به مناسبت روز زن:

گفتگو با مرضیه کسرایی فر بانوی موفق و اولین رئیس زن اداره بهزیستی سبزوار

شهرستان سبزوار در سال های اخیر شاهد رشد چشمگیر حضور زنان موفقی بوده است که هریک مسئولیت های مهمی در یکی از حوزه های اجتماعی شهرستان برعهده گرفته اند.
 
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه هرچند هنوز در بعضی موقعیت های اداری و اجتماعی سبزوار از جمله در مجمع مهمی نظیر شورای شهر با 13 نفر عضو، جای خالی حضور حتی یک زن به شدت احساس می شود، اما در برخی موقعیت های دیگر نظیر ادارات بهزیستی و فرهنگ و ارشاد اسلامی نه تنها زنان حضور پررنگی در جمع کارکنان دارند بلکه حتی سکان ریاست این ادارات نیز در سال های اخیر برای اولین بار به دست زنان سپرده شده است که این نشان از تقویت رویکرد اعتماد به توانمندی های بانون در جمهوری اسلامی ایران است.
 
البته تنها ملاک موفق بودن برای زنان کسب مشاغل اداری و به خصوص رسیدن به مناصب پر زحمت مدیریتی نیست، بلکه بانوان می توانند در جایگاه خانه داری، مادری، همسری و یا فعالیت های هنری، اقتصادی و اجتماعی غیر دولتی نیز به موفقیت هایی دست یابند که پیش از این اسرارنامه به این گونه بانوان نیز پرداخته است.
 
اما در میان زنانی که یکی از جلوه های بارز موفقیتشان دستیابی به مشاغل مدیریتی در ادارات دولتی با وجود رقبایی قدرتمند در میان مردان است، می توان به مرضیه کسرایی فر رئیس اداره بهزیستی سبزوار اشاره کرد.
 
وی که متولد 1348 شهرستان سبزوار است و با مدرک کارشناسی ارشد مشاوره توانبخشی اکنون حدود 2 سال است بر جایگاه ریاست اداره بهزیستی سبزوار تکیه زدده است، قبل تر از آن هم به مدت 11 سال تجربه معاونت این اداره را داشت و بنابراین یکی از زنان موفق در امور اداری و اجتماعی دیار سربداران محسوب می شود.
 
از همین رو خبرنگار اسرارنامه به مناسبت فرا رسیدن سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) و روز گرامیداشت مقام زن، در یکی از روزهای نوروز 95 به سراغ خانم کسرایی رفت و ضمن انجام مصاحبه ای با وی به بعضی مسائل پیرامون موقعیت زنان در سبزوار و چالش های مدیریت زنان و نیز بعضی مسائل تخصصی تر در اداره بهزیستی این شهرستان پرداخت.
 
در ادامه مشروح گفتگوی اسرارنامه با مرضیه کسرایی فر را مطالعه خواهید کرد:
 
  • با سلام و احترام و تبریک سال نو و نیز تبریک ایام تولد حضرت فاطمه زهرا(س) و روز گرامیداشت مقام زن، لطفا شما به عنوان یکی از زنان موفق سبزوار بفرمایید، پذیرش مسئولیت های سنگین اجتماعی برای بانوان چه چالش هایی در زندگی خانوادگی ایجاد می کند؟ آیا این چالش ها قابل حل شدن هستند؟ و یک خانم می تواند با وجود این چالش ها باز هم مسئولیت های مدیریتی در جامعه را بپذیرد و زندگی موفقی هم داشته باشد؟
- با سلام و تشکر و عرض تبریک متقابل خدمت شما.
ابتدا خیلی سپاسگزارم که در این ایام به سراغ این موضوع آمده اید و به بحث جایگاه و توانمندی های زنان در جامعه توجه نشان داده اید. در رابطه با پاسخ سئوالتان باید عرض کنم، بله قرار گرفتن در چنین موقعیتی چالش های متعددی برای خانم ها ایجاد می کند. زیرا پذیرش نقش مدیریت در محل کار باعث نمی شود که زن نقش خود را در خانواده کم رنگ کند. ضمن اینکه فرهنگ اکثر خانواده های ما هم این است که زن نقش قبلی را نیز حتما تمام و کمال ایفا کند. بنابراین یک چالش اصلی که برای این گونه خانم ایجاد می شود  این است که با یک نقش دوگانه مواجه می شوند. یعنی در خانواده نقش یک زن خانه را با همه وظایفش و در بیرون هم باید نقش مدیریتی را با همه الزاماتش به خوبی ایفا کنند.
خوب همین ساعت های طولانی که یک مدیر زن در بیرون از منزل باید بگذراند می تواند برای نقش مادری او در خانه چالش برانگیز باشد. در چنین موقعیتی زن سعی می کند نقش های خود را به درستی ایفا کند و البته خیلی وقت ها باید مشکلات را به تنهایی حل کند و همین موارد باعث فشارهای روحی و روانی بر او می شود. بنابراین نیاز هست که در جامعه فرهنگ سازی انجام شود که مشارکت در کارهای خانه توسط اعضای دیگر خانواده نیز صورت بگیرد.
 
 
  • شما خودتان وضعتان از این بابت چگونه است؟
- من البته خدا را شکر خانواده ام کمکم می کنند و بچه هایم به خوبی درکم می کنند. البته وقت کمتری در خانه می گذارم اما سعی می کنم همان وقت کم ، از لحاظ کیفی غنی باشد. 
در واقع سعی کردم از همان روزهای اول که مشغول کار شدم ، منظم باشم و هیچ وقت کارم را به تاخیر نیاندازم.
پیشنهادم به خانم های دیگر این است که همیشه کارشان را دقیق و منظم انجام دهند و به تأخیر نیاندازند و البته همیشه هدفی مد نظرشان داشته باشند. این ها باعث می شود در آینده بتوانند پله های ترقی را در کارشان به تدریج طی کنند. همانطور که من شخصا پله های ترقی را به تدریج و پله به پله طی کردم. به هرحال این که می گویند «خواستن توانستن است» درست است و هر کسی هر هدفی داشته باشد به آن می رسد.
 

 

  • شما خودتان هدف رسیدن به ریاست را داشته اید؟
- نخیر. من هیچ وقت فکر نمی کردم که بخواهم یک روز به عنوان رئیس اداره باشم و همیشه فقط هدفم این بوده که  جدا به عنوان یک خدمتگزاری باشم که بتوانم کمکی به مردم کنم و این که رئیس اداره بشوم مد نظرم نبوده است.
 
 
 
  • همسر و بقیه اعضای خانواده تان وقتی قرار بود این مسئولیت را برعهده بگیرید مخالفت نکردند؟
- نه اتفاقا خیلی استقبال کردند. حتی قول همکاری و مشارکت در خانه را دادند. البته این قول ها را اول می دهند ولی بعد پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند.(با خنده)
 
 
  • ریاست یک خانم در اداره که پستی دارای شأن و منزلت بالای اجتماعی و قدرت مقام است در خانه و رفتار خانوادگی آن خانم چه تأثیری دارد؟
- فکر می کنم هیچ تاثیری در محیط خانه ندارد. من سعی کردم همیشه کار خانه ام را همانطور مثل قبل انجام دهم. هیچ تغییری به نظر خودم با قبل ایجاد نشده. شاید بعضی وقت ها وقت کم آورده ام و از خودم خیلی مایه گذاشته ام و فشار روی خودم آورده ام. اما کارهای خانه ام را هم مانند گذشتته انجام داده ام. یعنی از اداره که می روم خانه تمام کارهای خانه را هم انجام می دهم. فشارهایی که به آدم وارد می شود هم اگر بخواهد از کارهای خانه اش نزند کاملا طبیعی است.
 
 
  • پس حتماً شیرینی عید را هم حتما خودتان درست کردید؟
- اتفاقا این کار را هم کردم و همه می گویند چرا و چگونه توانستی؟ به هرحال شاید دو ساعت هم دیرتر خوابیدم ولی انجام دادم.
 
 
  • اما شما می توانستید از شیرینی هایی که مددجویان بهزیستی می پزند، خرید کنید!
- اتفاقا همین صحبت هم بود . چون خودم برای یکی از آشنایان از همین شیرینی ها خرید کردم که مرغوب هم بود. ولی برای خانه خودم ، چون بچه ها همیشه از کار من تعریف می کنند و دوست دارند، سعی کردم طبق همان عادت سال های گذشته امسال هم خودم شیرینی هایم را درست کنم.
 
 
  • وقتی مسئولیت سنگین اداری به یک فرد واگذار می شود، چه مرد باشد و چه زن چالش هایی در زندگی شخصی او ایجاد می کند. این وضعیت فقط برای خانم ها نیست و پدر ها هم با این مسئله رو به رو هستند. پس با این دیدگاه که چون پذیرش مسئولیت های سنگین ممکن است انسان را با چالش مواجه کند، درست نیست که بخواهیم مانع از این شویم که خانم هایی که توانمندی پذیرش مسئولیت های مدیریتی را دارند، همیشه از این موقعیت ها محروم بمانند. قبول دارید؟
- ببینید، من فکر می کنم چون دیدگاه هایی که بر جامعه ما حاکم است بیشتر مردسالارانه است، اکثراً فکر می کنند نقش مردها در خانواده فقط آوردن پول است و دیگر تربیت فرزندان و رسیدن به کلیه امور خانه را از آقایان سلب می کنند. ولی نباید به این شکل باشد. باید مشارکت همه اعضا ، در خانواده جا بیافتد. البته فکر می کنم کم کم دارد جا می افتد ولی تا الان به این شکل نبوده است.
 
 
  • پس با این دیدگاه که شما می فرمایید در جامعه ای که حالت مردسالاری در آن غلبه دارد و همه مسئولیت ها در خانواده برعهده یک خانم است،اگر یک خانم در چنین شرایطی مسئولیت های مدیریتی در جامعه را هم برعهده بگیرد، بیشتر از یک مدیر مرد تحت فشار قرار می گیرد. درست است؟
- بله. برای خانم ها سخت تر هست. ولی درنهایت باز ارزشش را دارد و نباید بگوییم به صرف اینکه این مشکلات را دارد خانم ها دیگر از پذیرش مسئولیت های اجتماعی سر باز بزنند. زیرا فکر می کنم نیاز جامعه هست که مدیریت مساوی بین زنان ومردان باشد.
 
 
  • عده ای از صاحبنظران که مدافع حضور فعال زنان در عرصه اجتماعی و حتی مناصب مدیریتی هستند می گویند،اینکه یک خانم بتواند نقش موثر در جامعه داشته باشد که البته همیشه هم به معنای نقش های ریاستی و مدیریتی در ادارات دولتی نیست و سایر فعالیت های ارزنده اجتماعی نظیر عضویت در انجمن های دفاع از محیط زیست و ... را نیز در بر می گیرد، اتفاقاً می تواند یک تأثیر مثبت ویژه ای هم در خانواده داشته باشد چرا که باعث می شود چنین مادری، درک بهتری از فضای جامعه به دست بیاورد و بداند که فرزندانش را باید برای زندگی در چه محیطی آماده کند. چیزی که ممکن است در بعضی مادرهای سنتی با وجود همه احترامی که برایشان قائلیم اما، کمتر مشاهده شود و آنان بیشتر در مباحث خوراک و پوشاک و خواب بچه ها محدود می شوند و شاید آن بینش و دید گسترده ای را که یک مادر فعال در جامعه دارد، برای آینده فرزندانشان نداشته باشند. آیا شما با این دیدگاه موافقید؟
- بله . درست است. نگاه کنید اصلا داشتن شغل مفید و ورود زنان به جامعه باعث می شود که اعتماد به نفس بانوان بالا برود و این باعث رشد اجتماعی آن ها می شود و همین رشد اجتماعی زنان هم به نفع خود جامعه است و هم به نفع خانواده و فرزندان آن زن. درواقع اینطور می شود که ممکن است حضور مادر در خانه کمتر شود، اما کیفیت حضورش در ساعاتی که هست افزایش می یابد و سعی می کند فرزندان و همسر خود را بیشتر از حضور خود منتفع کند. 
 
 
  • آیا به نظر شما اگر همه شرایط برابر باشد، مدیریت خانم ها با آقایان یکسان خواهد بود؟
- نخیر. مدیریت خانم ها و آقایان خیلی با هم فرق می کند. اصولی که هر کدام به کار می برند هم از نظر زیست شناسی ، تربیتی و فرهنگی و ... با هم فرق دارد.
 
خانم ها معمولا احساساتی و عاطفی هستند و خشمشان را به راحتی می توانند کنترل کنند. یکی از اصول مدیریت هم در دنیای امروزی کنترل خشم است و همچنین یکی دیگر از اصول مدیریت این است که بتوانند افراد را به راحتی ارزیابی کنند این ها از عهده خانم ها بیشتر بر می آید.
 
کلا طبق بعضی تحقیقاتی که انجام گرفته ، می گویند روش مدیریت خانم ها بهتر است . هرچند می گویند مغز آقایان 10 درصد بزرگتر است اما در عوض خانم ها از هر دو نیم کره شان استفاده می کنند. و آقایان بیشتر از نیم کره چپ که محاسباتی است استفاده می کنند.
 
من خودم تجربه داشته ام و چندین بار دقت کرده ام که همزمان چند کار را انجام داده ام. مثلا نامه ای را جواب داده ام، با تلفن صحبت کرده ام و حواسم به فردی که از بیرون می آید هم بوده است.
 
توانمندی دیگر خانم ها این است که بیشتر اهل انجام  کار گروهی هستند. من خودم نظر همکارانم برایم خیلی شرط است. البته این طور نیست که فقط بنشینم و بیینم دیگران چه می گویند اما به هرحال نظرات دیگران را می پرسم. اما آقایان شنیده ام که بیشتر شیوه شان کنترل کردن و دستوری است. من سعی کرده ام اینطور نظر جمع را بپرسم و علاوه بر اینکه سعی می کنم نظر سازمانیم هم حتما رعایت شود، اما به نظر جمع هم توجه می کنم و اهل کار گروهی هستم.
 
البته وضعیت کاریمان هم در سازمان ما همین روش را ایجاب می کند. زیرا کارهایمان بیشتر به صورت کمیته ای است. مثلا کمیته توانبخشی تصمیم می گیرد که در مورد یک مددجو چه کاری انجام دهد. 
 
یک مورد دیگر هم از تفاوت های کلی خانم ها و آقایان هم این است که خانم ها نسبت به کسانی که درخواست کمک دارند، واکنش سریع نشان می دهند که اتفاقا این ویژگی ها نیاز سازمان ما هم هست این مورد. کمک صرفاً مادی نیست بعضی وقت ها نیاز به مشاوره یا راهنمایی است. و برای ما زیاد پیش می آید. 
بنابراین حداقل 4 تفاوت بین روش های مدیریتی خانم ها و آقایان هست که خانم ها در مدیریتشان اهل کار گروهی، واکنش سریع، کنترل خشم و ارزیابی سریع از شخصیت افراد هستند. و موارد دیگری هم هست که فکر می کنم همین مقدار کفایت می کند.
 
 
 
  • خوب با این همه تفاوت ها که بر شمردید، بین مدیریت شما با مدیریت آقای هادوی فر رئیس قبلی اداره چه تفاوت هایی وجود دارد؟ آیا مواردی بود که آن زمان شما منتقد عملکرد ایشان باشید و الان که خودتان رئیس شده اید در بعضی موارد تغییر رویه بدهید؟
- ببینید، آقای هادوی فر رئیس من بود و در تمام 7 سالی که ایشان رئیس اداره بود من معاونش بودم و تعاملمان خوب بود با هم و اگر اینطور نبود در این 7 سال معاونش باقی نمی ماندم. البته بعضی موارد جزئی بوده که نظر دیگری داشته ام.اما به هرحال ایشان مدیر بودند و باید  خواسته ایشان اجرا می شد اما اکنون آن تفاوت ها را اعمال می کنم. ولی همین جا باید از ایشان هم تشکر کنم به خاطر این اعتمادی که در طول 7 سال نسبت به بنده داشتند . البته من پیش از ریاست آقای هادوی فر هم معاون اداره بودم و در کل 11 سال در سمت معاونت بودم که در این فاصله چند رئیس عوض شدند که من درهمین پست معاونت بودم و رئسای قبلی هم نسبت به من لطف داشتند. 
 
 
 
  • شما به عنوان یک خانم سبزواری موفق نظر خودتان را درباره این موضوع بفرمایید که چرا خانم ها در سبزوار تا به حال زیاد نتوانسته اند به مسئولیت های مهم اجتماعی ورود پیدا کنند؟ حتی شورای شهرمان که در این دوره 13 عضو دارد حتی یک زن نتوانسته به نمایندگی از زنان سبزوار در آن حضور داشته باشد؟ فکر می کنید مشکل چیست؟ آیا روحیه مردسالاری خیلی شدیدی در سبزوار حاکم است یا خانم های قوی نامزد نشده اند و خود را نشان نداده اند؟
- نگاه کنید همیشه اولین هایی که انتخاب می شوند الگویی می شوند برای بقیه که دیگران تصمیم می گیرند بعد از آن ها بازهم به زنان اعتماد کنند یا نه؟ مثلا من که اکنون درجایگاه ریاست اداره بهزیستی سبزوار هستم بیشتر در دید هستم که ببینند من عملکردم به چه شکل است اگر عملکرد من خوب باشد الگو می شوم برای سایر ادارات یا همین سازمان خودمان که بعدها هم مدیران زن را انتخاب کنند.
 
اتفاقا ما هم در سبزوار حضور زنان را در بسیاری از عرصه ها داشته ایم و قبلا دو خانم هم در شورای شهر عضویت داشته اند. البته آن زمان من خیلی در مسائل سیاسی ورود پیدا نمی کردم و چیز زیادی یادم نیست اما فکر می کنم عملکردها نشان می دهد  که خانم ها می توانند در یک جایگاهی باشند یا نه؟
 
البته همین الان هم کم نداریم خانم هایی را که در حوزه های اجتماعی فعالیت می کنند. مثلا اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کتابخانه های عمومی سبزوار و همین اداره بهزیستی که در هر سه خانم ها ریاست را برعهده دارند و همچنین من در حوزه اداره خودمان فکر می کنم بیش از 70 درصد کارکنان بانوان هستند که دارند ارائه خدمات می دهند و مراکزی که زیر مجموعه ما هستند مثل موسسات خیریه، مهدهای کودک و ... بیشترشان مدیران خانم دارند. آموزش و پرورش هم مدیران زیادی دارند.
 
ولی به طور کل اگر هنوز مشارکت خانم ها خیلی کمتر است، شاید به این خاطر است که در شهرستان ما بیشتر خانواده ها سنتی هستند و فرهنگ مردسالاری تا حدی حاکم است که این ها بی تاثیر نیست بالاخره و چیزهای دیگری که غالب است مثل الگوهای درسی و چیزهایی که بچه ها آموخته اند در مدارس و خانواده و جامعه . معمولا همه نقش های مدیریتی زنان را کمرنگ می کند. چون مثلا معمولا خانم ها را در کتاب های درسی در حد آشپزی و انجام کار خانه نشان داده اند. 
 
ضمنا این را هم در نظر بگیرید که خانم ها تا کنون چندان تجربه مدیریتی نداشته اند و همه مسئولیت ها و محدودیت هایی که برای یک خانم ممکن است پیش بیاید می تواند در ورود کمتر بانوان  به مشاغل خطیر اجتماعی تأثیر گذار باشد.
 
 
 
  • آیا به نظر شما، امید می رود که در سطح کشور و سبزوار در آینده جایگاه بیشتری به زنان داده شود؟
- صد در صد. مخصوصا الان که دیدگاه ریاست جمهوری این است که استفاده کنند از توان بانوان و بر مشارکت زنان و ارتقاء جایگاهشان اهمیت می دهند. همچنین دیدگاه رهبری هم به همین شکل موافق است.
 
 
 
  • یک زن موفق در جهان، در ایران و در سبزوار را از نظر خود نام ببرید.
- ما در ایران خانم مرضیه وحید دستجردی و خانم ابتکار را داریم که در جایگاه های وزیر یا معاون رئیس جمهور قرار گرفتند و به بالاترین سطوح مدیریتی دست یافتند.
در بین الملل صدر اعظم آلمان خانم آنجلا مرکل یک زن موفق است که به عنوان رهبر یک کشور با قاطعیت می تواند کار کند طوری که سه دوره انتخاب شود و در هر سه دوره کشورش را در قوی ترین سطح نگاه دارد.
 
در سبزوار خیلی ها هستند. ما زنان فعال زیادی داریم در سبزوار که به عنوان مدیرعامل موسسات خیریه واقعا مثمر ثمر هستند برای جامعه هدف. بیشتر افرادی که با ما در ارتباطند زنان هستند. در قسمت توانبخشی تعداد زیادی معلول داریم که در شرایط سختی دارند زندگی می کنند. یا زنانی که با فردی که بیمار روانی است یا قطع نخاع است زندگی می کنند و با وجود دشواری های زیادی که دارد اما به خوبی به عنوان زنان سرپرست خانوار زندگیشان را اداره می کنند یا بانوان زیادی که طلاق گرفته اند و یا سرپرستشان فوت کرده یا از کار افتاده که آن ها هم به عنوان زن سرپرست خانوار دارند زندگیشان را اداره می کنند و این ها تک تک با این شرایط سختی که دارند زنان موفق هستند و قهرمان زندگی خودشان هستند.
 
 
  • به هرحال لطفا در میان بانوان سبزوار هم یک نفر را به عنوان زن موفق نام ببرید. از هر گروه و طیف وموقعیتی هم می تواند باشد.
- اگر مجبور باشم یک نفر را نام ببرم از خانم فاضل مدیر دبیرستانی که در آن درس می خواندم، یاد خواهم کرد. من ایشان را همیشه به عنوان یک خانم با ابهت می شناختم که واقعا مدیر بود و در عین حال مهربان بود و می شد رویش حساب کنی. مدیر دبیرستان گوهرشاد بودند. اگر اشتباه نکنم اسمشان فروغ بود.
 
 
  • این طور که می فرمایید ایشان در یک دبیرستان دخترانه که همه خانم بوده اند، مدیریت کرده اند، فکر می کنید اگر درجایی قرار می گرفتند که آقایان هم بودند، باز هم مدیر با ابهت و موفقی بودند؟

- بله فکر می کنم باز هم توانمندی داشت. به طور کل در هر شرایطی توانمند بود.

 
 
  • بیشترین چالش هایی که درمیان زنان مددجوی بهزیستی از جمله معلولان یا زنانی که با مددجویان بهزیستی در ارتباطند چیست؟ 
- بیشترین چالش این زنان که آن ها را تحت فشار قرار می دهد، مشکل اقتصادی است. اکثر این خانم ها مشکل مسکن، هزینه دارو و درمان دارند به خصوص اگر خودشان سرپرست خانوار هم باشند. خدماتی هم که دولت به آن ها ارائه می دهد، بیشتر کمکی است و نمی تواند تمام هزینه های آن ها را پوشش دهد.  بعضی از این خانم ها مجبور می شوند به مشاغلی روی بیاورند که یا در شأن زنان نیست و یا بسیار سخت و سنگین است.
 
همچنین در زنانی که معلولیت دارند یک مشکل دیگر این است که جامعه با دید ترحم به آن ها نگاه می کند که این هم یک مشکل اجتماعی است. در حالی که ممکن است آن ها قابلیت های دیگری داشته باشند که به جای ترحم باید کمک کرد تا آن قابلیت ها شکوفا شوند.
 
 
  • بعضی خانم ها به خاطر همین مشکلات مالی به مسیرهایی می افتند که در شأنشان نیست و خلاف عفت عمومی است. وقتی با این موارد مواجه می شوید چه کار می کنید؟ 
- ما به عنوان  مسکن در سازمان یک سری خدماتی داریم که انجام می دهیم. مرکز اورژانس اجتماعی ما یک سری خدماتی را دارد برای توانمند سازی این خانم ها. پرداخت یک سری تسهیلات ، اعطای سرمایه کار و ... اما به هرحال یک سری آسیب ها در چند ساله اخیر به وجود آمده که از قبل  وجود نداشته یا کمتر بوده است. مثلا آمار طلاق ما خیلی بالا رفته که اقداماتی متقبالا برای کاهش طلاق انجام داده ایم. ما مراکز مشاوره مان را سعی کرده ایم فعال تر کنیم . مشاوره پیش از ازدواج را انشاالله سعی می کنیم برای امسال به صورت اجباری انجام دهیم. البته بعضی هایش مشکلات کلی جامعه است که حل شدن آن ها بر می گردد به سیاست گذاری هایی که باید در سطح کلان انجام شود. 
 
 
 
  • خانم های معلولی که مددجوی بهزیستی هستند در بحث ازدواج نیز احتمالا مشکلاتی دارند؟
- بله . این که یک چیز واضحی است. کلاً ازدواج برای آقایان راحت تر است چون حق انتخاب دارند.
ولی ما سعی می کنیم با برنامه های مشاوره های ازدواج، مشاوره های ژنتیک و بعضاً با تأمین هزینه های ازدواج در  حدی که اعتباراتمان پاسخگو باشد یا خیرین کمک کنند، به هرحال مسئله ازدواج را نیز برای بانوان معلول مددجوی بهزیستی آسان کنیم. 
 
 
 
  • شما به عنوان یک مدیر از جنس بهزیستی چون از ابتدا با مددکاری شروع کرده اید و ذره ذره ترقی کرده اید در این چند سال حتما خاطرات تلخ و شیرین زیادی از کارتان دارید. لطفا سخت ترین و شیرین ترین لحظاتی که با آن مواجه شدید را بیان کنید.
- ما لحظات سخت زیاد داشته ایم. تقریبا هر روز شاید با یک مواردی روبه رو می شویم که دردناک و غیرقابل تحمل است. و دردناک تر وقتی است که شاید نتوانیم هیچ کمکی به حل بعضی مشکلات بکنیم. چون بعضی وقت ها دستمان بسته است و اگر مثلا نیاز به امکانات مالی باشد، ممکن است آن قدر وضع بودجه مان کفاف ندهد. به خصوص در همین سالی که گذشت یک سال بسیار سخت را سپری کردیم از لحاظ اقتصادی و البته از کمک های خیرین بهره گرفتیم اما باز هم نیازها بیشتر است و در پاره ای از موارد واقعا کاری نمی توانیم انجام دهیم.
 
من البته گاهی به همکارانم می گویم که همین که به حرف و درد دل مردم گوش دهیم همین ممکن است کمک زیادی به آن ها کند. حداقل همین اندازه که کمی سبک تر شوند و با گفتن مشکلاتشان باری از روی دلشان برداشته شود. بعضی ها نیز همین را به ما گفته اند که گوش کردن ما هم به آن ها آرامش داده است.
 
 
  • لطفا حداقل یک مورد از موارد بسیار تلخ و یکی از موارد شیرین را بیان کنید.
- نمی توانم زیاد با جزئیات بگویم چون ممکن است خانواده ها شناسایی شوند و ما امانت دار اسرار و آبروی مددجویان هستیم. ولی مثلا یکی از موارد تلخ فرار همزمان چند خواهر از یک منزل بود که وقتی با خبر شدیم با پیگیری هایی که کردیم آن خواهران را پیدا کرده، در جایی اسکان دادیم و سپس با خانواده آن ها صحبت و پادرمیانی کردیم و خواهران را دوباره به آغوش خانواده بازگرداندیم. که این اتفاق تلخ که می توانست بسیار فاجعه بار بشود، خوشبختانه در انتها ختم به خیر شد.
 
به هرحال موارد متعددی از خودکشی، دختران فراری داشته ایم که همه تلخ بوده اند و یا موارد دیگری هم داشته ایم که یک خانواده صاحب فرزند نمی شده اند و با پیگیری هایی که کرده اند و همکاری ما بالاخره توانسته اند کودکی را به فرزندخواندگی قبول کنند که این باز از خاطرات شیرین کار ماست.
 
اما جدا از خاطرات تلخ و شیرینی که در ارتباط با مددجویان داریم، درحوزه امور مدیریتی هم خاطره جالبی دارم که همین چند وقت قبل اتفاق افتاد. گمان کنم هفته دولت بود که یک تعداد کلنگ زنی ها و افتتاحیه ها باید در شهرها و مناطق مختلف شهرستان انجام می شد و من به همراه یک تعداد دیگر از مسئولان شهرستان که همه آقا بودند و تنها مدیر خانم جمع بنده بودم، حرکت کردیم به سمت یکی از روستاها. در آنجا تعدادی از مردان و زنان روستایی هم جمع شده بودند  و قرار بود در ابتدای مراسم وارد مسجد بزرگی بشویم که هم جای کافی برای مردان داشت و هم یک قسمت مخصوص برای خانم ها. اما هیچ یک از خانم های روستایی که به آنجا آمده بودند حاضر نشدند وارد مسجد شوند و در قسمت خانم ها بنشینند.
 
به هرحال من چون لازم بود در جلسه حضور داشته باشم، به داخل مسجد رفتم. ولی به محض اینکه من به داخل رفتم و به تنهایی در قسمت خانم ها نشستم، یک آقایی آمد و پرده جداکننده قسمت خانم ها و آقایان را کشید و من ناگهان همینطور پشت پرده تک و تنها ماندم و در آن لحظه هم خنده ام گرفته بود و هم احساس بدی پیدا کرده بودم از این رفتار! البته آقایان مسئولی که حضور داشتند نیز از این کار خنده شان گرفته بود و خیلی سریع دوباره پرده را جمع کردند و سپس با اصرار زیاد خانم های روستایی را که بیرون مسجد ایستاده بودند، به داخل آوردند و قسمت خانم ها هم پرشد.
 
آن جلسه بسیار کوتاه بود و مراسم خاصی نبود که نیاز باشد پرده را بکشند، اما به هرحال این نشان می دهد که هنوز باید دیدگاه ها نسبت به حضور زنان در جامعه اصلاح شود. 
 
یا موارد زیادی هست که ارباب رجوعان می خواهند با ریاست اداره دیدار کنند و همین که وارد اتاق می شوند می گویند آقای رئیس کجاست؟ یا قبلا که معاون بودم می گفتند آقای معاون کجاست؟ و باور نمی کردند که یک  خانم معاون یا رئیس اداره باشد.
 
در خاطرات کاریم همچنین مواردی از این دست را سراغ دارم که مثلا یک بیمار روانی به اتاقم آمد و همه میزم را به هم ریخت یک نفر دیگر از زیر کتش یک خنجر درآورد و تهدیدم کرد. همچنین فرد دیگری بود که با یک کیسه بزرگ از آشغال به اینجا آمده بود و همه را وسط اتاق خالی کرد. البته ما در بین ارباب رجوعان بهزیستی همه جور افراد را داریم و فقط یک گروه از آن ها بیماران روانی یا کسانی هستند که شرایط خاصی دارند و اینجور دردسرها را درست می کنند. اتفاقا بسیاری از افراد متشخص که حتی از لحاظ مالی هم وضعیت خوبی دارند اما به خاطر یک سری مشکلات مثلا بعضی معلولیت ها یا برای طی کردن مراحل پذیرفتن فرزند خوانده سر و کارشان به اداره ما می افتد .
به هرحال دراین شغل یک مدیر باید تحمل و صبر بالایی داشته باشد. خونسردی خود را حفظ کند و بتواند آمادگی مواجه شدن و برخورد صحیح با همه ارباب رجوعان مختلف را داشته باشد.
 
 
 
  • بعضی از کسانی که سر و کارشان به بهزیستی می افتد ممکن است افرادی باشند که مشکلات شدیدی داشته باشند و از همین رو خواسته هایی غیر منطقی داشته باشند. در مقابل این موارد چه می کنید؟ 
- من خودم همیشه سعی کردم در چارچوب قانونی کارم را انجام دهم. بعضی وقت ها یک ملاحظاتی را در نظر گرفته ام اما در صورتی که به وظایف سازمانی ام خدشه ای وارد نشود. تا جایی که توانسته ام سعی کرده ام ارباب رجوع مشکلش حل شود و راضی خارج شود. اما بعضی وقت ها درخواست ها غیر قانونی است و ما نمی توانیم هیچ کای بکنیم.
 
 
 
  • شما چند سال است خدمت می کنید؟ و آیا در مجموع از کارتان راضی هستید یا دچار حس خستگی شده اید؟
- 21 سال سابقه دارم و از کاری که دارم راضی هستم خدا را شکر می کنم که خدمتگزار مردم هستم و این توفیق را دارم که به بهترین های خلق خدا خدمت کنم و انشاالله این توفیق را بدهد که تا زمانی که هستم خدمت کنم. حالا نه حتما به عنوان مدیر زیرا الان هم که مدیر هستم خود را به عنوان مددکار می شناسم.
 
 
  • هنوز چند سالی تا بازنشستگی فرصت دارید. دوست دارید سمت های بالاتر مثلا مدیر  کل استان را تجربه کنید؟
- من فکر می کنم توانش را دارم که سمت های بالاتری را تجربه کنم ولی نمی دانم که چه قدر برایم پیش خواهد آمد و چه قدر موفق خواهم شد؟
 
 
 
  •  چه قدر حامی مددجویان بهزیستی هستید در ادارات دیگر؟
- ما قانون جامع حمایت از معلولان را که انشاالله امسال مصوب خواهد شد را داریم که اگر اجرایی شود بسیار قانون خوبی است. من هم همه سعی خودم را برای اجرایی شدن این قانون خواهم کرد.
 
 
 
  • مثلا یک نمونه از این قانون جامع حمایت از معلولان این است که گفته بودند در هر اداره ای 3 درصد از کارمندانش را از میان معلولان بگیرد؟
- آن قانون مثل اینکه قرار است به 5 درصد تغییر کند که ما می گوییم اگر همان 3 درصد هم که  تحقق یابد خوب است. البته بعضی از ادارات خوب عمل کردند.
 
 
  • لطفا اسم ببرید.
مثلا دانشگاه علوم پزشکی خیلی خوب بوده. مخصوصا برای نابیناها بیشتر  اپراتورهایشان مددجویان ما هستند. اداره برق هم واقعا جای تقدیر دارد در امر به کارگیری معلولان. و انتظاری که داریم این است که دسترسی آسان برای همه معلولان فراهم شود. مناسب سازی ساختمان  های عمومی ادارات و ... را امسال در اولویت قرار داده ایم با همکاری شهرداری و فرمانداری و شورای شهر تا بتوانیم زمینه دسترسی معلولان بهاین اماکن فراهم شود.
 
 
 
  • به عنوان اخرین سئوال آرزوتان برای سال 95
- من پس از سلامتی و توفیق از خدا می خواهم آنچه در شأن مردم ما هست و استحقاقش را دارند بتوانند داشته باشند. تا دیگر فردی به ما در جامعه ا سلامی مراجعه نکند و مشکل نان داشته باشد. یعنی در واقع امیدوارم نیازهای اولیه ای که در هرم مازلو اشاره شده است، برای مردم ما برطرف شود. 
 
*    *    *
 
گفتنی است هم اکنون نام و معرفی کامل مرضیه کسرایی فر در فهرست زنان موفق سبزوار بزرگ که مدتی است توسط مجله اینترنتی اسرارنامه در حال جمع آوری است، درج شده است.
 
 
 
کوچه پس کوچه پیوندها
کلکی کنید:
 
 
 
 

 

نظرت را بنویس
comments

مینا

باید به مدیران جوان و خلاق انتخاب کنند.

نمیدونم چرا دولت با مدیرانی مثل ایشان برخورد جدی نمی کند وهنوز اجازه می دهد به مدیریتشان ادامه دهندچرا باید چند هزار نفر مددجو ضربه بی کفایتی ایشان را بخورند رفاه اجتماعی حق هر شهروندی است نه یک شهروند که از مزایای مدیریتی استفاده ببرد بدون هیچ گونه تدبیر مدیریت وبماند وبماند وبماند

ناشناس

امروز ضعیف ترین و بی کفایت ترین مدیر بر مسند بهزیستی نشسته است که هیچ رای و تصمیمی در خصوص امورات اداره خود نمی تواند بگیرد.به دستور العمل ها در سطح کلی اصلا آگاهی ندارند.قدرت تصمیم گیری ندارند. وقتی چنین مدیری وجود دارد خدا از مدیرکل این سازمان به خیر بگذراند. واقعا یعنی که ما می بینیم؟خدا عاقبت ملت ایران را با این مدیران به خیر کند

ناشناس

بنده بعنوان کسی که بهزیستی را کاملا میشناسم. متاسفانه امروز بی کیفیت ترین مدیران بر مسند کار نشسته اند.نه در بهزیستی در ارشاد،بنیاد شهید ،کمیته امداد، سازمان تبلیغات،مدیرانی که فقط دستور العملی کار می کنند نه ابتکاری و اعتقادی.شما چه ابتکاری در بهزیسیتی دیده اید که ایشان را مدیر نمونه معرفی می کنید؟مدیر نمونه یک مدیر مبتکر و خلاق است نه یک مدیر بخشنامه ای.شاهکار نیست که یک بخشنامه را اجرا می کند . والسلام

علی اکبر مجتهدی فر

با سلام و عرض ادب و خسته نباشی .سرکار خانم کسرایی خدا قوت شما از بهترین مدیران ادارات شهرمان هستید که همیشه درب دفتر محل کارتان برروی مراجعین باز بوده و همیشه با خوشرویی پاسخگوی مراجعین بوده اید و همیشه سعی و تلاش نموده اید که موسسات خیریه را با تامین اعتبارات که از استان دریافت مینمایید ارتقاو نسبت به رفع کاستی های انان اقدام نمایید و انشااله در کارهایت موفق و پیروز باشید.

شاهنامه آخرش خوش است

نمردیم ومعنی موفق شدن را یاد گرفتیم مدیریت موفق سرکار خانم کسرائی فر یعنی ......... ،............ ،.............، ................... ،..................، ................. ، ................ وووووووو...........................
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما