عروسک های یگانه در سبزوار؛ برندی از اراده یک بانوی هنرمند به توان مهر مادری

 
مهدیه عابدی/ مجله اینترنتی اسرارنامه
 
بی تعارف بگویم گاهی فقط هنرمندان را به واسطه شمایلی از آثار هنرشان می شناسیم همین و بس! غافل از اینکه بسیاری از این هنرمندان مردان و زنان سرد و گرم چشیده ای هستند که در گذر روزهای سپری شده عمرشان، هنر را با عمیق ترین احساسات انسانی خود آمیخته و به معنی واقعی کلمه آن را به اوج رسانده اند....
 
عفت سادات ایزی یکی از این هنرمندان است که در آثارش علاوه بر خلاقیت و زیبایی شناسی هنری می توان رد پای مهر مادری را نیز به خوبی شناسایی کرد.

ما هم طبق روال همیشگی مجله اینترنتی اسرارنامه در معرفی و حمایت از هنرمندان این  بار  خبرنگارمان را به سراغ این بانوی پرتوان سبزواری فرستادیم که هنرهای گوناگون را با عشق مادری پیوند زده و در غرفه باصفایی در محل کاروانسرای فرامرزخان سبزوار عرضه کرده است. مادری که به یاد یگانه، دختر دلبندش که در نوجوانی به رحمت خدا رفته، حالا عروسک هایی با برند نام یگانه را میسازد به این امید که  در خانه هر شهروند خوش ذوق سبزواری یک عدد از این عروسک ها پیدا بشود.

 خانم ایزی همچنین تنها هنرمندی است که در حال حاضر با احیای هنرگیوه بافی در سبزوار مشغول به این حرفه است...لازم به ذکر است که او مربی آموزشی صنایع دستی به دختران کم توان موسسه امیرالمومنین نیز هست و در کارنامه هنری خود شرکت در جشنواره ها و نمایشگاه های گوناگون در سطح شهرستان، استان و کشور را نیز دارد از جمله نمایشگاه برترین های خودکفایی در سال 94، نمایشگاه بین المللی تهران در اسفند 96، جشنواره سربداران دانشگاه حکیم سبزواری، نمایشگاه توانمندی های روستاییان و عشایر و ... که در ادامه متن کامل گفتگو با این بانوی هنرمند سبزواری منتشر می شود:

 
 
بیماری- عشق- امید 
این بانوی هنرمند سبزواری بی مقدمه می رود سر اصل مطلب... با اینکه مشخص است از سرآغاز روی آوردن به هنر خاطره خوشی ندارد:
 
- سال ها پیش وقتی پزشکان ما را از بیماری دخترم یگانه آگاه کردند و از هزینه های بالای درمان و دارو مطلع شدیم اولین و آخرین چیزی که به ذهنم آمد این بود که با تمام توانی که دارم کاری کنم که دخترم بیشتر زندگی کند و به این زودی او را از دست ندهم. با اینکه هزینه های درمان بسیار بالا بود اما همه سعی ما بر این بود که او را نگه داریم...
 
من قلاب بافی را خیلی خوب بلد بودم و در ابتدا انگیزه من نیز همانطور که مشخص است برای یگانه بود و بیشتر جنبه اقتصادی و مالی داشت برای همین شروع به بافندگی، قلاب بلافی و ساخت عروسک هایی با استفاده از نخ و کاموا کردم و از دوستان و آشنایان در این رابطه سفارش کار می گرفتم. در این زمان پولک دوزی را نیز یاد گرفتم و در نهایت با همه تلاشی که شد یگانه تا 14 سالگی بیشتر دوام نیاورد. بعد از فوت دخترم تصمیم گرفتم هنری که به خاطر او شروع کرده بودم را ادامه دهم، چون دلم می خواست در هر خانه ای یک عروسک به یاد یگانه باشد...با تمام اندک سرمایه ای که داشتم اقدام به خرید کامواهای مختلف کردم، کامواهای رنگی که در نهایت مزین به اسم یگانه می شدند چون من این اسم را برای عروسک ها انتخاب کرده بودم.
 
 
آشنایی با دختران کم توان آسایشگاه امیرالمومنین ، دخترانی که از عشق سرشارند...
 کمی قبل تر از طریق معلولیتی که دخترم داشت با موسسه امیرالمومنین در سال 88 آشنا شده بودم و می دانستم که کار کردن با این بچه ها سخت است اما واقعیت این است که دختران تحت پوشش موسسه آنقدر از عشق و محبت سرشار هستند که به آن ها خو گرفتم و طبق تجربه ای که در ساخت عروسک، گلیم و ...به دست آورده بودم به آن ها آموزش دادم و مدتی بعد به طور رسمی و با دعوت به کار از سوی آسایشگاه به عنوان یکی از مربیان مستمر پذیرفته شدم.
 
 
کارآفرینی در کنار آموزش
من بیشتر با هزینه شخصی آثارم را در نمایشگاه هایی که در شهرستان برگزار می شد به نمایش می گذاشتم تا اینکه در سال 93 و در خلال نمایشگاه فنی و حرفه ای که از جانب آموزش و پرورش برگزار شد یکی از مسئولان کمیته امداد با دیدن آثار من دعوت کرد که به دانش آموزان ابتدایی و راهنمایی کانون شهید کرابی که زیر نظر کمیته امداد است آموزش دهم و در ظرف مدت کوتاهی با توجه به علاقه و استعدادی که دانش آموزان از خودشان نشان دادند کار گلیم و عروسک را به خوبی یاد گرفتند و این سر منشایی شد که فرصت نوعی کارآفرینی در کنار آموزش فراهم شود.
بعد از آموزش دانش آموزان، دوره های آموزشی برای بزرگسالان را نیز شروع کرده و حتی در روستاهایی مثل باغجر و دولت آباد نیز مشغول به آموزش دهی شدم تا هر کسی که مشتاق این هنر است و امکانات  یا هزینه های بالای فراگیری را ندارد  با هزینه خیلی کم و حتی رایگان این هنر را کسب کند . در آن زمان که مشغول آموزش عروسک بافی بودم هنور این هنر در سطح شهرستان کاملا رواج پیدا نکرده بود اما بعد از مدتی این هنر مورد توجه دیگر هنرمندان نیز قرارگرفت و من نیز سفارش کار عروسک بافی را از دیگر شهرستان ها می گرفتم.
 
 
از هنری منسوخ شده تا احیای رشته گیوه بافی
وقتی شروع به ساخت و تولید آثار مختلف هنری می کنی کم کم علاقه به ساخت آثاری پیدا می کنی که کمتر در دسترس است. برای همین شروع به جستجو هنرهایی کردم که پیش از این از بین رفته و یا مورد بی توجهی بودند. هنری که منسوخ شده و می شود دوباره آن را احیا کرد. تا اینکه پی بردم گیوه بافی هنری زیبا و کم نظیر است که ریشه ای بسیار قدیمی دارد اما طی این سال ها نه در شهرستان که در کل استان نیز از بین رفته بود.
احیای این رشته در سبزوار و بحث آموزش را با سفر به شهرهای گوناگون آغاز کردم و پی بردم که نوع آموزش، تولید و شکل بافت گیوه در استان هایی که این هنر را در میان دیگر هنرهای خود پرورش داده اند متفاوت است . مثلا گیوه کرمانشاه ریزبافت بود و گیوه خراسان درشت بافت. شهرهای کرمانشاه، مشهد، قزوین و اصفهان از جمله شهرهایی بودند که به آن ها سر زدم و از نزدیک از نحوه تولید آگاه شدم.
گیوه بافی حرفه ای است که نیازمند دقت بسیار است زیرا باید قالب کفش، نوع بافت مثلا یک تکه بافی یا دو تکه بافی دقیق صورت بگیرد. البته هزینه تولید هرگیوه بنا بر مدت زمان تولید آن متفاوت است اما من سعی کردم بعد از آنکه کاملا به آن تسلط پیدا کردم از هنرهای دیگری نظیر سوزن دوزی نیز روی گیوه ها استفاده کنم تا زیباتر باشند و خوشبختانه بعد از دوره های آموزشی ، تجربه  و علاقه در راستای  این هنر، می توان گفت گیوه بافی در سبزوار احیا شد و ادراه میراث فرهنگی شهرستان خرداد ماه گذشته تحت عنوان احیای رشته منسوخ شده از گیوه های تولیدی رونمایی کرد.
 
 
عدم هنر تقلیدی و باز هم مسئولان...
نزدیک به سه سال است که با حمایت اداره میراث فرهنگی و البته پیگیری هایی که خودم نیز داشتم با قبول شرایطی مثل لزوم فعالیت حرفه ای و کار مستمر با آموزش و نمایش آثار هنری دکتر سلیمانی (رئیس سابق اداره) قبول کردند که غرفه ای را در کاروان سرای فرامرزخان در اختیار من بگذراند تا راحت تر بتوانم مشغول به کار شوم. البته در این مکان هنرمندان دیگری نیز در غرفه های گوناگون حضور دارند و بابت این حمایت باید قدردان اداره میراث فرهنگی بود. اما طبیعی است که اداره به راحتی نمی پذیرد که غرفه ها را در اختیار همه بگذارد و شرایطی مثل کار حرفه ای و مستمر با بازده اقتصادی و فرهنگی انجام شود. 
اما اگر بخواهم کلی بگویم، به نظرم، موضوع صنایع دستی در سبزوار به میزانی که در دیگر شهرستان ها مورد توجه است در شهر ما مورد توجه نیست و بسیاری از هنرمندان  هزینه های صفر تا صد تولید کارشان را بر عهده دارند که واقعا با توجه به شرایط اقتصادی مقرون به صرفه نیست و علاوه بر این باید عدم فضای کافی برای آموزش بعضی از هنرها را هم به آن اضافه کرد و در این شرایط که تبلیغات خوبی هم برای آثار هنری و معرفی هنرمندان صورت نمی گیرد و مردم نیز به جز زمان تابستان و یا عید نوروز که با استقبال مسافران و برپایی نمایشگاه ها همراه است، اسقبال کافی را از آثار هنری نداردن و در برخی اوقات نیز هنرمند نسبت به مدت زمان و هزینه و نوع مواد اولیه ای که به کار گرفته است مجبور است هزینه تولید  نهایی را برای عرضه و فروش تعیین کند که صرفه اقتصادی داشته باشد که از این نظر باز هم  برای مردم و هنرمندان در امر خرید و فروش مشکلاتی به وجود می آید. در صورتی که خیلی از مردم حاضرند مشابه همان محصول را با کیفیت خیلی پایین تر و در بازار بخرند . بعد از احیای گیوه بافی اما خوشبختانه این رشته با استقبال خوبی به خصوص از طرف جوانان رو به رو شده است که جای امیدواری دارد.
 
 
به عشق دخترم دست به فراگیری هر نوع هنری زدم ....
شاید خیلی ها فقط ما هنرمندان را با اثری که تولید می کنیم می شناسند اما  همانطور که گفتم تمام این هنر ها را به عشق یگانه کار کرده و ساخته ام تا بتوانم نام او را به عنوان یک برند معرفی کنم و به عنوان اولین نفر در خراسان رضوی کارافرین و احیا کننده گیوه بافی مطرح شوم اما موضوع هر هنر و حرفه ای فقط برای فروش نیست بلکه اگر حمایت باشد و نیت اولیه هم با صداقت و علاقه باشد کم کم می توان هر نوع هنر زیبایی را ترویج داد . در حال حاضر با توجه به شرایط شخصی و کاری و هزینه های تولیدی امکان آموزش گسترده برای گیوه بافی وجود ندارد اما در اینده ای نزدیک این اتفاق خواهد افتاد و این نکته را نیز به عنوان حرف اخر باید بگویم که کسی که خودش را هنرمند واقعی می داند باید سعی کند هنرهای زیبای دیگری را نیز که به دست فراموشی سپرده شده است از نو احیا کند تا شاهد از میان رفتن هنر و رشته های گوناگون  نباشیم...
 
 
 
 
نظرت را بنویس
comments

درودی

عالیه
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما