نوشتاری چند در باره یک نامه ی سرگشاده

گفتمان باید مسیری دیگری می داشت.

بی گمان احقاق حق و مطالبه آنچه انسان استحقاق آن را دارد امری پسندیده و محترم است اما احاد جامعه  ، از خداوندگاران تعلیم و تربیت چه انتظاری دارند ؟ پرسش و یا پرسش های خود را به بعد از طرح موضوع موکول می کنیم.

اخیرامعلمی عزیز یا معلمین  بزرگواری ، طی نامه ی سرگشاده ای  به رئیس جمهور مکرم ، دغدغه های خود را مطرح نموده اند و از عدم آرامش روحی معلمان یادکرد داشته اند و از لطمه ای که به پرورش نسل آینده کشور در صورت عدم رفع دغدغه ها وارد می شود سخن به میان آورده اند . در بخش هایی از این نامه که مورد توجه بسیاری از جامعه معلمین واقع شده چنین آمده است :  

      جناب رئیس جمهور!

"ما معلمین؛ فراموش شده ایم نه فقط در دولت شما که در دولت های قبلی هم و ضع به همین منوال بوده است تا کی چشم و گوش خود را در برابر این همه تبعیض ببندیم؟ کارد به استخوان ما رسیده است. صورتی برایمان نمانده که بخواهیم آن را با سیلی سرخ نگه داریم. اگر سمعکی از جنس انصاف باشد صدای له شدن و خرد شدن استخوان هایمان زیر چرخ هزینه های زندگی به گوش می رسد".

اما چه چیزی این عزیزان را آشفته کرده است؟ چه چیزی باعث له شدن و خرد شدن استخوان ها شده است؟

پاسخ را در همین نامه ی سرگشاده ای  می توان جست.

آقای رئیس جمهور!

"یک معلم؛ نه کارانه ی ماهیانه دارد نه اضافه کار، نه حق مسکن دارد و نه حق ایاب و ذهاب، نه حق مأموریت دارد و نه حق شیفت، نه بن خرید کالا دارد و نه کمک های غیر نقدی ماهیانه، نه پاداش آخر سال دارد و نه مانند شرکت های دولتی پاداش بستن حساب ها، نه مانند کارکنان زحمتکش بانک ها، وام های چند ده میلیونی با درصدهای پایین جهت خرید خودرو و آپارتمان دارد که در آخر خدمت هم تمام آن وام ها بخشیده شوند و در هنگام بازنشستگی صاحب چندین واحد آپارتمان و خودرو شود،

نه مؤسسات مالی و اعتباری همانند قوامین و حکمت ایرانیان و میزان که وام های متعدد با درصدهای پایین به پرسنل خود بدهند."

در این نامه ی سرگشاده صحبت از دلار پیش آمده ،کمبودها و مشکلات کسری اعتباریادکرد داشته است:

رئیس جمهور محترم
"خود می دانید زمانی که قیمت دلار از ۱۲۰۰تومان به ۳۵۰۰تومان و تورم هم به ۴۵درصد رسید، قدرت خرید ما معلمین نصف و حتی به یک سوم کاهش یافت و هزینه های زندگی سرسام آور شد.
هزینه هایی که بنا بر اعلام اخیر بانک مرکزی در یک خانواده ی تهرانی ۳۵میلیون ریال و یک خانواده ی شهرستانی ۲۵میلیون ریال برآورد شده است."
جناب رئیس جمهور!
"چند ماه قبل، لایحه ی نظام رتبه بندی معلمان به دلیل بار مالی در مجلس تصویب نشد اما اخیراً قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری اجرا شد که به موجب آن حداقل حقوق پرستاران بدون احتساب کارانه و حق شیفت و پاداش و مزایای دیگر هیجده میلیون ریال تعیین و حکم آن ها از اول آبان۹۳ اجرایی شده است همچنین کارانه ی ماهیانه آن ها از ۲میلیون ریال به ۴میلیون ریال افزایش یافت.
حال از حضرت عالی این سؤال را داریم که چطور می شود این طرح با وجود پرسنل زیاد پرستاران عزیز بار مالی آن تأمین شد؟ چرا این طرح احتیاج به مجوز مجلس نداشت، اما طرح رتبه بندی معلمان دارد؟ "

و اما پرسش:

آیا عزیزان معلم باید برای مطالبه حق و حقوق آن هم به حق خود ، همان مسیری را طی نمایند که برخی اقشار معترض طی می نمایند؟ جامعه کارگران عزیز، کارمندان گرامی  و یا بخش عظیمی از کسبه ی محترم اما با درآمد بسیار کم و غیره چه مسیری را باید برای خود برگزیند؟

به چه دلیل آنان خود را از دیگر اقشار جامعه متمایز می دانند؟ آن دلیلی که به آنها حق می دهد علی رغم زمان کمتر کار نسبت به بسیاری از اقشار دیگر، هنوز توجه ویژه تری داشته باشند چیست؟

آری درست متوجه شدیم آنها خداوندگاران تعلیم و تربیت هستند آنها با روح و جان آینده سازان این مرز و بوم سرو کار دارند؛ و باید به کودکان امروز یاد دهند که برای احقاق هر گونه حقی باید ایستاد و اصولا حق گرفتنی است تا اینجا همداستان هستیم اما فقط در اولویت آن کمی آری کمی مسیری دیگر را برمی گزینیم.

آیا واقعا منابع دولت، شما بخوانید بیت المال کفاف می دهد؟ دگرگونه می پرسم اگر پدر خانواده منابع مالی محدودی داشت بهترین و آگاه ترین یاور خانه باید چگونه حق خود و اعضای خانواده را از پدرمطالبه نماید؟

آیا واقعا نباید باور داشته باشیم که هم اینک در محاصره هستیم و برای پیشرفت جامعه باید مسیر مقاومت را بخوبی چونان دوران دفاع مقدس طی نماییم؟ اتفاقا این موراد را چه کسانی باید به دیگران بگویند؟

اگر همه ی اقشار چونان معلمین عزیز مطالبه حق دارند " می گوییم حق و نه ناحق" آیا نباید به منابع و داشته هامان توجه کنیم؟ و یا بگوییم به ما چه ارتباطی دارد وظیفه ی دولتمرد است باید تامین کند.

آیا زمان تدریس و حضور را که به هر دلیلی برای برخی هر روز هم کمتر می شود با 44 ساعت فعالیت کارمندان سنجیده اید و یا نه ؟ چرا با کسبه ضعیف محاسبه نمی کنید ؟ که بعضا با بیش از هفتاد ساعت کار در هفته درآمد آنان به سقف احکام بسیاری نمی رسد ؟

ببخشید منهم مسیر را به خطا رفته ام اصلا این گفتمان باید مسیری دیگری می داشت.

بگذارید در این بخش از عرایضم قصه ای بگویم:

" دوستان روزگاری انقلاب شد و بعدش برضد انقلاب ، جنگ شد بچه ها می خواستند از همیت و دین شان دفاع کنند به پا خاستند و با دست خالی به میدان رزم شتافتند اما پیش و بیش از آنان معلم خود را دیدند که وعظ می کند و خطابه می کند اما پیشاپیش همه می جنگد و می جنگد و می جنگد اما نه برای گسترش زمین ، نه برای تحکم و نه برای ... . می جنگد چون حضرت حق گفته است برای مطالبه و دفاع از حق باید جنگید. آنها معلم شان را دیدند که چه سان برای قرب الهی می جنگد اموالش را می بخشد از بیت المال آنچه به حق می دهندش که در سخت ترین شرایط کار هم کرده است باز بر می گرداند و یا می بخشد. آری دانش آموزان بیش از پیش به راه خود مطمئن می شدند و با جان و دل می جنگیدند و کاری کردند کارستان.

اما قصه ای دیگر در دل قصه ی بالا که ای کاش معلمی شغل انبیا همچنان باقی بماند و درد مردم و قرب الهی همچنان مستدام : 

دوستی که بعدها به نوعی معلم شده بود و همچنان دوست دارد معلم باقی بماند و همگان را ببیند و ببیند و ببیند  می گفت آن زمان که دانش آموز بودم به جبهه رفتم . در بار اول مدت یکسال در جبهه ماندم در مدت یکسال حضور خود ،نزدیک به هزار تومان مساعده گرفتم در هنگام مفاصا حساب به تعاون سپاه رفتم مانده بودم چگونه هزارتومان مساعده را برگردانم . نداشتم و خجالت می کشیدم در نهایت با خود گفتم مبلغ دقیق مساعده  رو که فهمیدم از پدرم  قرض می گیرم و مبلغ مساعده را ادا می کنم . اما وقتی که  در تعاون ، دوست سپاهی گفت بابت حضور، مبلغی حدود ماهانه اگر اشتباه نکنم دو هزارتومان  حق الزحمه یا کمک هزینه  به من اختصاص می یابد، مستاصل ماندم که چه کنم ؛ راستش برای حقوق به جبهه نرفته بودم. پس این حقوق چیست؟ و چه باید بکنم؟ از طرفی وقتی معلم و معلم هایم  را می دیدیم( البته بعدها بسیاری از آنان شهید شدند) که  برای  دین ، ملت و مملکت خود و محرومان چه ها و چه ها از خود ودارایی خود نمی کردند بیشتر به خود فرو می رفتم ... "

دوستان  بر نگارنده خرده نگیرید و ببخشیدش که گفته ای بود از باب حق و حق واینک:

نمی دانم باید به چه مسیری رفت ولی گمان کنم شما بهتر از من کمترین می دانید که راه درست و مسیر ارزشمند همان راهی است که در دفاع مقدس معلمان عزیزمان به ما نشان دادند الله اعلم.

 


پاسخ یک مخاطب به یادداشت انتقادی نویسنده اسرارنامه

از نخستین روزی که این یادداشت انتقادی در اسرارنامه منتشر شده است، ده ها نظر موافق یا مخالف از سوی مخاطبان گرامی به ویژه فرهنگیان محترم به بخش نظرات این مطلب ارسال شده است.

همه نظرات ارسال شده به نوبه خود قابل توجه بوده اند اما در این بین مخاطب محترمی بدون ذکر نام پاسخ  مفصلی را ارسال کرده است، که در آن سعی شده تقریبا به تمام انتقادات نویسنده اسرارنامه، با ادبیاتی محترمانه پاسخ دهد.

از این جهت برای مطالعه و قضاوت مخاطبان گرامی، متن کامل این نظر مفصل نیز در ادامه منتشر می شود:

سلام
نویسنده ی محترم !
نامه ی شما هر چند متفاوت نگریسته و مسیری متفاوت داشته ولی باید یادآور شوم که هر تفاوت دیدگاهی نشان از بهتری و برتری و درستی آن ندارد !
این نگاه متفاوت شما به دل من معلم ننشست ( یعنی چنان شد که حتی قصد نوشتن این نوشتار را نیز نداشتم! ولی بعد گفتم حال که بنا بر نوشتن این دیدگاه متفاوت و بیان آن شده چرا من نیز دیدگاه متفاوت خویش را ننویسم!) چون نگاه متفاوت شما محدود است و در عین حال که بیانات کلی صحیح و حقی در آن وجود دارد ولی چون موضوع بحث گسترده است و جوانب بسیار دارد و شما آن جوانب را نیاورده اید پس دیدگاهتان محدود گشته ، آن چنان که سخن حق آن ،به اندازه ای نبود که بر دل نشیند وتلخی آن نیز اگر بود (که بود) نه بخاطر حق کلی مندرج در نوشتار است که به خاطر نگاه محدود کننده ی شماست!

یا نباید نگاشت یا باید تلاش کرد حق مطلب ادا شود! شما البته تلاش خود را کرده اید ولی چنان که گفتم تلاشتان محدود بوده است!

نویسنده ی محترم لطفا به نکات زیر توجه کنید:

1 - کاش وسعت دیدگاهتان در انتخاب قسمت هایی از نامه ی سرگشاده به گونه ای بود که شامل قسمتی هم می شد که فرهنگیان خود را با آموزش عالی مقایسه کرده اند! البته با اجازه من آن قسمت مذکور را در ادامه نقل کرده ام:
"...
جناب رئیس جمهور!
مگر بین یک فوق لیسانس یا دکترای تخصصی در آموزش و پرورش با همنام خود در وزارت علوم چه تفاوتی است که میانگین حقوق این عزیزان در آموزش و پرورش ۱۵تا۲۰میلیون ریال با ۲۴ساعت موظف در هفته می باشد اما در آموزش عالی ۴۰ تا یکصد میلیون ریال با ۱۲ساعت موظف در هفته می باشد؟!
مگر تعطیلات ۳ماهه ی تابستان شامل اساتید محترم و زحمتکش دانشگاه نمی شود؟ مگر غیر از این است که در دانشگاه به دلیل داشتن دانشجویان شهرستانی چند هفته از اول ترم و چند هفته قبل از امتحانات و چند هفته قبل از عید و چند هفته بعد از عید کلاس ها تعطیل است؟"

2- نوشته اید"آیا واقعا منابع دولت، شما بخوانید بیت المال کفاف می دهد؟" سوال من این است آیا منابع وقتی به معلمان می رسد دچار مشکل می شود؟ آیا در همین زمان مشکلات و محاصره ای که گفته اید دیگر کارکنان دولت آیا افزایشی نداشته اند و مزایا و پاداشی دریافت نکرده اند؟(که کرده اند)

3- گفته اید:"آیا نباید به منابع و داشته هامان توجه کنیم؟ " نویسنده ی گرامی سخن شما به حق است ولی اجازه دهید با وسعت دید به مسئله نگاه کنیم و سوالی دیگر را من اینگونه طرح کنم:
"آیا نباید وقتی منابع محدود است به گونه ای مدیریت و برنامه ریزی شود که در پرداخت ها بین کارمندان دولت تفاوت و تبعیض آن چنانی مشاهده نشود؟ به عنوان مثال چگونه است که منابع برای آموزش عالی محدود نیست ولی در همان زمان برای آموزش و پرورش محدود است؟"

4- گفته اید "چرا با کسبه ی ضعیف محاسبه نمی کنید؟"
واقعا متعجبم از این حرف شما! وقتی بحث ما در مورد کارمندان حقوق بگیر دولت است چه جای مقایسه و محاسبه با کسبه ای است که شغل آزاد دارند؟
در ادامه گفته اید"که بعضا با بیش از هفتاد ساعت کار در هفته درآمد آنان به سقف احکام بسیاری نمی رسد ؟"
من طبق روش شما که متفاوت نگریسته اید می خواهم متفاوت بنگرم پس با اینکه این سوال و مقایسه ی شما را قبول ندارم ولی من باب سیاق متفاوت شما سوال را اینگونه متفاوت طرح می کنم: "چرا معلمان فقط باید خودشان را با کسبه ای مقایسه کنند که با هفتاد ساعت کار درآمدشان کمتر از زیر حکم معلمان است؟ چرا خودمان را با کسبه ای که در آمد یک روزشان برابر با زیرحکم یک معلم است مقایسه نکنیم؟ "

5- به کمی زمان تدریس معلمان و بیشی زمان کار دیگر کارمندان اشاره کرده اید ،
گذشته از دلایلی چون بحث نوع کار معلمی و ...باید عرض کنم تا آن جایی که من م یدانم این زمان تدریس در آموزش و پرورش دنیا متداول و به قولی استاندارد است
و این بخاطر اهمیت کار تعلیم و تربیت است .البته باید بگویم که در بیشتر نقاط دنیا (بخصوص کشورهای پیشرفته ی صنعتی) در کنار این ساعات کم تدریس حقوق و مزایای در خور نیز پرداخت می کنند تا معلمان فارغ از مشکلات معیشتی در کار خویش اهتمام داشته باشند که خروجی کار آن ها آینده ی کشور را خواهد ساخت.
چگونه است که کارشناسان، سیستم های آـ»وزش و پرورشی آن کشورها رو بررسی می کنند و از آ« ها در طراحی سیستم آموزشی کشور استفاده می برند ولی در آن بررسی ها به دریافتی ها و مزایای مالی و اجتماعی معلمان آن کشورها بی توجهی می شود؟
حالا اگر در کشور ما معلم به خاطر مشکلات معیشتی به غیر از معلمی یک یا دو شغل دیگر نیز داشته باشد باید دید مشکل از چیست و در کجاست؟
اگر واقعا ساعات کار کم است خوب بیشترش کنند ولی به مثل کارمندان دیگر مزایای آن را نیر بیفزایند!

6 -کشور ما انقلابی کرده است اسلامی، دیدگاهی عرضه کرده است متفاوت با دیدگاه های غالب جهان، به خاطر حقیقتی متفاوت و اصیل که ارائه کرده از اول انقلاب تاکنون این کشور آماج هر گونه حملات و تحریم ها و جنگ های سخت و نرم بوده و زمانی نبوده کشور ما آسوده از شر و یا گمان بد دشمنان باشد و همچنان نیز این دشمنی ها وجود دارد و خواهد بود ، پس اگر کسی گمان برد که بدخواهان ما زمانی ما را آسوده خواهند گذاشت که آ« وقت باید مطالبه کرد حق خود را! باید گفت این سخن با توجه به ماهیت و تاریخ انقلاب اسلامی و ماهیت و تاریخ استکبار گمانی است بسیار سست! ...
ما مردمی هستیم که این مشکلات را به جان خریده ایم و همچنان خدا رو شکر با استواری به راه خویش در مقاومت در برابر دشمنی ها ادامه می دهیم و خواهیم داد.( و اگر لازم شود و دشمنی قدم در خاک کشور نهد مطمئنا معلمان از پیشگامان عرصه ی دفاع و شهادت خواهند بود ،همچنان که بوده اند ...ولی ...ولی نویسنده ی محترم یک امر را با لوازم و جوانبش باید مطرح کرد ..
کوتاه سخن آنکه همه ی این ها منافاتی با بیان خواسته ها ندارد .به جای اینکه فقط حرف از محاصره بزنیم باید در کنارش از لزوم همت بیشتر جهت مقابله با تبعیض در دریافتی کارمندان مختلف ، تلاش در افزایش منزلت اجتماعی معلمان (که آینده سازان کشور را تربیت می کنند)و ... نیز گفت که به تدریج سبب می شود قشری فرهیخته چون معلم دچار چنان مشکلات منزلتی و معیشتی گردد که ناچارا با نامه ای خواسته ی برحق خویش را در فضای مجازی مطرح می کند! و عجیب آن است که این خواسته ی حق را برخی با دیدگاه متفاوتشان نیز را روا نمی دارند !
به هر حال باز عرض می کنم نویسنده ی محترم ! یک امر را با لوازم و جوانبش باید مطرح کرد ..
وقتی از ایثار معلم می گویی از منزلت معلم نیز بگو که باید چگونه باشد و اکنون چون است! از ارزش معلم در بیانات دینی بگو و بسیار بگو و ان وقت از منزلت کنونی معلم در جامعه نیز بگو!
وقتی از ایثار می گویی از معیشت معلم و شرمندگی هایش در تامین اکثرا با تاخیر نیازهای معمولی خانواده نیز بگو...! از معلمی بگو که برای دریافت یک وام 5 میلیونی چه سختی ها که نمی کشد؟ از معلمی بگو که تا صاحب منزل شود (آن هم به ضرب و زور وام و ...) م یبیند که دو سوم عمر کارمندیش سپری گشته !...
بار دیگر اندکی با گفتمانی متفاوت بنگر شاید جوانبی را که مغفول مانده یا نگه داشته شده را اندکی بیشتر بها دهی!
سعادتمند باشید

سید حسین سبریزی

نظرت را بنویس
comments

احمد به نیابت از معلمان ایلامی

پرداخت حقوق سالانه معلمان درچند کشور جهان با احتساب میلیون تومان : آمریکا ۲۳۳ نیوزیلند ۱۸۹ سنگاپور ۱۵۷ ژاپن ۱۵۰ هلند ۱۲۹ پرتقال ۱۲۱ آلمان ۱۴۷ ترکیه ۸۷ چک ۶۶ چین ۵۹ مصر ۳۵ . . . . . . . . ایران ۱۴ ارقام کاملا حقیقی و از اخبار شاخص بهبود وضعیت معلمان در یونسکو استخراج شده است. در ضمن در همه جای جهان این تعطیلات که پیراهن عثمان شده وجود داره هر چند اولیا اجازه بدن ودولت تصویب کنه تعطیلات رو بردارن باز هم ما کار خواهیم کرد ولی به شرطی که مانند شرکت نفت مزایا دریافت کنیم تعطیلی بدون پول یعنی اینه دقققققققققققققققققققققققققققققققققققق

یه فرهنگی از ایلام

کسانی که خارج از شغل معلمی دارید در مورد این شغل نظر میدین معلمی فقط تو ایران نیست توی تمام جهان قشر فرهنگی وجود داره کاملاً پر واضخ است که فقط در کشور ما معلم هم منزلت معنوی خود را از دست داده وهم منزلت اجتماعی که امروزه فقط پول تو جامعه حرف اول رو میزنه لذا موضع گیری کردن در برابر معلملن عزیز وزحمت کش که فرزندان این مرز وبوم را از صبح تا ظهر تحمل می کنند واین درصورتی است که خود اولیاء دانش اموزان حوصله بچه های خودشان را ندارند ولی معلم با خود خوری وبدبختی انها رو تحمل وآموزش وپرورش هم میکنن .یه بار دیگر عرض می کنم موضع گیری به نفع هیچ کس نیست چون همهمون دانش اموز داریم ولجبازی با معلم مساوی با انحراف دانش اموزان ودر ثانی جامعه چرا که وقتی عزیزان فرمایش می کنن که معلما کار نمی کنن باشه ما معلما به حرف شما گوش میدیم و از این به بعد کار نمی کنیم وفرزندان شما را مثل طرز فکر خودتون بار خواهیم اورد تا دودش بره تو چشم خودتون

سلام نویسنده ی محترم ! نامه ی شما هر چند متفاوت نگریسته و مسیری متفاوت داشته ولی باید یادآور شوم که هر تفاوت دیدگاهی نشان از بهتری و برتری و درستی آن ندارد ! این نگاه متفاوت شما ا به دل من معلم ننشست ( یعنی چنان شد که حتی قصد نوشتن این نوشتار را نیز نداشتم! ولی بعد گفتم حال که بنا بر نوشتن این دیدگاه متفاوت و بیان آ« شده چرا من نیز دیدگاه متفاوت خویش را ننویسم!)چون نگاه متفاوت شما محدود است و در عین حال که بیانات کلی صحیح و حقی در آن وجود دارد ولی چون موضوع بحث گسترده است و جوانب بسیار دارد و شما آن جوانب را نیاورده اید پس دیدگاهتان محدود گشته ، آن چنان که سخن حق آن ،به اندازه ای نبود که بر دل نشیند وتلخی آن نیز اگر بود (که بود) نه بخاطر حق کلی مندرج در نوشتار است که به خاطر نگاه محدود کننده ی شماست! یا نباید نگاشت یا باید تلاش کرد حق مطلب ادا شود! شما البته تلاش خود کرده اید ولی چنان که گفتم تلاشتان محدود بوده است! نویسنده ی محترم لطفا به نکات زیر توجه کنید: 1 - کاش وسعت دیدگاهتان در انتخاب قسمت هایی از نامه ی سرگشاده به گونه ای بود که شامل قسمتی هم می شد که فرهنگیان خود را با آموزش عالی مقایسه کرده اند! البته با اجازه من آن قسمت مذکور را در ادامه نقل کرده ام: "... جناب رئیس جمهور! مگر بین یک فوق لیسانس یا دکترای تخصصی در آموزش و پرورش با همنام خود در وزارت علوم چه تفاوتی است که میانگین حقوق این عزیزان در آموزش و پرورش ۱۵تا۲۰میلیون ریال با ۲۴ساعت موظف در هفته می باشد اما در آموزش عالی ۴۰ تا یکصد میلیون ریال با ۱۲ساعت موظف در هفته می باشد؟! مگر تعطیلات ۳ماهه ی تابستان شامل اساتید محترم و زحمتکش دانشگاه نمی شود؟ مگر غیر از این است که در دانشگاه به دلیل داشتن دانشجویان شهرستانی چند هفته از اول ترم و چند هفته قبل از امتحانات و چند هفته قبل از عید و چند هفته بعد از عید کلاس ها تعطیل است؟" 2- نوشته اید"آیا واقعا منابع دولت، شما بخوانید بیت المال کفاف می دهد؟" سوال من این است آیا منابع وقتی به معلمان می رسد دچار مشکل می شود؟ آیا در همین زمان مشکلات و محاصره ای که گفته اید دیگر کارکنان دولت آیا افزایشی نداشته اند و مزایا و پاداشی دریافت نکرده اند؟(که کرده اند) 3- گفته اید:"آیا نباید به منابع و داشته هامان توجه کنیم؟ " نویسنده ی گرامی سخن شما به حق است ولی اجازه دهید با وسعت دید به مسئله نگاه کنیم و سوالی دیگر را من اینگونه طرح کنم: "آیا نباید وقتی منابع محدود است به گونه ای مدیریت و برنامه ریزی شود که در پرداخت ها بین کارمندان دولت تفاوت و تبعیض آ« چنانی مشاهده نشود؟ به عنوان مثال چگونه است منابع برای آموزش عالی محدود نیست ولی در همان زمان برای آموزش و پرورش محدود است؟" 4 - گفته اید "چرا با کسبه ی ضعیف محاسبه نمی کنید؟" واقعا متعجبم از این حرف شما! وقتی بحث ما در مورد کارمندان حقوق بگیر دولت است چه جای مقایسه و محاسبه با کسبه ای است که شغل آزاد دارند؟ در ادامه گفته اید"که بعضا با بیش از هفتاد ساعت کار در هفته درآمد آنان به سقف احکام بسیاری نمی رسد ؟" من طبق روش شما که متفاوت نگریسته اید می خواهم متفاوت بنگرم پس با اینکه این سوال و مقایسه ی شما رو قبول ندارم ولی من باب سیاق متفاوت شما سوال رو اینگونه متفاوت طرح می کنم: "چرا معلمان فقط باید خودشان را با کسبه ای مقایسه کنند که با هفتاد ساعت کار درآمدشان کمتر از زیر حکم معلمان است؟ چرا خودمان را با کسبه ای که در آمد یک روزشان برابر با زیرحکم یک معلم است مقایسه نکنیم؟ " 5 - به کمی زمان تدریس معلمان و بیشی زمان کار دیگر کارمندان اشاره کرده اید ، گذشته از دلایلی چون بحث نوع کار معلمی و ...باید عرض کنم تا آ« جایی که من م یدانم این زمان تدریس در آ»وزش و پرورش دنیا متداول و به قولی استاندارد است و این بخاطر اهمیت کار تعلیم و تربیت است .البته باید بگویم که در بیشتر نقاط دنیا (بخصوص کشورهای پیشرفته ی صنعتی) در کنار این ساعات کم تدریس حقوق و مزایای در خور نیز پرداخت می کنند تا معلمان فارغ از مشکلات معیشتی در کار خویش اهتمام داشته باشند که خروجی کار آ«ها آینده ی کشور را خواهد ساخت. چگونه است که کارشناسان، سیستم های آـ»وزش و پرورشی آن کشورها رو بررسی می کنند و از آ« ها در طراحی سیستم آموزشی کشور استفاده می برند ولی در آن بررسی ها به دریافتی ها و مزایای مالی و اجتماعی معلمان آن کشورها بی توجهی می شود؟ حالا اگر در کشور ما معلم به خاطر مشکلات معیشتی به غیر از معلمی یک یا دو شغل دیگر نیز داشته باشد باید دید مشکل از چیست و در کجاست؟ اگر واقعا ساعات کار کم است خوب بیشترش کنند ولی به مثل کارمندان دیگر مزایای آن را نیر بیفزایند! 6 -کشور ما انقلابی کرده است اسلامی، دیدگاهی عرضه کرده است متفاوت با دیدگاه های غالب جهان، به خاطر حقیقتی متفاوت و اصیل که ارائه کرده از اول انقلاب تاکنون این کشور آماج هر گونه حملات و تحریم ها و جنگ های سخت و نرم بوده و زمانی نبوده کشور ما آسوده از شر و یا گمان بد دشمنان باشد و همچنان نیز این دشمنی ها وجود دارد و خواهد بود ، پس اگر کسی گمان برد که بدخواهان ما زمانی ما را آسوده خواهند گذاشت که آ« وقت باید مطالبه کرد حق خود را! باید گفت این سخن با توجه به ماهیت و تاریخ انقلاب اسلامی و ماهیت و تاریخ استکبار گمانی است بسیار سست! ... ما مردمی هستیم که این مشکلات را به جان خریده ایم و همچنان خدا رو شکر با استواری به راه خویش در مقاومت در برابر دشمنی ها ادامه می دهیم و خواهیم داد.( و اگر لازم شود و دشمنی قدم در خاک کشور نهد مطمئنا معلمان از پیشگامان عرصه ی دفاع و شهادت خواهند بود ،همچنان که بوده اند ...ولی ...ولی نویسنده ی محترم یک امر را با لوازم و جوانبش باید مطرح کرد .. کوتاه سخن آنکه همه ی این ها منافاتی با بیان خواسته ها ندارد .به جای اینکه فقط حرف از محاصره بزنیم باید در کنارش از لزوم همت بیشتر جهت مقابله با تبعیض در دریافتی کارمندان مختلف ، تلاش در افزایش منزلت اجتماعی معلمان (که آینده سازان کشور را تربیت می کنند)و ... نیز گفت که به تدریج سبب می شود قشری فرهیخته چون معلم دچار چنان مشکلات منزلتی و معیشتی گردد که ناچارا با نامه ای خواسته ی برحق خویش را در فضای مجازی مطرح می کند! و عجیب آن است که این خواسته ی حق را برخی با دیدگاه متفاوتشان نیز را روا نمی دارند ! به هر حال باز عرض می کنم نویسنده ی محترم ! یک امر را با لوازم و جوانبش باید مطرح کرد .. وقتی از ایثار معلم می گویی از منزلت معلم نیز بگو که باید چگونه باشد و اکنون چون است! از ارزش معلم در بیانات دینی بگو و بسیار بگو و ان وقت از منزلت کنونی معلم در جامعه نیز بگو! وقتی از ایثار می گویی از معیشت معلم و شرمندگی هایش در تامین اکثرا با تاخیر نیازهای معمولی خانواده نیز بگو...! از معلمی بگو که برای دریافت یک وام 5 میلیونی چه سختی ها که نمی کشد؟ از معلمی بگو که تا صاحب منزل شود (آ« هم به ضرب و زور وام و ...) م یبیند که دو سوم عمر کارمندیش سپری گشته !... بار دیگر اندکی با گفتمانی متفاوت بنگر شاید جوانبی را که مغفول مانده یا نگه داشته شده را اندکی بیشتر بها دهی! سعادتمند باشید

آدم نخستین

در پاسخ به پرسشهای شما عارضیم که:فرهنگیان محترم به واسطه ی جهد خویش در زمینه ی علمی به توفیق دریافت ردیف استخدامی از دولت مستفیض شد اند که بی گمان گذراندن کنکور به عنوان آنالیزافراد فرهنگی از سایرین،سبب می گردد تا این قشرزحمتکش بتوانند اداره کلاس و تربیت بچه های مردم را برعهده گیرند لذا هر کسی را بهر کاری ساخته اند و مشخصا کارگر و کسبه نیز توانایی های خاص خود را دارا می باشندپس شگردهای هر صنف با صنوف دیگر متفاوت و قابل قیاس نمی باشد. کسبه های محترم که اکثرا خود کارفرمای خویش تشریف دارند به مقتضیات زمان می توانند به صورت آزادانه به کسب با هر حجمی بپردازند و به همچنین قشر کارگر هم بنا به تخصص کاری خود و مطابق عملکردشان از کارگر ساده گرفته تا استادهای ماهر دریافت های گوناگونی دارند در حالیکه این گونه دریافت در خصوص فرهنگیان صدق نمی کند و جملگی زیر خط فقر هستند همانگونه که مستحضرید از قدیم رسم بر این بوده که قشر فرهنگی و عالمان در اجتماع از منزلت والایی برخوردار بوده اند که اینک این موضوع مصداقی ندارد و معلم را به عنوان ضامن معتبر یا فردی ساده و ناچار می شناسند که همیشه دغدغه ی افتصادی دارد. در خصوص منابع نا کافی دولت می توانیم شما را به دریافت های چندین برابر و تبعیض گونه در ادارات گوناگون رهنمون باشیم که فکر نمی کنیم دریافتی اندک فرهنگیان بر کسی پوشیده باشد.بنابراین این سئوال بی جواب خواهد ماند که چرا نبودها فقط شامل آموزش و پرورش می شود و سایر کارمندان مثل بانکها،ادارات ثبت اسناد،دادگستری و شهرداریها از این قاعده مستثنی می باشند. در خصوص زمان کار حق را به شما می دهیم ولی باور بفرمایید که هر کارمند در طول روز نهایت با بیست یا سی ارباب رجوع سرو کار دارد در حالیکه معلم در هر ساعت با سی - چهل دانش آموز سرو کله می زند که باید باشید و ببینید این امر چه مشکلاتی دارد و گفتار نمی تواند از پس بیان مشکلاتش بر آید.حال بماند که سایر کارمندان عزیز از مزایا،اضافه کاریهایی فراوانی نیز برخوردارند که علیرغم حتی نبودشان این اضافه کاریها به حسابشان واریز می شود که اگر باور ندارید می توانید با کسی که انصاف بارش است تشریف ببرید به سازمانهایی مثل شهرداری،تامین اجتماعی و... و از نزدیک شاهد این مدعا باشید. پس اگر این ساعات اضافه کاری مجعول را از همان 44 ساعت کار کسر بفرمایید متوجه خواهید شدکه معلمها بسیار پر کار ترتشریف دارند.خلاصتان کنیم خیلی از معلمها با سنوات بالا رنگ اضافه کار را ندیده اند که البته می توانید به راحتی تحقیق کنید . ناگفته نماند که خواسته یا ناخواسته فرهنگیان محترم مجبورند به ساده زیستی انبیا روزگار بگذرانند چرا که دستشان به جایی بند نیست. در انتها هم ناچار به تذکریم که به فرموده ی معروف:تلاش در جهت ارتزاق خانواده کم از دفاع و جنگ مقدس نمی باشدو یادتان نرود با ورود فقر از ایمان هم اثری باقی نمی ماند. شما بزرگوار هم به پاسخ ما خرده نگیرید اما صرفا برای روشن شدن گوشه ای از افکار شما ما هم به اندکی از مصایب فرهنگیان بسنده کردیم و تو خود بخوان ....!

آدم نخستین

بسیار ممنونیم از منعکس کردن بدون سانسور دغدغه های ما.کم پیدا می شوند چون شمایی که حسن نیت نشان دهند. امیدواریم این رسالت خطیر رسانه ای شما تداوم یابدو از خدا خواهانیم که به شما ارج و منزلت بیشتری عنایت فرماید. دست شما درد نکند

محمد رضا اسدالهی

با این فیش حقوقی برامون جای نظر نگذاشتن

آدم نخستین

چالش چاپ فیش حقوقی همکار گرامی،من هم مانند سایرین عریضه ی پر سوزوگدازت را خواندم وامضا کردم وبا امید افزایش ریالی به حقوقم چشم به اجابت خواسـته ی به حقمـان نشـسته ام.اما عزیز دل برادردرمیان خیل تایـید کنندگانـت ،ندیدم مـدیریا رئیس اداره ای ازجنـس فرهنـگی که به حمایت ازدل پرخونت فیش حقوقیشان را چاپ نمایندکه ما هم درآمدمان اینست و حریف ناملایمات تورم نیستیم.این نوع عدم حمایت ازسوی مسئولین مربوطه، ناخدآگاه این ظن ناگواررا تقویت می کند که نکند کسانی که آقا بالاسر معلمین قرار دارند یا محافظه کاری پیشه نموده اند یا واقعا دریافتی پیدا و پنهانشان به قدر کفایت است که دم بر نمی آرند وازسختی روزگار نمی نالند.به هرروی این مدیران وریاست هاازهرحالتی که منتفع باشند به دلیل بیگانگی با قشر زحمتکش معلم فرسنگها با معیارعرق ریختن وبه سیلی صورت خویش را شاداب نشان دادن فاصله دارند. اما منظورواقعی ازمطرح کردن این بحث اینست که لازم نیست معلمین دلسوز جامعه مقداردرآمد خویش را با یک پرستار،بانکی یا شرکت نفتی بسنجند بلکه همانگونه که اقتضای شرع وعقل حکم می کند بایسته است درابتدا، اصلاح ازخویش شروع شودیعنی مسئول بالادستی چون مدیرآموزشگاه ومعاون یا ریاست اداره ودوایرمتفاوت اداری آموزش و پرورش به همراه انواع معاونین با نظارت مستقیم دیوان عدالت اداری اقدام به چاپ و درمعرض نمایش قراردادن میزان حقوق و مزایای واقعی خود نمایندتا معلمین عزیزاز میزان تبعیض ها یا دلایل سکوت های مصلحتی آگاه شوند. همکاران بزرگواراینکه کارمندان هموطن سایرادارات ازمزایا و حقوق های میلیونی برخوردارند نه تنها باید باعث خوشحالی ما شود بلکه باید درایت این عزیزان نیزباعث عبرت ما شود که چگونه با انتخاب مدیر،مسئول یا حتی وزیرکاردانی حلال و سنگ صبور مطمئنی برای زیر دستانشان هستند و با راضی نگه داشتن آنان بازدهی و راندمان کارشان را بالا می برند.یاد آوری این موضوع هم خالی از لطف نیست که همه ی این کارمندان با حقوق های آنچنانی در نهایت خروجی همین نظام تعلیم و تربیت ما هستندپس واقعا چه کاستی در آموزش و پرورش می تواند سبب ساز این نقصان بزرگ باشد که درختی به پرباری آموزش و پرورش نیازمند مستاصل ماحصل خود شود! پاسخ را به وضوح می توان درعدم برنامه ریزی صحیح،اختلاف های فاحش بین رده های مختلف صف و ستاد،بی تفاوتی مسئولین در راس هرم آموزش نسبت به معلمین در قاعده ی هرم دانست که اگر چه بعضی از مشکلات را باید به کارشناسان و زمان مورد لزوم سپرد اما معضل درک شرایط سخت معیشتی فرهنگیان را می توان همانگونه که قبلا گفته شد با به نمایش گذاشتن میزان واقعی در آمدهای مدیران گوناگون آموزش و پرورش بیشتر لمس نمود.پس امیدواریم از همین فردای خواندن این نوشتار شاهدچاپ پی در پی فیش های حقوقی از ما بهتران درهمین جا باشیم وهر روز مدیری،رئیس اداره،مدیر کل یا حتی شخص وزیرآموزش و پرورش در اقدامی داوطلبانه جهت همدردی با معلمان و تنویر افکار عمومی قدم پیش نهندو در آمدهایشان را به روز عیان فرمایند که بی شک وقتی بلا و مصیبت عمومی شود گواراست وبه غیر این اگرباشد این شائبه همچنان پا برجا خواهد ماند که بیگانگی و بی تفاوتی نسبت به زیردستان روال کارها شده که هر روز به بخشنامه های رنگارنگ و توجیه ناپذیری مثل تعطیلی یا عدم پنج شنبه ها ،چگونگی استفاده از فرایند کیفی یا کمی ارزشیابی،دوره های بی حاصل ضمن خدمت، یابرگزاری مراسم صوری گوناگون جماعت فرهنگی را سر کار و مشغول می نمایندتا سختی ها فراموششان شود که البته خیالی خام بیش نیست. خلاصه عزیزان فرادست به غیرازمعلمین گچ کلاس خورده، با چاپ یک فیش ناقابل حقوقی در رسانه های عمومی مانند همین جا می توانند یا خود را از دسته زحمت کشان فرهنگی به حساب آورند یا با کتمان میزان واقعی درآمدشان خود را در زمره ی خوش نشینان فارغ از هر گونه دغدغه قلمداد نمایند که در این صورت هم قضاوت معلمین شامل حال و کسبشان خواهد بود.کوتاه سخن اینکه تا وقتی مسئولین محترم از مزایای چند برابر یک معلم آن هم با کمترین کارآمدی ومسئولیت پذیری منتفع باشنداین درب برهمین منوال خواهد چرخیدو روز به روزبر اختلاف ها ،تبعیض ها و بالطبع پیامدی های ناخوشایند آن افزوده خواهد شد. عزیزان مسئول به غیرازمعلم، اگرآمدیدو به صورت صریح و شفاف میزان واقعی دریافتی های خویش را در معرض دید فرهنگیان قرار دادید تا مورد نقد بین زحمت و اجرقرار گیرید می توانید چاره ای هم برای قشر تحت فشار معلم اتخاذ نمایید درغیر این صورت و با وجود این عدم درک ها ره به جایی نخواهیم برد.به هرحال چالش چاپ فیش حقوقی ومزایای مسئولین می تواندتمیزی شود برای ابراز همدلی با قشر زحمتکش معلم یا بی تفاوتی و عدم سنخیت با مسائل معیشتی فرهنگیان.پس بسم ا... شفاف سازی را از همین جا و هم اکنون شروع فرمایید تا فرهنگیان محترم به این باور برسند که شماها هم از درد دل آنان مطلع هستید وعملا با مسائلی دست و پنجه نرم می کنید که امان ازروزگارمعلم بریده است. والسلام. (آدم نخستین)

hr

به نظر من ایشون وامثال ایشون هیچ شناختی از شغل معلمی ندارن ، اگه داشتن میدونستن معلمی فقط حضور هفته ای 24 ساعت سر کلاس نیست، کاش شما و امثال شماها که با حرفاتون اینقدر راحت حرمت و شأن معلم رو زیر سوأل میبرید یه 24 ساعت معلمی رو تجربه میفرمودید!!!! بعدشم وقتی موقع پرداخت کرایه خونه و اقساط و..... میرسه هیچکس این حرفا حالیش نیست که تو داری مثل یه رزمنده در راه دفاع از وطنت مایه میذاری!!! معلومه که امثال شما ها نفستون از جای گرم درمیاد.........

بابک

من معلمم.خانه ندارم!!حقوقم تا بیستم هر ماه با بدبختی کفاف میده.بخدا دلم واسه خودم می سوزه که چرا معلم شدم.هر کاری که بگیری یه جورایی درآمدش از من بیشتره.هر روز که از کنار خونه های مردم رد میشم با حسرت بهشون نگاه می کنم.کاش یه روز خانه دار شم.از ترس بی پولی جرات بچه دار شدن رو ندارم.کی گفته خدا روزیش رو میده؟؟؟گفتن زن بگیر روزیش رو میاره!!!!!کجاست؟با معلمی ؟کاش تایم کاریمون رو مثه کارمندا می کردن و اندازه اونا حقوق و اضافه کار می دادند.

cr

آقایاخانوم محترم که ذره ای ازتربیت بویی نبردین کاش درک این روداشتین که موقعی که شماتوی خونه مفت می خوردین ومفت می گشتین این عزیزان درس می خوندن که به اینجارسیدن درضمن اگه کمی اطلاعات داشتین می فهمیدین که کشورهای پیشرفته ی جهان مثل ژاپن چه هزینه های هنگفتی برای معلماشون می کنن اگه توی ایران هم این خرج ها شده بودبی مصرف هاوافرادنالایقی مثل ..... بارنمی اومدن

پرستار از گنبد

نمیدونم چرا همه خودشون رو با پرستارا مقایسه میکنن،چون کاملا\" اشتباهه،آخه معلمای عزیز 3 ماه تابستون، تعطیلات عید،تعطیلات رسمی،تعطیلات آلودگی هوا،شبها همش خونه آید،تا حالا شده سر کار باشین،من قبول دارم و میدونم حقوق شما هم کمه، چون دایی و زنداییم هر دو دبیر هستن،ولی مقایسه با پرستارا اشتباهه عزیزان،ما در قبال کاری که میکنیم حقوق ناچیزی میگیریم و همش میره تو جیب یه مشت از خدا بیخبر منفعت طلب،تازه دولت تدبیر و امید هم دوباره تز پرستار شرکتی رو باب کرده که از پرستارا بیگاری بکشه،واقعاً متاسفم که انتخابات به این دولت رای دا دم،فکر کردیم بهتر میشه اوضاع ولی داره بدتر و بدتر میشه،لااقل برای ما پرستارا که اینطور بوده،

ناشناس

اقای محترم اول این که : می فرمایید تعطیلات ،2ماه تیر و مردادمرخصی است و شهریور ماه کار است و دوم چرا مانند امثال جنا بعالی چند روز مانده به اخر سال می ایی بچه ات می بری و بقیه را هوایی می کنی که مدرسه را تعطیل کنند؟

ممم

بشینید سرجاتون عشق و حال می کنید همینم از سرتون زیاده مثلا چه کار مهمی سر کلاس برای بچه ها میکنید

معلم

هیچ کاری هم که نکنیم حداقل یه چند ساعتی بچه هاتون رو از سرتون باز میکنیم ، بالأخره امثال ماها هم وجودمون لازمه تا هر وقت که خواستید تمام کاسه کوزه های دست پخت خودتون رو سر مون بشکنید!!!!

hossein

دوستمون راست میگه همکارا بارها توصیه کردم برید شغل دوم و سوم تهیه کنید و تو کلاس به ریش این ...... و بچه اش بخندید ولی گوش نمیکنید !

رضا

.هیچی اصلا تدر یس که کار نشد حرفزدنه بیل و کلنگ که دست نمیگری . آفرین به هوش وذکاوت شما راستی چطور به این موضوع پی بردی

محمد

دوست عزيز جنابعالي كه بلبل زباني ميكني زير دست همين معلمين سواد ياد گرفتي كه اومدي اينجا نظر گذاشتي.ناراحتي بچتو نفرست مدرسه

سمکو

مگر معلمان از اقشار تحصیل کرده ی کشور نیستند ؟ مگر مدرک دانشگاهی ما با سایر کارمندان فرق دارد؟ پس چرا با آنها مقایسه نشویم و با اقشار دیگر (ضمن احترام به همه ی آنان)که هیچ مدرک دانشگاهی ندارند مقایسه شویم آیا این انصاف است؟

علیرضا

چرا این کمبود بودجه و به قول شما بیت المال فقط برای آموزش و پرورشه! و در همین امسال که با کمبود بودجه مواجهیم ادارات دیگه به کارمندانشان انواع پاداش ها را می دهند. متن نامه معلمین به رییس جمهور رو گزینشی انتخاب کردید؛ معلمین خودشان را با آموزش و عالی هم مقایسه کردند که بسیار کمتر از معلم کار می کنن. هردو کار آموزشی انجام می دهند ولی اگر با مدرک مساوی مقایسه شوند اختلاف حقوق شان چند میلیونی است! از همه مضحک تر اینست که شما انتظار داری هر کس کار مقدسی و مهمی انجام میده، حقوقی دریافت نکنه! مثلاً کارمند کمیته امداد حقوقی نگیرد یا به اندک حقوقش راضی باشد چونکه دارد به فقرای جامعه کمک میکند و یا سپاهیان عزیز چونکه دارند از کشور دفاع میکنند نباید انتظار حقوق مساوی دیگر اقشار جامعه داشته باشند و فی سبیل ا... خدمت کنند! دوستان محترم انتظار دارم بعد از خواندن متن سلام سربدار به اصل نامه مراجعه کنند و ببینند که چه اشکالی بر این نامه وارد است و... دوستان اصولگرا فکر نمی کنید که نگاه متفاوت شما ناشی از بخل شما باشد یا نگاه سیاسی نسبت به سایت سبزوار نگار!

منصف

دوست عزیزم چند توصیه دارم 1-پیامهای نوروزی امام رادرسالهای گذشته مرور بکن 2- حدیث نبوی (دنیا شیرین ودوست داشتنی است وهر کسی باید به اندازه حق از آن بهرمند گردد 3- معلمان اعتراض نمیکنند احساس دلشان را میگویند 4- معلم همچون شمعیست که میسوزد تا شما نورانی شوید در نهایت به شما دوست عزیز می خواهم بگویم یک ریال در خواستی که داشتیم به شما بخشیدیم بگزار کسانی که با ثروت اندوزی دنبال عیش ونوش وسیاحت هستند آن یک ریال ما را هم بستانند تا لحظه ای برخوشی آنها بیفزاد .ما معلمان از همه چیز محروم از حق مطالبه خودمان نیز ، محروم می خواهید بکنید بگزار آن نگاه های حسرت آلود فرزندانمان را دوباره ببینیم بگزار باز هم دانش آموزانمان بگویند امروز معلممان صدایش عوض شده است حتما دندانش را کشیده است وپول برای کاشت دندان نداردبگزار معلم بازنشته را با کارمند بازنشته دیگر ادارات مقایسه کنند قلبی مریض اعصابی شکننده پوستی چروکیده ومویی اگردر سر باشد همچون آرد سفید شاید علت آن 24 ساعت کار باشد مگر میشود با اینقدر کار کم وتعطیلات زیاد وحقوق کافی (با دیدگاه شما)یک انسان اینگونه شود! کجا وکدام سر رشته راندیده ای واینطور با تقدس معلمی ،بر سر معلم میزنی اجر معلم را خدامیدهدشما نمی دهید پس اگر ذره ای انصاف داشتی زندگی معلمان را دوباره بررسی بکن کافیست یک ثانیه مسئولیت تر بیت انسانی را برعهده بگیری خواهی فهمید که یک معلم این بار سنگین را چگونه تحمل میکند.

در همه دنیا معلمان 24 ساعت کار میکنند تا بتوانند در باقی هفته استراحت ومطالعه نمایند .در همه ان کشور ها آنها حقوق بیشتر از همه کارمندان یا حداقل متوسط انرا میگیرند . 1 ساعت کار فکری و اموزشی ایا با 1ساعت کار یدی برابر است. در ضمن چه کسی گفته کارمندان بانک و نفت و...بیشتر وسخت تر از معلمان کار میکنند. ایا اصلا حقوق ومزایای معلمان با انها قابل مقایسه است

م.مهری

با سلام.. با نظر نویسنده مقاله موافقم. معلمین عزیز بهتر است حقوق خود را با قشر محروم جامعه مقایسه کنند نه با حقوق مدیران عالی رتبه کشور. با تشکر

علی

از کی پرستاران و کارمندان دانشگاه شدند مدیران عالی رتبه!

مهدی

آقای محترم چراشمامعلم راباقشرمحروم جامعه مقایسه می کنید.چرا اوراباسایرکارمندان دیگرقیاس نمی کنید.چرایک فوق لیسانس آموزش وپرورش رابایک فوق لیسانس ادارات دیگرمثل دانشگاه مثال نمی زنیدکه چقدراختلاف حقوق دارند.خیلی ازمردم بزرگواربه این نتیجه نرسیده اندکه اگرمعلم خیالی آسوده نداشته باشدنمی تواندفرزندان جامعه به خوبی هدایت کندونتیجه آن می شودکه امروزه درکوچه وخیابان می بینیم.تازه هنوزاوضاع عالی است.فکرش رابکنیدده سال بعدچه خواهدشد..

باشتینی

سلام . کلامی که بر حق باشد بر دل نشیند. این روزها همه باید معلم باشیم....معلم یکدیگر....معلم روزهای سخت....معلم کم توقع و آگاهی دهنده.. سپاسگزارم دوست عزیز
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما