شعری برای سبزوار / عشق به وطن


عشق به وطن ( اعم از عشق به کشور ، شهر و روستای زادگاه و محل زندگی) یکی از ویژگی هایی است که معمولاً هر انسانی مقادیری از آن را در وجود خود احساس می کند.
این نوع از عشق ، که در اکثر جوامع مورد ستایش و حمایت عمومی قرار می گیرد ، ضامن بقا و دوام نظام های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و تمدنی است.
عشق به وطن در طول تاریخ بشریت خود را به شکل های مختلف نمایان ساخته است.
یکی از زمینه های بروز و ظهور عشق به وطن ، خلق آثار هنری است. که مثلاً شعرا ، داستان نویسان ، فیلم سازان ، نقاشان و ... با به کارگیری هنرذاتی یا اکتسابیشان در طول تاریخ همواره در پی آن برآمده اند که شهر ، روستا یا کشور زادگاه خود را از زاویه نگاه و با زبان هنر به تصویر وتوصیف بکشند.
عشق به وطن مقوله بسیار گسترده و فراگیری است و شاخه ها و شکل های متعدد دارد و عشق به شهر محل زادگاه تنها یکی از اشکال وطن دوستی است. در این زمینه تا کنون مقالات علمی و پژوهشی بسیار گسترده و متنوعی نوشته شده است. از جمله مقاله ای مفصل به قلم دکتر محمدرضاشفیعی کدکنی است با عنوان "توجه به وطن و عشق به آن" که هم اکنون برای مطالعه متن این مقاله می توانید روی اینجا کلیک کنید.
دراینجا اما قصد پرداختن تخصصی به موضوع عشق به وطن نیست. بلکه تنها پس از بیان این مقدمه کوتاه تصمیم به انتشار قطعه شعر سروده شده توسط یکی از همشهریان سبزواری را داریم که عشق به شهر زادگاه باعث شده وی در عرصه شعر به طبع آزمایی پرداخته و ابیاتی چند در وصف سبزوار برای مجله اینترنتی اسرارنامه ارسال کند.
آقای ابوالقاسم کوشکی که یکی از مخاطبین عزیز مجله اینترنتی اسرارنامه است ، چند روز قبل در بخش نظرات قسمت دوم از مقاله پرمخاطب و بحث برانگیز "همه چیز برای مرکز استان شدن سبزوار فراهم است" اقدام به سرودن و ارسال چند بیت شعر برای شهر زادگاه خود کرد.
آقای کوشکی که به شدت انتظار استان شدن سبزوار را می کشد و مانند بسیاری از سبزواری های دیگرمعتقد است ، استان نشدن این شهر در دهه گذشته  ظلم بزرگ و بی عدالتی سیاسی و اداری غیرقابل انکاری نسبت به این شهر بزرگ و تاریخی خراسان بوده است. برای آشنایی کامل با دیدگاه های این معلم هنرمند می توانید به بخش نظرات قسمت دوم از مقاله "همه چیز برای مرکز استان شدن سبزوار فراهم است" ، مراجعه کنید.
در پایان این مطلب به عنوان حُسن خِتام چندبیت از سروده های آقای ابوالقاسم کوشکی در وصف دارالمومنین سبزوار را منتشر می کنیم.
گفتنی است ، این ابیات که با زبانی ساده و بی پیرایه و از سر صفای دل سروده شده اند نمونه واضحی از عشق به وطن و شهر زادگاه را در اعماق جان یک شهروند غیور سبزواری نشان می دهد :

سبزوار ما همان بیهق بود حرف مردانش همیشه حق بود
از زنانش گر بگویم من سخن دُر بریزد از لباشان جای قند
کودکانش یک به یک برگ گلند همنشین لاله ها و سنبلند
من که هستم اهل شهر سبزوار می کنم بر مردمانش افتخار
من که هستم اهل شهر سبزوار می کنم بر عالمانش افتخار
سبزوار ای شهر اسرار حکیم مردمانت پاک هستند و رحیم
سبزوار ای شهر دارالمومنین سبزوار ای جایگاه نشر دین
بیهقی و مردمانت باشعور اهل علمند و همگی کوه نور

 
شاعر: ابوالقاسم کوشکی

کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
عشق نهایی
نظرت را بنویس
comments

فاطمه

عالی بود مرسی

زهرا

خیلی ممنون از شعر و مطالب زیباتون

فاطمه کارگر

خوشم اومد باحال بود

ریحانه

عالی بود نمیدونم چرا بعضیا که علاقه به زادگاهشون ندارن میان تواین سایتا

مهر نوش

با با من میگم داستان یه مش چرت و پرت بهم نشون میده

علی

اقا چقدر مذخرفه سلیتتون
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما