی که از محوطه های باستانی این سرزمین کشف شده است به خوبی نشانگر قدمت این هنر در میان ایرانیان بوده، سفالگری، هنری که از آب و خاک در دستان هنرمندان جان می گیرد تا سرانجام سرشتی نو از میان توده ای گل کشف شود و چشمان هر بیننده ای را مشتاق و محصور خود نماید.

جالب است بدانید که هنر سفالگری در کمتر شهری از ایران، وجود ندارد چه بسا که کمتر هنری است که ذات و ماهیت ایرانیان را معطوف خود نکرده باشد. در این میان البته شهر لالجین همدان( به دلیل اهمیت دادن مسئولین منطقه ) به عنوان یکی از معروف ترین پایگاه این هنر شناخته شده  و در معرض دید قرار گرفته است که هنر دستان مردمان این دیار در سطح جهانی نیز می درخشد.

بد نیست که دراین باره سری هم به شهر خودمان بزنیم و از قدمت و استعداد نهفته کهن شهر بیهق نیز در مورد هنر سفالگری پرده برداریم. علی اکبر زید آبادی نیز همچون دیگر هنرمندان سبزواری عضوی از اعضاء بزرگ  سفالگرانی محسوب می شود که در این دیار زر خیز مشغول فعالیت است. در این قسمت از مجموعه گفتگوهای مجله اینترنتی اسرارنامه با هنرمندان خوب شهرمان این بار با وی انجام شده است. کارگاه آموزشی زیدآبادی واقع در هنرستان کمال الملک می باشد، که به جهت هم فکری و همیاری از قشر محصل و دانشجو وعلاقه مندان به رشته های گوناگون صنایع دستی است.

در ادامه این مطلب، توجه خوانندگان این پایگاه خبری را به این گزارش جلب می کنیم:

از آزمون و خطا تا چیره دستی در هنرهای گوناگون

متولد اردیبهشت 1351 هستم. بعد از اتمام تحصیلات در مقطع دیپلم از هنرستان دکتر علی شریعتی در رشته الکتروتکنیک (برق) برای گذراندن دوره کارشناسی در رشته صنایع  دستی به دانشگاه هنر زاهدان رفتم و کاشناسی ارشد را نیز در همان چند سالی که به گرگان مهاجرت کردم در دانشگاه علی آباد کتول استان گلستان  در رشته پژوهش هنر گرگان  گذراندم.

از دوران راهنمایی کارهای ساده  معرق ( نازک بری و حروف بری ) را شروع کردم البته این هنر با آزمون و خطا همراه بود و رفته رفته با ورود به دانشگاه با هنرهای دیگر نیز آشنا شدم تا در نهایت جهت علاقه مندی و با در نظر گرفتن امکانات موجود بیشتر به سمت سفالگری را مناسب تر دیدم. در دوره کارشناسی در طول 8 ترم، حداقل7 کارگاه مختلف هنری مثل بافت ( داری و دستگاهی )، معرق چوب، قلم زنی روی مس، فلز و ..برگزار می شود و هر دانشجویی در نهایت ترم آخر را به لحاظ تئوری و  عملی( پایان نامه ) در یک رشته خاص تخصصی تر به کار و فعالیت می پردازد. بنده نیز در همین دوران و سپری کردن پایان نامه بود که به سفالگری بیش از سایر هنر ها علاقه مندی پیدا کردم و سعی کردم این رشته را به طور جدی تر دنبال کنم.

بنده قبل از اشتغال به صنایع دستی، یک معلم هستم، بنابراین در این کارگاه که بیشتر معطوف به آموزش است سعی کرده ام در حد توان دیگر هنرها نظیر معرق، خراطی، چرم  و... انجام گیرد، تا بتوانیم تبادل اطلاعات کنیم و از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم و این هنرهای صنعتی باستانی را برای مردم نمایش دهیم تا با آنها آشنا گردند. به عنوان مثال در خصوص معرق باید بگویم که هر کاری که تکه تکه شده اعم از چوب ، مس یا سنگ که به صورت پازل کنار هم قرار بگیرد به این نام معروف است. در کل باید بگویم که برای معرق شاخه های گوناگونی وجود دارد که اهم مردم نمونه های از آن را چه به صورت نازک کاری و چه به صورت معرق چوب و مس دیده اند ، ولی شاید نام آنها را ندانند.

نقش فرش اصالتی رو به فراموشی

از دوران کارشناسی و پس از علاقه مندی به سفالگری متوجه شدم که بستر پرورش این هنر در شهر خودمان نیز فراهم است. خوشبختانه آن زمان استاد علی برآبادی کارگاهی برای هنر سفالگری در میدان فرمانداری راه اندازی کرده بود که باب آشنایی بنده با وی از طریق مجاورت خانه برادرم با خانه ایشان فراهم شد. در آن کارگاه دوستان دیگری نظیر آقایان اردکانی و رزاقی و نودهی و خانمها گود اسیایی و محب علی از هنرمندان خوب سبزوار نیز حضور داشتند  و من نیز  برای چند روزی به این جمع اضافه شدم.

روستای برآباد و هنرمندان این روستا از سفالگران به نام استان و حتی کشور هستند که از قدیم به این حرفه مشغول بودند. درگذشته کوتاهی های بسیاری برای حفظ، معرفی و حمایت از هنرمندان این ناحیه صورت می گرفت ( سختی کار، درآمد کم نیز باعث شده بود صنعتگران این اقلیم نیز رغبتی به ادامه کار نداشته باشند ) اما خوشبختانه در چند سال اخیر اداره میراث فرهنگی با حمایت و دادن تسهیلات تا حدودی توانسته کارگاه های فراموش شده این منطقه را احیا و راه اندازی کند تا جان تازه ای بگیرند.

 هنر سفالگری در برآباد مختص خود آن هاست و به نوعی شناسنامه این منطقه است  همانطور که در دیگر روستاها مثل خیراباد و  فسنقرو ... هنر فرت بافی، یا قالی بافی سینه به سینه در بین اهالی به یادگار مانده است. که با عرض تاسف این حرفه ها هم (فرت بافی یا قالی بافی) در این سال ها آنچنان که باید نتوانسته رشد داشته باشد، زیرا در قدیم قیمت  نخ ارزان و کار تولیدی نهایی با استقبال خریداران مواجه می شد و با قیمت مناسب فروخته می شد اما امروز، هم به لحاظ گرانی نخ و مواد اولیه و وقت گیر بودن فرایند تولید به دلیل مورد پسند واقع نشدن طرح های سنتی از جانب نسل جوان و عدم آشنایی این نسل و عدم تبلیغات رسانه ای خیلی از تولیدات روی دست هنرمندان می ماند. اشکال این موضوع بیشتر به این خاطر است که در اکثر مواقع حمایت ویژه از ان ها صورت نمی گیرد و هم به لحاظ اینکه افرادی هم که متولی این امر هستند بعضا فاقد تخصص کامل و لازم در این زمینه هستند. اگر گذرتان افتاد به جهاد کشاورزی که یکی از متولیان ترویج هنر روستایی است  می بینید که نقشه هایی که به روستاها برای بافت فرستاده می شود مورد تایید کارشناسان و خبرگان این هنر قرار نمی گیرد و اکثر طرحها، مربوط به استانهایی دیگر و گاهی اوقات هم با عرض تاسف صرفاً به خاطر جذب مشتری، همان اصالت را هم کنار گذاشته و تابلو فرشهای شخصیت های کارتونی غرب را به بافنده های روستایی عرضه می کنند. و گاهی دیده شده که کشورهایی مانند چین برای از بین بردن اصالت فرش ایران سرمایه گذاری های کلانی کرده اند. یکی از دوستان بنده که خانواده ایشان سالیان سال در کار تجارت فرش هستند خیلی از این اتفاقات را از نزدیک شاهد بوده که برای پایین آوردن محصولات ایرانی به خصوص فرش چه حربه هایی از این قبیل به کار می برند. به جای اینکه یک دختر روستایی مثل گذشته فرش اصیل و سنتی با نقشه هایی با اصالت منطبق با فرهنگ اقلیم و شهر خودمان را ببافد به او تحمیل می شود که باید پلنگ صورتی ببافد. اگر قرار است فرش کاشان در سبزوار بافته شود پس نقش کارشناسان و هنرمندان قدیم و جدید سبزوار در این بین چیست؟ ارزش فرش سبزوار به اصالت و نقش قدیم آن است. در کشورهای دیگر صرفاً به جهت مادی برای معرفی فرش هایی که با نقشه های ایرانی اصیل بافته می شود بسیار تلاش می کنند، چنانچه گفته شده در کشور چین منطقه ای وجود دارد با نام کاشان (به دلیل وجود نقشه هایی برگرفته از فرش و قالی کاشان ) که فرش بافان چینی با کپی آن به بافت فرش با نام کاشان اقدام می کنند. نقشه ها  را از ایران می گیرند خودشان می بافند و بعد هم با نام خودشان صادر می کنند.

که چنانچه به آمار صادرات فرش نظری اگر بیندازید می بینید از سهم 75% درصدی صادرات فرش در سال 51 اکنون به زیر 25% سقوط کرده ایم ( نقل قول از یکی از اساتید طراحی فرش در تهران )

کیمیا گران خاک...

بعد از آشنایی با استاد برآبادی و با برخی از دوستان حرفه سفالگری را ادامه دادم. ابتدا  در یک مغازه 20متری  واقع درنزدیکی میدان ابومسلم( مغازه پدر خانم گودآسیایی) شروع کردیم و بعد شخصاً در محله چهار راه ترک آباد، پس گرفتن مجوز از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کارگاهی  به نام "کیمیاگران خاک" راه اندازی کردم و به مدت 12 سال در این محل فعالیت کردم، اما چون فرهنگی و کارشناس اداره آموزش و پرورش هستم به دلیل مشکلات کاری مجبور شدم  برای مدتی به گرگان نقل مکان کنم. از همین رو کیمیاگران خاک را به آقای علی وفایی سپردم و وی در طول مدت 3 سالی که من در سبزوار نبودم به خوبی با فوت و فن و مشکلات کار آشنا و به نوعی استاد این رشته شد و خودش بعد از برگشت من به شهرستان کارگاهی با نامی جدید راه اندازی کرد که خوشبختانه مثل بسیاری دیگر از هنرمندان و شاگردان خوبم  مانند خانم ها نجم آبادی و صالح آبادی یا آقایان حامد شعبان پور، محمد قائمی و.. در رشته خود می درخشند و موفق هستند. در طول 3 سالی که در گرگان بودم به دلیل عدم تصمیم به ماندن در گرگان و مشغله کاری فراوان و کمبود فضا نتوانستم مثل گذشته سفالگری را به صورت جدی  ادامه دهم برای همین در آن مدت به صورت پاره وقت در منزل به کار چرم مشغول شدم.

 در این مدتی که دوباره برگشتم علاوه بر پست کارشناسی فنی حرفه ای اداره آموزش و پرورش سبزوار به عنوان مدرس در دانشگاه بقیه الله و فرهنگیان مشغول به تدریس هستم و در این کارگاه آموزشی نیز به علاقه مندان، دانش اموزان و دانشجویان، در حد توان آموزش رشته های گوناگون هنری را انجام می دهم. خوشبختانه لازم به ذکر است  که درمیان جوانان سبزواری استعداد و توانایی در زمینه های هنری زیاد است که نمونه اش را می شود به شاگردان و دانشجویان سال های گذشته مثل خانم ها رودسرابی، باغانی،واعظ نیا، جراحی و..... دیگران نسبت داد، که خوشبختانه همگی در کار خود صاحب نظر و شناخته شده اند اما دانشجویان در حال حاضر با وجود داشتن همین استعدادها، پشتکار و اشتیاق چندانی از خود نشان نمی دهند و بیشتر به دنبال گرفتن مدرک یا کلاس کاری از آموزش هستند که در واقع می شود گفت مهم پرورش استعداد است نه وجود آن زیرا هر انسانی در درون خود از استعداد ها و ویژگی های خاصی برخوردار است. لذا به جوانان و نوجوانان توصیه می کنم که تلاش و پشتکار را در زمینه های مختلف چه هنری و چه غیر هنری سر لوحه کار خود قرار دهند و به فکر پشت میز نشینی نباشند، تا انشاالله علاوه بر اشتغال خود، دیگران را نیز زیر پر و بال خود بگیرند .

کارگاه آموزشی صنایع دستی، محلی برای پرورش هنرجویان

همانطور که گفتم در مدت نزدیک به یک سال که از گرگان به سبزوار آمده ام ، با توجه به تایم و مشغله کاری و با در نظر گرفتن دوستان هنرمند و جوان زیادی که در شهر وجود دارند به لطف همکاران، در کارگاه صنایع دستی هنرستان کمال الملک در شیفت عصر در زمانهایی که مشغله کاری اجازه دهد به هنرجویان و دانش آموزانی که برای مسابقات مختلف آماده می شوند کمک می کنم تا برای شهرمان افتخار آفرین شوند. در واقع می توان گفت که این مکان محلی برای آموزش, بازپروری استعدادیابی و هدایت علاقه مندان به رشته های مختلف هنری که  مورد علاقه خودشان است تا بتوانند پس از فراگیری ابتدایی هنر در این مکان و قرار گرفتن در مسیر درست ادامه راه را با کمک دیگر بزرگان سپری نمایند و آن  هنر را بیاموزند و با تکیه برآن، صاحب یک کارگاه هنری، اموزشی و حتی تولیدی شوند. ما سعی کرده ایم تا صفر تا صد تولید هر محصول هنری در این مکان میسر باشد و با استفاده از مواد دور ریز کار هنری ساخته شود، تا هنرجو بیاموزد که می تواند، با هنر خاک را کیمیا کند.

در این کارگاه خود هنرجویان هستند که حتی باید گل کارشان را نیز خودشان آماده کنند بر عکس کارگاهایی که افراد با پرداخت هزینه از گل های آماده و بسته بندی شده برای شروع کار استفاده می کنند. البته ابتدا تمامی مراحل به هنرجویان آموزش داده می شود ولی این خود آن ها هستند که باید مرحله های گوناگون را با پشتکار، کوشش و علاقه ادامه دهند.

سبزوار، بستری مناسب برای هنر سفالگری

ما هنرمندان زیادی داریم که باید با ذره بین مسئولان در موقعیت های مناسب  دیده شوند و بولد شده و به جهت دلگرمی ( بخصوص جوانان ) به دیگران نشان داده شوند، تا به اهمیت کاری که انجام می دهند ایمان پیداکنند. چند سال پیش  با مسئول روابط عمومی شهرداری صحبت  دوستانه ای داشتیم، به ایشان عرض کردم  یک سری کارها باعث می شود که هنرمندانمان دیده شده و دلگرم شوند و شما مسئولین در این موقعیت ها باید دست یاری به سمتشان دراز کنید، ولی معمولاً در این شرایط هنرمندان بومی کمتر دیده می شوند. مسئول روابط عمومی شهرداری پرسید: یعنی چه مثال بزن. از وی سوال کردم که در شهر خودمان چند نفر هنرمند قابل برای سفالگری هستند؟ ! چرا برای سر در ورودی شهرداری که با استفاده از سفال ساخته شده را به شهر .... سفارش داده اید و از هنرمندان خودمان استفاده نکردید! وقتی شهرداری به عنوان متولی امر هنرمندان شهرهای بزرگتر را به هنرمندان بومی ارجهیت می دهد از عوام چه انتظاری می توان داشت و حاصل آن را می بینید که نه تنها مسئولان که بسیاری از مردم نیز با چشم احترام به کار هنرمند شهرشان توجه نمی کنند و فکر می کنند یک محصول یا کار هنری اگر به وسیله هنرمندان شهر دیگری ساخته شود بهتر است غافل از اینکه پشت هر هنری چه تجربه و تلاشی نهفته است. جالب اینجاست که کار هنرمندان شهر عزیزمان در کلان شهرها طرفداران بزرگی دارد ولی در شهر خودمان...!

باید تمرین کرد تا  همه به هنرمندان شهرمان با دید احترام نگاه کنند و به کارشان اهمیت بدهند.

سفالگری، هنری منطبق با ذات انسان ها

بحث در مورد سفال و سفالگری شاید کمی فلسفی به نظر برسد اما در واقع تنها رشته ای که به ذات و ماهیت انسان برمی گردد همین است. حتی مزاج های گوناگون نیز با در نظر گرفتن این ویژگی مشخص می شود، زیرا انسان از گل آفریده شده و روح خداوندی در آن دمیده شده. مثلاً کسی که سودای بدنش بالا رفته باشد در اصطلاح میزان خاک بدنش افزایش پیدا کرده و خصوصیات گلی را پیدا می کند که آب خود را از دست داده و در حال خشک شدن است. ذاتاً هیچکس از سفال بدش نمی اید، اگر این حس را داشته باشد یا کار سفال نکرده و یا  جسارتاً راستگو نیست. گل ماده ای است که وقتی در دستان شماست، حرارت بدن را گرفته و انسان را خنک می کند و فرد آرام می گیرد. بسیاری از پزشکان و روانشناسان توصیه کرده اند که افرادای که دارای مشاغل استرس زا هستند حتما سفالگری را امتحان کنند.

 

سفالگری، هنری قابل استفاده در معماری جدید

شاید در گذشته هنر سفالگری بیشتر معطوف و منحصر به ساخت کوزه، گلدان و ظروف مختلف و.. می شد اما حالا این تولیدات از خانه و سفره های معمول فراتر رفته و  نظر معماری داخلی را به خود جلب کرده است. استفاده از سفال در معماری داخلی مثل دکوراسیون خانه  یا اماکن عمومی مثل مترو، زیر پله ها، تابلوها ، کتیبه ها ، نمای ساختمان و...  میسر است اما باید توجه داشته باشیم که برای به کارگیری سفال در هر زمینه ای باید ابتدا به خاک رس به عنوان ماده اولیه و مهم توجه کنیم و میزان چسبندگی آن را برای تولیدات گوناگون در نظر داشته باشیم. منطقه خودمان سبزوار نیز در نقاط گوناگون خاک رس با کیفیت بالا دارد و  از این بابت جای نگرانی نیست. بعد از انتخاب خاک رس مناسب، با مخلوط کردن آن با آب گل ساخته می شود و باید زیر پای هنرمند و در دستان پرتوان او ورز خورده تا آماده نقش گردد. وقتی گل خودش را گرفت و اماده شد باید مطابق با طرحی یا فرم که می خواهیم گل را شکل دهی کنیم. به آرامی و ملایمت خشک کنیم و به کوره برای پخت منقل کرده و به آرامی حرارت دهیم تا پخته شده و قابل استفاده گردد. به کارگیری لعاب نیز از دیگر مراحل هنر سفالگری به حساب می اید، که بعد از پخت یا در حین پخت مراحل قبل می توان بر روی بدنه کار اجرا گردد.

بودجه هایی که در جای درست هزینه نمی شود

در خصوص حمایت ها یا عدم حمایت ها از هنرمندان گوناگون و رشته های مختلف صنایع دستی باید بگویم که یکی از اشکال کار در نبود منابع مالی و دیگری عدم اولیت بندی صحیح در تخصیص منابع است. متاسفانه کارشناسان در این حوزه به دلیل عدم آشنایی با شاخه های هنری و مشورت نکردن با این هنرمندان نمی توانند که اولیت بندی درستی نسبت به هزینه ها در رشته های گوناگون صورت دهند و چه بسیار هنرمندان و جوانانی که در این شهر که به نظر من از لحاظ استعداد از خیلی از شهر ها و هنرمندان دیگر کشور جلوتر هستند به واسطه همین بی توجهی ها و کم دقتی ها نمی توانند آنچنان که باید در مسیر هنری پیشرفت کنند. البته این را همیشه به هنرجویان می گویم که برای حرکت کردن نگاهتان به کسی نباشد بلکه روی پای خودتان بایستید و به کسی متکی نباشید، شاید دیر تر به سرمنزل مقصود برسید ولی بدون تردید خواهید رسید ... 

ضرورت احداث مجتمع هنری در سبزوار

برای پرورش استعدادهای هنری باید قطعا مکانی برای عرضه و بازپروری ان به طور ویژه وجود داشته باشد. یکی از این اماکن می تواند مجتمع هنری و بازارچه های صنایع دستی و هنری سنتی و حتی مدرن  باشد که دراین شهرستان وجود خارجی ندارد. بسیاری از شهرها مثل قزوین یا زنجان و... اینقدر در این امر موفق عمل کرده اند که مسافران و گردشگران زیادی را هر ساله از این طریق جذب نموده اند زیرا هنرمندان در غرفه هایی کنارهم قرار دارند که در کنار اموزش اقدام به تولید محصولات خود نیز می کنند و این امر بسیار اهمیت دارد. چندین سال است که پیگیر و خواستار راه اندازی این مکان هستیم اما هنوز راه به جایی نبرده است. چه در گفتگو با مسئولان اداره میراث و چه دیگر ارگان هایی که متولی این امر هستند مطرح کرده ایم. میراث  فرهنگی هم که از همه بیشتر مشتاق و پیگیر این امر است توان اجرای آن را ندارد. در این کار باید تمام ارگانها به پای کار بیاید و همتی مردانه را می طلبد.

و اما حرف آخر، خواهشی از ارگانها سازمانها، ادارت و ... دارم، به هنرمندانمان با دید احترام نگاه کنیم.

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما