نویسنده : مدیریت سایت

پیام صلح و دوستی اسرارنامه ی سبزوار برای تمام همشهریان و هم استانی های عزیز

مخاطبان محترم اسرارنامه ی سبزوار!
با سلام و عرض احترام
 این مجله اینترنتی بدین وسیله از  خطه ی پرافتخار سربداران اولین پایتخت حکومت شیعه در ایران  پیام صلح و دوستی و برادری خود را به تمام همشهریان و هم استانی های عزیز از جمله شما گرامیان که هم اکنون مطالعه کننده ی این مکتوب هستید ، ارسال می نماید.
این پیام به دنبال آن صادر می شود که در چند روز اخیر متأسفانه شاهد سرگرفتن یک مناظره ی نه چندان مطلوب بین عده ای از مخاطبان محترم سبزورای و نیشابوری همین وبسایت بوده ایم.
این مناظره در قسمت نظرات یکی از مقالاتی شکل گرفته که به قلم  یکی از اعضای محترم هیئت تحریریه ی اسرارنامه ، نوشته شده است. مقاله ای تحت عنوان»همه چیز برای مرکز استان شدن سبزوار، فراهم است«
و سپس تا به این تاریخ یعنی 29 آذر ماه سال جاری در ذیل این مقاله حدود 60 نظر  دریافت کرده ایم که برخی نشان از عمق سوء تفاهم به وجود آمده در اذهان عمومی مخاطبان گرامی اسرارنامه دارد.
به طوری که برخی از هم استانی های عزیز نیشابوری به گمان اینکه در این مقاله کسی به آنها توهین کرده یا ارزش و جایگاه تاریخی نیشابور را زیرسئوال برده است ، بسیارخشمگین شده واکنش های تندی نشان داده اند که منجر به تحریک احساسات همشهریان سبزواری و درنتیجه پاسخ های تندتر آنان شده است.
این درحالیست  که قصدنویسنده ی این مقاله و هیچ یک از اعضای هیئت تحریریه ی اسرارنامه هرگز توهین به شهر خاصی از جمله نیشابورعزیز نبوده است.
البته از آنجا که اسرارنامه از نخستین روزی که کارش را به عنوان یک رسانه ی بی طرف ، مستقل و مدافع آزادی بیان شروع کرده است، تمام نظرات مخاطبان خود را به جز مواردی که حاوی توهین به ارزش ها و شخصیت های مذهبی و ملی و شهرستانی بوده ، به نمایش گذاشته است ، مخاطبان گرامی هم اکنون  می توانند با مراجعه به مقاله ی دو قسمتی »همه چیز برای مرکز استان شدن سبزوار فراهم است« و خواندن نظرات درج شده درذیل آن ، خودشان این مناظره ی ناخوشایند شکل گرفته را مشاهده کنند.
اینجاست که احساس می کنیم بسیار ضروریست که برخی مواضع خود را شرح دهیم و مجدداً به صورتی روشن بیان کنیم که اگر امروز سبزواراین شهر دیرینه های پایدار با دلایل محکمی که می آورد آمادگی خود برای مرکز استان شدن را اعلام می کند چه جای نگرانی و ناراحتی برای مردم سایر شهرستان های خراسان عزیز به خصوص شهرهای همسایه است؟
ما هرگز راه را بردیگران  نبسته ایم.
دلایل محکم سبزواری ها برای مرکز استان شدن نشان دهنده ی این موضوع است که سبزوار به سرعت در مسیر پیشرفت است و در این مسیرنیازی به این نمی بیند که راه را بردیگران ببندد وهرگزهم نبسته است.
چرا که امروز سبزواربعد از مشهد مقدس به عنوان بزرگترین مرکز جمعیتی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، علمی ، بهداشتی و درمانی و مواصلاتی در استان خراسان رضوی است و دراین جایگاه مهم نه برای خود رقیب با اهمیتی می بیند و نه چاره ی پیشرفت را بستن راه بر دیگران می داند.
به همین خاطرمعتقدیم همزمان یا بعد از استان شدن سبزوار هم استانی های عزیز دیگرمان هم می توانند تلاش خودشان را بکنند و هرگاه صلاحیت های لازم را کسب کردند چرا که نه ؟ آنان نیز به مرکز استان ارتقاء می یابند .ما هم تمام تلاشمان را می کنیم تا در همین وبسایت به کمک ابزار قدرتمند قلم و همراهی مخاطبان خوب و صمیمیمان، تاهرجا که می توانیم برای بیرون آمدن برخی شهرهای عزیز همسایه از بن بست فعلی  و پیشرفتشان کمک کنیم.
 و تا کنون هم در اسرارنامه بی آنکه به کسی توهینی کرده باشیم یا ضربه ای زده باشیم ، تنها کاری که کرده ایم این است که برای ادعاهای خود مبنی برآمادگی غیرقابل انکار سبزوار برای مرکز استان شدن دلیل منطقی آورده ایم .
 دلایلی که به روشنی و تفکیک ذکر شده است  و انتظارمان این بود که اگر کسی مخالفتی دارد به صورت منطقی آن ها را رد کند و اگر این دلایل محکم ، رد کردنی نبودند کسانی که در رد این دلایل ناکام می مانند ، نه به رسم مسلمانی ، نه به رسم خراسانی بودن و همجواری با آقا علی ابن موسی الرضا(ع)، نه به رسم ایرانی بودن بلکه تنها به رسم انسان بودن ، هرگز به سمت دشنام و ناسزا گویی نروند .
یک نکته ی مهم دیگر این است که ما هرگز به طور کلی قصد مقایسه ی سبزوار با دیگر شهرها را نداشته ایم . و این کار را به شدت بیهوده می دانیم. اگر غیر از این بود باید بگوییم هرچند دراستان خراسان رضوی سبزوار پس از مشهد مقدس دومین شهر بزرگ و مرکز استان محسوب می شود اما در کل کشورپهناور ایران شهرهای پرافتخار دیگری نظیرکاشان ، یزد ، اصفهان و شیراز وجود دارند که از لحاظ پیشینه ی فرهنگی و تاریخی سبزوار باید با آنان مقایسه شود.
حالا برخی از این شهرها امروزبه دلایل مختلف مرکز استان شده اند و جمعیت میلیونی دارند اما ریشه ها و افتخارات تاریخی همه یکی است. همه شان در دوره هایی از تاریخ ایران پایتخت بوده اند و یا بزرگانی دارند که درجهان به فرزانگی شهره اند و نیزتاریخ هزاران ساله و بناهایی کهن دارند که نشان از دیرینگی فرهنگ و تمدن دراین مناطق را می دهد . این موارد که گفته شد ، همه ادعاهایی قابل اثبات است که هریک قابلیت آن را دارند که در مقالاتی جداگانه موردبحث و بررسی قرار گیرند.
پس چنانکه گفتیم ما هرگز قصدمان مقایسه نبوده است که خدای ناکرده در مقام مقایسه برخی از شهرهای عزیزهمسایه سبزوار در استان بخواهند در مقابل جایگاه بالا و با اهمیت امروز شهردیرینه وپرافتخار سبزوار احساس کمبود کنند.
همچنین قصدمان یک جانبه نگری هم نیست.  یعنی  اینکه نمی خواهیم تنها خودمان گوینده باشیم و فقط دیدگاه های خاص خودمان را انتشار بدهیم . به همین خاطر هم هست که تمام نظرات نظردهندگان گرامی را حتی اگر به دل خودمان خوش نیامده باشد، انتشار داده ایم.
همینک نیز  با صراحت اعلام می کنیم در راستای همین هدف ترویج آزادی اندیشه و بیان و علاقه و احترام سبزواری ها به شنیدن و دیدن دیدگاه های مخاطبین مختلف حتی حاضریم مقالات سایر هم استانی ها و همشهریان گرامیان را که در موافقت یا مخالفت با نظرات ما برایمان ارسال می شود به شرط آنکه حاوی توهین به ارزش ها و شخصیت های ملی و محلی نباشد ، در همین وبسایت انتشار دهیم.
و خاطرنشان می کنیم ، این پیام صلح را تا کنون به صورت خصوصی برای اغلب نظردهندگان عزیز  وبسایتمان ارسال کرده ایم که اگر لازم باشد در روزهای آینده متن برخی ازاین پیام های صلح و دوستی را در همین وبسایت انتشار خواهیم داد.
 به امید سبزواری سرافراز تر از همیشه ، خراسانی پیشرفته ، ایرانی توسعه یافته و جهانی آباد...
ونیز به امید برقراری صلح و دوستی پایدار درتمام جهان ...


با سپاس
مدیریت مجله ی اینترنتی اسرارنامه  ی سبزوار

 

نظرت را بنویس
comments

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سبز

آفرین بر اسرارنامه بهترین و منطقی ترین رسانه ای که من تا حالا در خراسان دیدم. من واقعاً از خوندن پاسخ های زیبا و عمیق اسرارنامه به مخاطبان لذت می برم. حتی تا الان نظرات بعضی از مطالب و پاسخ های اسرارنامه رو چند بار خوندم. هربار برام نکات تازه داره. ممنونم. سبزوار و نیشابور و همه شهرهای خراسان به این رسانه ها نیاز دارند. موفق باشید...

پایتخت شیعه و ...

با سلام و تشکر از حسن نیت شما فرصتی شد و مروری کلی بر مجله شما داشتم با نظر به پاسخ قبلی شما، گمان میکنم که بهتر است وقت خود را برای ادامه این بحث، هزینه ننماییم. بنابراین ضمن اینکه کلیه نظرات شما را قابل احترام و دارای ارزش خاص خودش میدانم و شخصاً نظرات خاص خودم را دارم که با نظرات شما متفاوت است، دلیلی برای ادامه بحث نمی‎بینم چرا که هیچ گونه سود یا زیانی برای شخص اینجانب (که به خداوندی خداوند بزرگ سوگند، که به هیچ شخص و گروه سیاسی و یا ... وابسته نیستم) در اینگونه بحث‌ها وجود ندارد. اینجانب در حد توان کم و اگاهی بسیار محدود و تدبیر ناچیزم، وظیفه‌ و دینی که احساس می‌کردم وجداناً و غیرتاً بر عهده من است، انجام دادم. به نظر من ترویج هر ایده‌ای آن هم با هدف آبادانی و ترقی هر منطقه‌ای، ارزشمند است اما هم به خودم و هم به شما توصیه میکنم که اول خدا را درنظر بگیریم، سپس مردم را ببینیم در معنای راستین انسانی آن. تنها دلیلی که من برادر کوچک شما را واداشت که بر مبنای پیش‌فرض‌های شما چالش‌های فکری ایجاد نمایم، این بود که شما دوست عزیز را به این نتیجه برسانم که گفتگو و نویسندگی در کسوت مسول و دست‌اندرکار رسانه، با ادبیات و گفتمان یک نظردهنده و کامنت‌گذار بازدیدکننده از یک سایت یا وبلاگ خیلی تفاوت دارد. شما نمی‌بایست در پاسخ نظردهندگان مطالبتان، هرچند که به نظر شما بی‌منطق بودند، گستاخی کردند و هر دلیلی که تصور می‌فرمایید، اقدام به نوشتن مقاله‌ای به سبک \"پیام صلح و دوستی ...\" می‌کردید، شما یک مسول هستید و با یک نظردهنده و بازدیدکننده رهگذر تفاوت دارید. ادبیات پیام صلح و دوستی که در این مطلب مطرح شده است واقعاً شایسته نیست، نه برای سبزوار، نه نیشابور و نه هیچ جای دیگر. واقعاً خوب نیست، حالا دلیل آن هر چه میخواهد باشد حتی مقدس‌ترین، استراتژیک‌ترین و دوراندیشانه‌ترین حجت‌ها و برهان‌ها،بکار بردن این ادبیات خاص را توجیه نمیکند. این مطلب و سایر مطالب شبیه به این را می‌توان به تفصیل و تفضیل نقد کرد، اما در یک نگاه محتواشناسی درون‌لایه‌ای، به روشنی می‌توان پس‌زمینه‌هایی در آن‌ها یافت که خودشان غیرمستقیم پیامشان را به مخاطب (حتی مخاطب خیلی عادی و عامی) می‌دهند، و نیازی به نقد ندارد. این نوع پیام، پیام سفید یا خاکستری نیست، پیامی تیره است. خلاصه اینکه این سبک ادبیات نوشتاری، خودش، نقد خودش است، هر چند که شاید درک آن کمی تعمق بیشتر بطلبد. به هر حال، گمان میکنم که در ادبیات شما تغییراتی خوب ایجاد شده است که می‌تواند بر اثر افزایش تجربه باشد، باید گفت که مخاطبان هم مستقیم و غیرمستقیم، چیزهایی به ما می‌آموزند که خیلی ارزشمندند. این تغییرات، از صمیم دل عرض میکنم خدمت شما، باعث خوشحالی بنده است. یک توصیه دارم خدمت‌شما، البته اگر موضع نگیرید و فکر نکنید که کسی الان دارد با شما حرف میزند یک سیاست باز است؛ اینکه اگر میخواهید اثرگذار خوب و محبوب باشید، در روبروی خوانندگانتان قرار نگیرید (حتی با اسم مستعار و در پوشش بازدید کننده یا خواننده مخالف یا موافق)، در بین خوانندگانتان قرار بگیرید، آنها هم منطق دارند و البته احساس خیلی قوی، به راحتی می‌فهمند که کسی که برایشان دلسوز است چگونه رفتار و گفتاری دارد و کسی که دنبال اهداف و منافع خاصی است دارای چه رفتار و گفتاری. حرف‌های دیگری هم دارم که فکر می‌کنم با وجود مشغله‌هایی که دارید مصدع اوقات نشوم بهتر است. و کلاً اصل مطلب را گفتم و آن‌ها حواشی‌اند و چندان اهمیتی ندارند. در یک نگاه کلی به کارنامه اسرارنامه، ضمن اینکه بدون تعارف و به صراحت از نظر من باید یک علامت منفی بسیار بزرگ در مقابل مطلب پیام صلح و دوستی و شبیه به آن گذاشت،(که البته اگر همان ابتدا عذرخواهی و یا حداقل حذف میشد، شاید شخص اینجانب هیچ دلیلی برای حضور و ایجاد زحمت برای مخاطبان و دست اندرکاران اسرانامه نداشتم، دلیل حضور سایر عزیزان را نمیدانم)، من حیث المجموع، روند خوبی در ادامه فعالیت اسرارنامه دیده می‌شود که اینجانب را به شخصه بسیار خوشحال می‌نماید. در ضمن به شما و سایر مخاطبان مجله‌تان، همه دستاوردهای شش‌گانه که در انتهای پاسخ قبلیتان گفتید و سایر دستاوردهای دیگر را در آینده نزدیک، تبریک عرض میکنم، به مبارکی و سلامتی و خیر باشد ان شاالله. در پایان باید خدمت شما عرض نمایم که تلاش‌های شما شایان قدردانی است فقط لطف کنید این توصیه برادر کوچکتان را مدنظر قرار دهید که به کار بردن ادبیات شبیه پیام صلح و دوستی، فضای خوبی را برای کار اثربخش رسانه‌ای ایجاد نمی‌نماید. برای شما دوست گرامی، آرزوی بهروزی و سعادتمندی روزافزون دارم. خدانگهدار

پایتخت شیعه

سلام مطلب شما را دوباره خواندم دلم نیامد از این بحث شیرین بگذرم هرچند به یقین معتقدم که شما کار تبلیغی میکنید تبلیغ شما از جنسی است که منبع مشخصی ندارد و از تکنیک هایی مثل بزرگنمایی، کوچکنمایی، انحراف جریان بحث، گزینش به مطلوب، پنهان کردن و نادیده گرفتن پاره هایی از موارد نامطلوب، نقل قول از منابع نامشخص یا غیرمعتبر و .... است. من به کار و هدف شما کاری ندارم به هر حال پایگاه هایی هم برای ایجاد اعتماد به نفس و جریان سازی فعالیت می نمایند. به این اعتقاد دارم که خدایی هست و قیامتی و روز جزایی، و بالاخره من و شما و همه آدم ها همیشه که اینجا نیستیم باید روزی زیر خاک برویم. بنابراین کاش اگر اشاره ای و یا تلنگری و سیگنالی از سوی کسی برای ما ارسال می‌شود کمی ببیشتر فکر کنیم. فکر کنیم که منظورش چیست نه اینکه فکر کنیم که چگونه بر خاکش بزنیم. اگر به برخاک زدن باشد در همه مواردی که با شما بحث کرده ام می توانم مقتدرانه در همین پایگاهتان حرفهایتان را مستند و منطقی نقد کنم. اما هدف من این نیست، به خدا هدف من این نیست، هدف من این بوده است که تلنگری وارد نمایم که شاید کمی تفکر کنید که چه می کنید. همین. در ضمن من به هیچ وجه پژهشگر نیستم و خود را لایق حتی یک هزارم و یک میلیونم این نام نمی‌دانم اگر شما اصرار دارید که کسی که نقدتان میکند را پژوهشگر بنامید باشد حرف شما قبول، ولی به همان رسم مسلمانی که ادعا می کنید حداقل از نام پژوهشگر سوء استفاده تبلیغاتی نکنید؛ مخاطب شما نقد دارد بر تفکر شما. اول خودتان خودتان را بهتر ببینید سپس هر چه خواستید پیام و جوابیه و هرچه در دلتان هست بگویید. انصافا این کاری که کرده اید کار جوانمردانه ای نیست.(خودتان میفهمید که چه میگویم) خدانگهدار

اولین پایتخت شیعه و آتشکده آذر برزین مهر

با سلام و تشکر از مجله اینترنتی اسرار نامه این سوال را که از شما پرسیدم منظورم این بود که قبل از انتشار هر چیزی، باید آن را بررسی کنیم و بعد منتشرش کنیم. برای همه واضح و مبرهن است که اولین حکومت شیعی تاریخ ایران در تبریز تشکیل نشد، همینطور که بر همه روشن است که از نگاه کارشناسی تاریخی سربداران یک حکومت محلی در حدود خراسان قدیم بوده و از نظر تقدم نیز حکومت‌های شیعه دیگری هستند که مسبوق بر (قدیمی‌تر از) سربداران هستند. اما آنچه به عنوان واقعیت مسلم وجود دارد این است که در سوابق سازمان میراث فرهنگی کشور، تبریز به عنوان \"اولین پایتخت شیعه\" ثبت شده است. البته به نظر میرسد که حق هم با تبریز باشد چون صفویه، هر طور که بود از نظر مقیاس تاثیرگذاری و گسترش و تثبیت تشیع در تاریخ ایران، نمونه ای ندارد. شاید سربداران از نظر شما خیلی بزرگ و افتخارانگیز باشد، اما باید دید که از نظر اصفهانی ها، تبریزی ها، اردبیلی‌ها، آملی‌ها، قزوینی‌ها، گیلانی‌ها، حتی در همین بیخ گوش خودتان، مشهد هم همینطور است؟ آن مقاله را که آدرسش را لطف کردید، دیدم. یک وجه اشتراک با مجله شما دارد اینکه هیچ منبع و سندی ارایه نکرده و از این و آن نقل قول کرده است. ببینیدش دوباره: \"به گزارش سبزوار نیوز، «یکی از مردم سبزوار» در جلسه پرسش و پاسخ نمایندگان با مردم با بیان این مطلب گفت: نخستین حکومت توسط شیعیان دوازده امامی شهرستان سبزوار تحت قیام سربداران تشکیل شد و مدت بیش از نیم قرن در قرن هشتم هجری حکومت کردند\". واقعاً باید به نویسنده و همچنین منتشر کننده آن مقاله (نیم قرن حکومت سربداران در قرن هشتم هجری: سبزوار؛ اولین پایتخت حکومت شیعه)، تبریک گفت که اینقدر مردمی است و از \"یکی از مردم سبز وار\" نقل قول می‌کند. به نظر می رسد بیشتر هدفش معرفی سبزه وار بوده است که بسیار خوب و قابل تحسین است. هرچند باز هم در بخشی جاها متون تاریخی و مستندات لازم را بیان نکرده یا اصلاً در نظر نگرفته است بخصوص در جاهایی که بحث برانگیز است: چه کسی تاکنون این ادعا را توانسته ثابت کند که چهارطاقی «خانه دیو» (در نزدیکی روستای ریوند) همان آتشکده آذربرزین مهر است؟ آیا بهتر نیست وقتی می‌خواهیم با استفاده از تاریخ، از هویت خودمان حرف بزنیم، کمی بیشتر بررسی کنیم؟ آیا بهتر نیست چه در زمینه مسائل تاریخی و هویتی و چه سایر مسائل دیگر، حرف‌هایی بزنیم که بتوان آن‌ها را ثابت کرد؟ به همین خاطر هم قبلاً خدمت شما عرض کردم: \"خیلی حرف‌ها بر زبان رانده می‌شود و خیلی حرف‌ها بر زبان رانده شده است ... حرف می‌توان زد، همینجوری ... حرف زدن که مالیات ندارد؟ دارد؟ .. ندارد. پس می‌توان حرف زد ... اما، فقط مردم و مسولان دلاور و حماسه‌ساز و بافرهنگ و تاریخ غنی تبریزند که حرف می‌زنند، و حرفشان را هم ثابت می‌کنند ... تا حد ثبت ملی.\" من که هنوز جواب سوالم را نگرفته ام. بالاخره اولین پایتخت حکومت شیعه کجاست؟ و یک سوال دیگر هم بر سوالاتم اضافه شد: چه کسی تاکنون این ادعا را توانسته ثابت کند که چهارطاقی «خانه دیو» (در نزدیکی روستای ریوند و یا هر بنا و اثر دیگر در هر جای دیگر در سبز وار، ایران، خاورمیانه، قاره آسیا، کره زمین، کهکشان راه شیری و ...) همان آتشکده آذربرزین مهر است؟ موفق باشید

مجله اینترنتی اسرارنامه

سلام خدمت شما مخاطب گرامی! تأخیر در پاسخ را ببخشید. این تأخیر به خاطر حجم زیاد کار های اسرارنامه وفراموشی از این موضوع بود. از دقت و توجهتان پیرامون مسائل مربوط به سبزوار شهر دیرینه های پایدار سپاسگذاریم.حقیقتاً دارالمومنین سبزوار به عنوان فرهنگ شهر دیروز وامروز خراسان رضوی توجه و دقتی بیش ازاین می طلبد اما تا کنون در سایه ی وجود برخی غفلت ها این توجه ضروری به اولین مرکز جمعیتی و سیاسی و فرهنگی خراسان رضوی بعد از مشهد مقدس صورت نگرفته است. و اما آنچه شما درمورد اولین پایتخت حکومت شیعه در ایران فرمودید ، کاملاً صحیح است . بسیاری از شهر های کشور سعی کرده اند این افتخار را به نام خود ثبت کنند. هریک نیز به نوعی استدلالات خاص خود را دارند. دراین میان شهری مثل تبریز که درحال حاضر یکی از کلان شهرهای مهم کشور محسوب می گردد ، در سایه اتحاد ترک ها توانسته است این مورد را برای خود به ثبت برساند. اما بررسی تاریخ تشکیل اولین حکومت شیعه نشان می دهد این اتفاق اولین بار در سبزوار روی داده است.حداقل در سبزوار زودتر از تبریز اولین حکومت شیعه شکل گرفت و برای مدت نیم قرن دوام پیدا کرد. درموردسایر شهرها هم که فرمودید با اینکه استنادات تاریخی معتبری در دست نیست اما حتی اگر قبول کنیم که انها از لحاظ زمانی زودتر از سبزوار تشکیل دهندگان اولین حکومت شیعه درایران بوده اند بازهم با اولین بودن سبزوار تضادی ندارد.چرا که حکومت های شیعه در ایران تا زمان صفویان درمقیاس محلی تشکیل شده اند. و سلسله صفوی بعد از سربداران شکل گرفته است. بقیه شهرها نظیر قزوین ،آمل ، گیلان ، اردبیل و ... اگر هم حکومت های محلی شیعه را همزمان یا قبل وبعد از سربداران تشکیل داده باشند تمام این شهرها در غرب یا شمال کشور قرار دارند. حال آنکه ایران به خصوص ایران قدیم که قلمرو آن تا مرزهای هند و چین گسترش داشته ، شهرهای زیادی در ناحیه شرقی خود داشته است. لذا وقتی که سبزوار در این مناطق (شرق ایران) اولین حکومت شیعه را تشکیل داده باشد ، بازهم در نوع خود اولین پایتخت حکومت شیعه در ایران محسوب می شود. در این زمینه مدارک و استنادات فراوانی هم وجود دارد ما فقط به یک نمونه دراینجا اشاره می کنیم . شمامی توانید اگر قانع نشدید موارد بیشتری را هم پیدا کنید. درمرحله اول به این آدرس مراجعه نمایید که در آذرماه 88 در برخی سایت های شناخته شده کشوری انتشار یافته است : سبزوار ؛ اولین پایتخت حکومت شیعه http://www.dananews.net/news.php?show=news&id=4565 ضمناً این شبهه نه فقط درمورد اولین پایتخت حکومت شیعه بلکه حتی در مورد اولین پایتختهای حکومت اسلام و نیز ایران نیز چنین شبهه هایی وجود دارد که معمولاً در مسائل تاریخی وجودچنین شبهه هایی طبیعی است. با این حساب وبا استناد به همه مدارکی که در این زمینه وجود دارد ، ضمن اینکه سبزوار را با تأکید بیشتری به عنوان اولین پایتخت حکومت شیعه درایران معرفی می کنیم از شما دوست عزیز دعوت می کنیم بازهم به این وبسایت مراجعه کرده و بانظرات خود ما را یاری کنید. سپاس

نگفتین، اولین پایتخت شیعه کجاست؟

سلام، نگفتین اولین پایتخت شیعه کجاست؟

شما برای کی کار می کنین؟

sarbedaran313.blogta.com اینجوری میخواست از شنبه در خدمتتون باشه و هر جوری که بتونه کمکتون کنه؟ شما برای کی کار میکنن؟

پایتخت شیعه کجاست؟

بالاخره اولین پایتخت حکومت شیعه کجاست؟ - گیلان (دیلمستان) - آمل (طبرستان) - تبریز - اردبیل - قزوین راستی! قم و نجف را یادمان نرود، اصفهان چی؟ اما در این بین، فقط تبریز است که برای ثبت ملی پایتختی خود اقدام کرده است. ایکنا - دوشنبه 25 آبان 1388- تبريز به عنوان نخستين «پايتخت تشيع» ثبت ملی می‌شود. http://www.iqna.ir/samen/news_detail.php?ProdID=493923 مطمئناً این حرف‌هایی که نوشته‌اید یک منطقی دارد، از یک جایی آمده است، باید قابل اثبات باشد. باید بتوان از این حق سبزوار بزرگ دفاع کرد. سربداران کم چیزی نیست. شاید عنوان پرافتخار اولین پایتخت شیعه بودن، حق سبزوار بزرگ باشد، شاید ... . تبریز، پایتختی خود را ثبت ملی‌کرد، 2 سال پیش ... !!! سایت دبیرخانه همایش بین‌المللی "تبریز، اولین پایتخت شیعه": همایش ثبت ملی تبریز به عنوان نخستین پایتخت تشیع جهان اسلام، ۲۸ آبان سال ۱۳۸۸ با حضور رئیس جمهور در تبریز برگزار شده بود. http://tab-shiite.com پس چرا برای دفاع از این حقی که مسلم به نظر می‌رسد، کاری نمی‌کنید؟ چرا جنب و جوشی دیده نمی‌شود؟ شما که اهالی قلم و زبان رسای مردم سبزوار پرافتخارید؟ اگر این حق سبزوار نیست پس چرا نوشته‌اید؟ «خطه ی پرافتخار سربداران اولین پایتخت حکومت شیعه در ایران». اگر این، حق سبزوار نیست، پس چرا نوشته‌اید؟ خیلی‌ها حرف می‌زنند و خیلی‌ها ادعا می‌کنند و فقط بعضی‌ها می‌توانند حرف‌های خود را مستند کنند و فقط بعضی‌ها ادعاهای خود را ثابت می‌کنند: ایرنا-27/03/1390- «آثار همايش "تبريز، پايتخت تشيع" درعرصه هاي اجتماعي قابل مشاهده است". http://www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30612755 خیلی حرف‌ها بر زبان رانده می‌شود و خیلی حرف‌ها بر زبان رانده شده است ... حرف می‌توان زد، همینجوری ... حرف زدن که مالیات ندارد؟ دارد؟ .. ندارد. پس می‌توان حرف زد ... اما، فقط مردم و مسولان دلاور و حماسه‌ساز و بافرهنگ و تاریخ غنی تبریزند که حرف می‌زنند، و حرفشان را هم ثابت می‌کنند ... تا حد ثبت ملی. موفق باشید.

سرزمین سربداران

از شنبه انشاالله در خدمتون هستم هر جوری که بتونم کمکتون کنم

خون سربداران

جناب سروقدي ما هم همين رو ميگيم ديگه! نيشابور بزرگ خوب ! پدر مادر و خواهر و همه چيز! ولي ديگه حالا با اين همه سال تاريخ پرافتخار و كلاس گذاشتن براي اين و اون حالا ديگه پيرشده.پيري هم كه مي دونيد ديگه مي گن پيريست و هزار درد بي درمان. به همين خاطر ما معتقديم ديگه نيشابور بايد بره خانه سالمندان . و بگذارد تازه نفس ها و پرانر‍ژي ها كار كنند. برو بابا بزرگ نيشابور برو . ما ناراحت نميشيم اگر آلزايمر گرفتي و فراموش كردي كه يك زماني اونقدر ضعيف بودي كه پيش مغول ها شكست خوردي اما سبزواري ها شجاعت كردن و ايستادگي ! نيشابور سالهاست پير و فرتوت شده . اما خوب بالاخره ادعايش هست. خدا همين ادعا را از شما نيشابوري ها نگيرد.چون ديگر هيچ چيزبرايتان نمي ماند.

سرزمین سربداران

ما هم حرفمون همینه میگیم زمان قلمرو سربداران که نیشابور یکی از روستاهای حکومت سربداران بود الان هم باید سبزوار استان بشه و نیشابور مثل همون موقع یکی از روستا های سبزوار بشه وبدنش به سبزوار ماصلاح شما رو میخوایم وگرنه شما برای ما چه فرقی دارین با خوشاب با جوین جغتای یا داورزن!! به خدا اگه جزوه استان سربداران بشین دست میکشیم رو سرتون میگیم آفرین پسرم

سروقدی

گه شما ها به عنوان یه سبزواری و یا از هر جای دیگه‌ای، فکر می‌کنید مشکلی وجود داشته که حل شده یا نشده، باید عرض کنم که منافع شما چیه این وسط که پیگیرش میشی، مگر نه اینه که تا همی چند قرن پیش نامی از سبزوار نبود و بیهق یکی از روستاهای نیشابور بود. نیشابور چرا باید با بچه‌های خودش نامهربون باشه، رشد و بزرگ شدن و روی پای خود ایستادن بچه‌های نیشابور، برای نیشابور جز خوشحالی و حس غرور چیز دیگه‌ای میتونه داشته باشه؟تازه نیشابور اگه ببینه بچه‌هاش واقعا بزرگ شدن و این غرور جوونی نیست -که به سر بعضیا میزنه- یه دستی به سرشون میکشه میگه: آفرین پسرم! احسنت دخترم! بزرگ شدی‌ها! اما واقعا نمیدونم شما این وسط چی میخاین؟ و اگر میدونستی که سبزوار واسه نیشابوریا مثل شهر خودشونه و یکی از محله‌های شهر خودشون بوده، هست و خواهد بود، این حرفا رو نمیزدی. به هر حال فکر نمی‌کنم که نیشابوریا و نیشابور با حرف زدن و انتقاد منطقی کسی مشکلی داشته باشن، چون این نیشابور ما صدها ساله که محل تبادل اندیشه‌ها و تطور فرهنگی و اجتماعی خراسان و ایرانه. چه اشکالی داره شما ها هم حرفتونو بزنین، ما سبزوار رو خیلی دوست داریم چون داره رشد میکنه...اسفراین و خرو و فیروزه و سلطان آّباد و همه و همه دارن رشد میکنند.

مولایی

سلام دوستان عزیز اختلاف‌افکنی بین نیشابور و توابعش (سبزوار) از دسیسه‌های بدخواهان و حسودان و منافقان است. لطفا به این زمزمه‌های مشکوک گوش نکنید.

سرزمین سربداران

یه کم مبهم نوشته البته روانشناسی من گل کرده فکر میکنم یکی از دوستان نیشابوری عزیز که با یه اسم دیگه شایدم برای اولین بار اومدن اسرارنامه وگرنه بعید میدونم سبزواری ها با این همه دانشگاه و تحصیلات فرهنگ و...بخوان تمسخر بیجا بکنن بهتره بری همون گیم نت البته اگه نیشابور داشته باشه ما فکر کردیم فقط هتل و فرودگاه و دانشگاه نداره کافی شاپم نداره احتمالا گیم نت هم نداره اشکال نداره برو یه ماشین کوکی بگیر باز کن

مجله ی اینترنتی اسرارنامه سبزوار

سلام نظردهنده گرامی. اگر هدفتان رفتن به گیم نت ها یا شرکت در بازی های مختلف است باید خدمتتان عرض کنیم اشتباه آمده اید عزیز . اینجا مجله اینترنتی اسرارنامه سبزوار است. که همانطور که می بینید در آن هیچ خبری از خود گفتن و یکه تازی و بچه بازی هایی که شما دنبالش می گردید نیست. اتفاقاً اینجا رسانه ای است مبتنی بر گفتگو و تعامل کاملاً آزاد و دوطرفه اعضای هیئت تحریریه اسرارنامه با تمامی مخاطبان گرامیشان. حالا اگر شما احساس می کنید آنقدر بزرگ و با فرهنگ شده اید که کمی از فضای گیم نت و بازی های مختلفی که معلوم است خوب بلدید فاصله بگیرد و مخاطب با فرهنگ یک مجله اینترنتی معتبر مانند اسرارنامه سبزوار بشوید ، خوش آمدید . و اگرنه به سلامت...

آقا! منم بازی!

سلام بچه‌ها عجب جایی‌یه اینجا، کاش زودتر پیداتون میکردم. خودتون میگین، خودتون تجزیه و تحلیل میکنین، خودتون جواب میدین، خودتون رد میکنین. با اون "خون سربداران" که خیلی حال کردم. آقا! منم بازی؟ عجب حالی میکنینا؟! حالا چرا اسم گیم‌نتتون رو گذاشتین اسرارنامه؟ میذاشتین ChandiMud، هم قشنگتر بود هم باکلاستر. ممنون بچه‌ها، منم بازی؟ بیام، بیام، بیام بچه‌ها؟

سرزمین سربدران

سلام ما حسود نیستیم دوست داریم 10تا استان تو خراسان ایجاد بشه اما وقتی قرار نیست نیشابور و حتی تربت حیدریه در اینده استان بشن چیکار باید کرد فقط باید صبر کنید ببینید چه اتفاقی می افته انشاالله بعد از شهرستان شدن داورزن دیگه فکر نکنم کسی روش بشه جک تعریف کنه خراسان شرقی و مرکزی رو مطرح کنه فقط صبر کنید صبر صبر دراینده معلوم میشه خراسان تقسیم میشه یا نه وخراسان مرکزی در کار است یا نه؟؟ماالان هر چی بگیم فکر میکنید داریم احساسی حرف میزنیم زمان همه چیز رو معلوم میکنه

خون سربداران

خجالت داره آقای زید آبادی واقعاًـ شما باید خجالت بکشید. دفاع از حق رو اسمش رو می گذارید بی فرهنگ بازی و شورش ؟ ! مگه خون سربداران توی رگ هامون نمی بود که اجازه می دادیم حقمون ضایع شه . آخرش هم فقط برای اینکه شر بخوابه بزرگواری کردیم و اجازه دادیم یک چندسالی بجنورد به خاطر اینکه با کشورهای خارجی مرز داشت و فاصله اش از مشهد خیلی بیشتر بود زودتر استان بشه . اما الآن که دیگه واقعاً از هرلحاظ حق با سبزواره معلومه که اول ما استان میشیم. حیف نیست شما با این تفکرات اشتباه اسم پرافتخار سربداران رو روی خودتون بگذارید؟ برید از بقیه همشهری های جوینی یاد بگیرید که چه طور وقتی قرار بود جوین رو از بخش به شهرستان تبدیل کنن غیرت به خرج دادن و تا بستن راه آهن و آتیش زدن لاستیک و ... هم پیش رفتن . این رو من نمی گم خبرهاش همه جا هست. اتفاقا همشهریان عزیز جوینی آتیش زدن و راه بستن و شکستن و ریختن رو افتخار می دونن چه طوره که شما مخالفید ؟

زيد آبادي-جوين

باز مگر بي فرهنگ بازي در بياريد و چند تا مغازه آتيش بزنيد و شورش كنيد كه مگر يه نگاهي هم به شما كنند واستان بشيد كه اگر قرار به اين بود حتما بار قبل اين اتفاق مي افتاد البته همين طور كه در رويا به سر ميبريد مي توننيد فكر كنيد سبزوار استان شده !!!!!به غير شعار و شورش و... كاري بلديد انجام بديد ؟خدا وكيلي اون آدمايي كه قيام سربداران رو بر پا كردند كجا و امروز سبزوار كجا؟!!!!بعد هم كاشمر و خليل آباد يا زير نظر استاني به مركزيت تربت قرار مي گيرند يا احيا نا نيشابور.

محسن

استان سربداران شهرستان ها جوین جغتای خوشاب میامی بردسکن خلیل اباد وکاشمر بخش ها داورزن روداب ششتمد کوهسرخ کاشمر و بیارجمندو.. با مرکزیت شهردیرینه های پایدار سبزوار سبزوزیبا شما هم همچنان شعار بدین ما شهرمون کوه داره آب داره آدم داره خونه داره ماشین داره خیابون داره روستا داره و...... ضمنا دوست عزیزمون یادش رفت میامی رو هم بگه میامی که به تازگی شهرستان شده و با سبزوار100کیلومتر و با شاهرود حدودا 170 کیلومتر فاصله داره و کاملا مرکزیت استان سربداران رو داره انشاالله تا دولت عدالت محور اقای احمدی نژاد هست بیارجمند رو هم شهرستان میکنه اون دیگه کاملا مرکزیت سبزوار رو داره خلاصه باید بخش هایی رو که قبلا مال ما بودن پس بگیریم یه چیز دیگه پارسال اقای فرماندار گفتند داورزن و روداب رو یکی میکنیم و شهرستان جدیدی ایجاد میکنیم با مرکزیت داورزن یه فکر خوب به ذهنم رسید تا اقای احمدی نزاد هست و تند تند داره محرومیت زدایی میکنه و بخش های استان سمنان رو شهرستان میکنه ما هم داورزن رو بدیم به میامی سمنان بعد شهرستان که شد یک قدم دیگه به استان سربداران نزدیک میشیم البته باید مسئولین رو بخش روداب و ششتمد هم فکر کنند میشه اون ها رو هم داد شهرستان که شدن پس میگیریم برای خراسان رضوی اقای فرماندار یه یا علی بگین شروع کنید اگه داورزن بره واسه سمنان هم داورزن هم صدخرو هم مزینان هم مهر شهرستان میشن ها تازه مگه نمیگین بیکاری داورزن زیاده استان سمنان پر کارخونه دولتی همونطور که استاندارشون یکی دوسال پیش گفت به لطف دولت عدالت محور اقای احمدی نژاد از استان های همجوار میان برای اشتغال به سمنان اینطوری داورزن هم قطب صنعتی منطقه میشه روش فکر کنید ارزش فکر کردن رو داره

یک جوان سبزواری

از برخی نظرات که تعدادی از نظردهندگان بی فرهنگ گذاشته اند و خواسته اند به حساب خود و با یک سری چرندیات بی پشتوانه حق سبزوار را برای مرکز استان شدن زیر سئوال ببرند ، پیداست شعور این دسته از افراد بسیار کمتر ازآن است که بتوان پیام صلح ودوستی برایشان ارسال کرد. ای کاش مجله اسرارنامه با این پیام دست ما را نمی بست و می گذاشت آنچه حق این افراداست به آنها بگوییم . افسوس . از پیامتان سپاسگذارم.

خون سربداران

راستی این رو هم بگم سبزوار از همه جهات بیشتر از نیشابور امکان استان شدن رو داره . نیشابور شانسش خونده بین مشهد و سبزوار قرار گرفته و این وسط به خاطر اهمیت دو شهر نامبرده نیشابورم می تونه سهمی ببره و پیشرفتی بکنه ولی نه اونقدر که مرکز استان بشه.

خون سربداران

نظردهنده قبلی میشه بگی اگر سبزوار آب نداره پس به نظر شما الآن مردمش دارن چه طوری زندگی می کنن ؟ اطلاعاتتون رو درست کنید. سبزوار اتفاقاً از یکی از بهترین و سالم ترین آب های شرب ایران برخورداره. دوست عزیز اصلاً تا حالا به شهرهای مختلف ایران مسفارت کردید ؟ بعید می دونم چون اگه تا حالا سرتون رو از لاک خودتون بیرون آورده باشید و دور و برتون رو یک نگاهی انداخته باشید می دونید که اتفاقاً بسیاری از شهرهای ایران از شهرهای شمالی گرفته تا مناطق کویری یا کوهستانی اصلاً آبی به کیفیت و گوارایی آب سبزوار ندارند. مثلاً قم و دامغان در مناطق کویری یا شهرهای شمالی که آبشون پراز رسوبات و املاح سنگین و بد طعمه. سبزوار اتفاقأ اگر کویری هم هست ، آب خوبی داره. شما خبرندارید و براساس همین بی خبری لابدمنظورتون اینه که یزد و سمنان و زاهدان و قم و... هم که به مراتب کویری تر و کم آب تر و بد آب تر از سبزوار هستن نباید مرکز استان می شدن و لابدمی خوای از همین جا نتیجه بگیری که چون فلان شهر ............. و ............... تو خراسان رضوی هست که دو تا کوه و دوتا رودخونه داره سبزوار نباید مرکز استان شه و اون شهر باید مرکز استان شه. چه مسخره !!! آخه برادر چان شما غافل از اینی که اگر بنا به اون کوه و رودخانه شهرشما باشه در کل ایران شهرهای کوهستانی تر و پرآب تری هم هستند که شهر عزیز شما در مقابلشون هیچی نیست . دور بودن از همه شهرها هم که باز به اطلاعات ضعیف شما برمیگرده . برید در مورد سبزوار مطالعه کنید تا بدونید همین الآن حدود هفت شهرستان جوین ، جغتای ، خوشاب ، بردسکن ، فیروزه ، نیشابور و خیلیل آباد هستن که می تونن زیرمجموعه استان سبزوار بشن. لطفاً دیگه بی مطالعه حرف نزنید.

اخه شهری که اب نداره .شهرستان بودن هم زیادش است// بعدش هم موقعیت سبزوار جوریه که از همه شهرها دور است ومرکز شدن ان عقلانی نیست

ریشه دارند ، نشانه ای بدهند.

اگر حرف حرف حساب است در شرایط برابر بهتر می توان بحث کرد اسرارنامه ی سبزوارحرمت دارد. جای هر حرفی نیست. آدرس وبسایتی ، پست الکترونیکی ...بگذارند تا اگر از پیام های عمومی نمی فهمند آنچه را باید بفهمند ، برایشان کلاس خصوصی گذاشته شود. ریشه دارند ، نشانه ای بدهند.

مجله ی اینترنتی اسرارنامه سبزوار

با سلام و احترام خدمت شما مخاطب عزیز ، با شعور و با شخصیت اسرارنامه که در هر کلامی که گفتید یک چشمه از چشمه های فضلتان را برای ما رو کردید. لذا درپاسخ به این اظهارنظرهای بسیار خردمندانه شما باید خدمتتان عرض کنیم : آنهایی که طهارت گرفته یا نگرفته لباس فضل برتن می کنند ، بهتر است از یاد نبرند که بین فضل و فضله تفاوت چندانی نیست. اگر اخلاق انسانیشان را در بازی های کثیف قدرت و منجلاب بی پایان کبر و خود بزرگ بینی برباد فنا بدهند. البته دوست عزیز منظورمان شما نیستید ها ! منظورمان آنهایی است که این روزها غرض و مرض تمام جانشان را گرفته است . طوری که اگر حتی پیام صلح و دوستیت را بخوانند پاسخشان کوبیدن بر طبل جنگ است. درست زمانی که با درایت و ابتکار عمل عده ای از اهالی قلم سربداران و پیشقدمیشان در فرستادن پیام صلح و دوستی و پیروی مردمان فرهیخته ی شهرهمسایه از این ابتکار سبزواری ها می رفت که برخی ازخصومت های بی دلیل بین این دو گروه همسایه پایان یابد، چگونه است که عده ای بسیار علاقه مند می شوند که بلا نسبت شما نقش خرمگس معرکه را بازی کنند؟. اما فراموش می کنند که طوری ویز ویز کنند که کسی نفهمد قبلاً چه بوده اند و کجا بوده اند و از کجا بلند شده اند ؟ دوست عزیز . واقعاً باورکنید منظورمان شما نیستید. شما که چیز بدی نگفته اید. صفحات تاریخ را ورق زده اید تا بدانید در گذشته هم مثل امروز افرادی مثل شیخ حسن جوری از همه جای ایران و ازجمله از شهرهای همسایه به سبزوار می آمده اند تا در سرزمینی دیگر و تحت حمایت پرافتخار سربداران برای خودشان نامی و آبرویی کسب کنند وتا آنجا رشد نمایند که به درجه ی سومین یا چهارمین رهبر قیام پرافتخار سربداران برسند . فرزندان همان ها امروز هم می آیند تادر دانشگاه های سبزوار علم بیاموزند و فرهنگ کسب کنند ودر این اولین پایتخت حکومت شیعه در ایران تمرین و تکرار کنند که طهارت چگونه است و فضل چیست و چه فرقی با فضله دارد. راستی دوست عزیز تا اینجای بحث را که اصلاً با شمانبودیم اما این یک جا را باشماییم لطفاً خوب توجه کنید : شگفتا که چه قدر راحت می شد واژه ی »ما« را از بعضی جمله هایتان برداشت و به جای آن »شما« گذاشت و یا واژه ی »سبزواری« را برداشت ومثلاً به جای آن ..... و .......و......قرارداد. انگار اشتباهی رخ داده است ها! مطمئنید درست است که شما بگویید ما سبزواری ها ؟ اما نگران نباشید هیچ کجای دنیا به خاطر داشتن چند غلط نگارشی و دستور زبان کسی را تنبیه و اخراج نمی کنند. فقط سرمشق می دهند برای تمرین بیشتر . دوست عزیز شما هم از روی این سرمشق ده بار بنویسید ، چون زشت است که برخی بدیهیات را ندانید : دیار سربدارن سبزواره زمینش آسمان افتخاره مزار سوز آن شازده شعیبه قدیمی مسجد آن پامناره دیار شیعه و آیات عظمی حکیم و کاشفی و عبدالاعلی شهیدانش جوانمردان دینند که در انگشتری دین نگینند سلام ای شهر علم و عاشقی ها صف اسرار ها و بیهقی ها اگر از آسمون خنجر بیایه اگر تیمور با لشگر بیایه دل از آئین و دینم بر ندارم که اهل سبزوارم سربدارم ای شهر کهن بیهق سرسبز و گل افشان باش در سایه پر نور خورشید خراسان باش چون پرچم خسرو گرد از آجر ایمان است هم مهر تو جاویدان، هم عشق تو ایران است

چه فرقی می کند

با سلام. باید خدمت شما عرض کنم که نوشته‌ها و تفکرات خوب و دلسوزانه شما نشان از این دارد که عزیزانی چنین فهیم در عرصه وب سبزوار فعالیت می نمایند و این موجب بسی خرسندی است واقعا خوشحالم. اما چند نکته را لازم میدانم عرض نمایم: اول اینکه به حق، سبزوار پایتخت سربداران بوده است و این باعث بسی افتخار برای همه ماست و افتخار بزرگتر اینکه شیخ حسن جوری، از عارفان و مجاهدان بزرگ نیشابور، رهبر قیام شیعی سربداران بوده است چنان که اگر حسن جوری نیشابوری نبود قیام سربداران توفیقی نمی یافت و اگر این شیخ حسن توسط باشتینی نامی به شهادت نمی رسید شاید این قیام سرنوشتی به مراتب بهتر و آبرومندانه تر از این داشت. دوم اینکه درست نوشته اید که سبزوار بزرگترین مرکز جمعیتی و مواصلاتی پس از مشهد در استان خراسان رضوی است اما از نظر فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی، علمی و ... بهتر است که نگاهی عمیق تر به دور برمان بیندازیم شاید بتوانیم توانمندی های دیگری هم برای سبزوارمان پیدا کنیم که تا حالا کشف نکرده ایم. سوم اینکه وقتی ما خودمان وضعیت خودمان و حد خودمان را می دانیم، چه ضرورتی دارد که خودمان را با دیگران مقایسه کنیم و بگویم ما برتریم، ما بالاتریم، ما فلانیم، ما مدانیم و حتی دیگران را به کمبود داشتن متهم کنیم و حتی برای طهارت خود ادعای مسلمانی و همجواری با ائمه و ... نماییم. برای یک سبزواری اصیل واقعا افت دارد که نتواند خود را بشناسد و واقعیت ها را ببیند ... ما که یک شهر دانشگاهی هستیم، ما که یک شهر مواصلاتی هستیم، ما که یک شهر اقتصادی هستیم، ما که یک شهر بهداشتی هستیم، ما که یک شهر درمانی هستیم، ما که یک شهر جمعیتی هستیم، ما که یک شهر سیاسی هستیم، ما که یک شهر علمی هستیم، ما که یک شهر فرهنگی هستیم و در همه اینها بعد از مشهد، دوم هستیم، آخر ما دیگر چرا؟!!!

مدیریت مجله ی اینترنتی اسرارنامه

وبلاگ سرزمین نیشابور با سلام. پاسخ شما را در وبلاگتان مطالعه کردیم. در صورت موافقت اعضای هیئت تحریریه ی اسرارنامه پاسخ گویی به مطلب مذکور دردستورکار این مجله ی اینترنتی قرار خواهد گرفت. با تشکر از شما

نيشابور سرزمين بينالود

پيام نيشابور سرزمين بينالود را هم بخوانيد!

کسری-استان خوزستان شمالی

سلام خسته نباشید من از دو سال پیش نیم نگاهی به خراسان داشتم اما حالا با دعوت همشهریان شما بیشتر سر زدم و تقریبا از نزدیک با مشکلات شما آشننا هستم. ایشالا همه باید از تجربه هم استفاده کنیم چون هدف مشترکی داریم. این مطلب گرد و غبار جنوب مربوط به پارسال هستش که خاک شدت بیشتری پیدا کرده بود و اصلاح شد تاریخش ازتون ممنون من کاملا با پیشنهاد شما موافقم . . چند نکته هست در کل کشور که باعث شده اصلاح تقسیمات کشوری با تاخیر انجام بشه پیشنهادم اینه که یک وبلاگ آماده کنیم و نظرات کارشناسی رو با کمک همه باز و بررسی کنیم. با کمک مردم سبزوار-دزفول-کاشان-بروجرد-خوی-مراغه-ورامین-جیرفت-تنکابن و نیشابور-شاهرود-لارستان-آبادان-ساوه-ملایر منتظر پاسخ شما هستم

محسن

به وبلاگ منم سر بزنید نظر بزارید دق کردیم ضمنا فردوس مال خراسان جنوبی اون نقشتون کاملا اشتباهه یعنی مال چند سال پیشه sarbedaran32.blogfa.com

محسن

هیچ نامه ای به ایمیل من نیومده شایدم نرسیده و مشکلی پیش اومده نمیدونم؟؟؟
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما