سبزوار، مقصد گردشگري -1

آيا سبزوار فرهنگ و شرايط پذيرش گردشگر را دارد؟

 
علي نورآبادي
 
✳️"با وجود ارتقاي زيرساخت‌ها و معرفي ظرفيت‌ها، اين شهرستان تابستان گذشته همچنان معبر و گذر گردشگران بود و تبديل به يک مقصد نشد."
اين جمله بخشي از گفتگوي فرماندار است با خبرگزاري ايرنا در آخرين روز تابستان. برادران به درستي اذعان کرده است که سبزوار همچنان تنها گذرگاه مسافران است که از کمربندي اش با سرعت عبور مي کنند و به مقصد گردشگران تبديل نشد. اذعان به اين مسئله، خود يک گام به جلو است چون خيلي از مسئولان، همين قدر هم حاضر نيستند بگويند که فلان طرح يا برنامه شان محقق نشده و يا ناموفق بوده است. اذعان به اين مسئله، يک گام به جلو است چون نشان مي دهد براي تبديل سبزوار به مقصد گردشگران يا اصلا کاري نکرده ايم و يا فعاليت هاي مان موفق نبوده است. فراموش نکنيم که علاوه بر فرماندار، مسئولان ديگر نيز بارها چنين شعارها و وعده هايي داده اند؛ کافي است سخنان آنان را درباره "تبديل سبزوار به قطب گردشگري"، "رونق گردشگري سلامت" و غيره به ياد آوريم. 
 
🔷و اما اين گفتگو و اين جملات فرماندار نشان مي دهد که چه تصور ساده و بسيطي از مسئله داريم. تصور بسيار ساده و بسيطي داريم که خيال مي کنيم با اجراي دو يا چند برنامه مقطعي و گذرا مي توانيم به اين هدف بزرگ برسيم و سبزوار را به مقصد گردشگران تبديل کنيم. "تبديل سبزوار از معبر به مقصد گردشگران و مسافران"، هدف بزرگي است اما عملي کردن آن بسيار بزرگتر و سخت تر است. مسئولان معمولا در زمان سخنراني يا مصاحبه دوست دارند که از اين جملات و عبارات قصار و زيبا استفاده کنند اما به عملي شدن آن فکر نمي کنند. به زبان آوردن اين وعده ها و عبارات قصار راحت است اما تحقق آن اصلا راحت نيست. به قول حافظ: "که عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشکلها..."
 
🔶 از اينها که بگذريم، مديريت شهري براي تبديل سبزوار به مقصد گردشگران چه کرده است؟ آيا اصلا براي تحقق اين هدف برنامه اي داشته است؟ بايد از مسئولان شهري و در راس آنها فرماندار محترم پرسيد براي دستيابي به اين هدف چه کرده اند؟ مگر مجموعه مديريت شهري در اين سالها براي تبديل سبزوار به مقصد گردشگري چه کرده است که چنين انتظاري دارد؟ چه بيهوده است بدون کشت و داشت، انتظار برداشت داشتن. 
 
🔷"تبديل سبزوار معبر به مقصد گردشگري" هدف بزرگي است و قطعا شدني؛ اما براي رسيدن به اين هدف بايد برنامه مدون و روشني تدوين کنيم. اگر چنين برنامه روشن و بلند مدتي (حداقل 10 ساله) داشته باشيم و براي تحقق آن شبانه روزي کار کنيم، قطعا به اين هدف خواهيم رسيد. تحقق اين هدف، مقدمات و الزاماتي دارد که بايد آنها را بشناسيم و به کار بنديم. قبل از هر چيز بايد با خودمان رو راست باشيم و يک سوال اساسي را از خود بپرسيم: آيا سبزوار فرهنگ و شرايط پذيرش گردشگر را دارد؟ بديهي  است که تبديل سبزوار به يک شهر گردشگري يک شبه اتفاق نمي افتد. گردشگر چيزي نيست که مثلا از جايي بخريم و به شهر بياوريم. بايد سالها کار شود تا بتوان گردشگر را به شهر جذب کرد. اگر واقع بين باشيم بايد بگوييم سبزوار ظرفيت تبديل شدن به مقصد گردشگري را دارد اما وضع موجود شهرستان، اصلا مناسب گردشگري نيست. اگر کمي دقت کنيم دلايلش خيلي روشن است:
 
1️⃣ مرمت و احياي آثار باستاني و تاريخي
 وقتي در مصاحبه ها و پشت تريبون ها از "مقصد" يا "قطب گردشگري شدن" صحبت مي کنيم بد نيست قبلش نگاهي به وضع اسفبار آثار تاريخي و باستاني بيندازيم. کدام بنا و اثر تاريخي ما براي بازديد گردشگر مناسب است؟ در چند سال گذشته چقدر براي حفظ و مرمت آثار باستاني و تاريخي کار کرده ايم؟ مثلا نگاهي به تپه باستاني سبزوار بيندازيد. يا وضع کاروانسراها و خانه هاي تاريخي شهر را ببينيد. کدام اثر را مثال بزنيم که وضعش وخيم تر از ديگري نباشد. وضع اسفناک آثار تاريخي، نمادي از ناتواني و فشل بودن مديريت شهري در عرصه هاي ميراث فرهنگي و گردشگري است. وقتي کاروانسرا و خانه هاي تاريخي شهر به خاطر بي توجهي و غفلت تخريب مي شود، چگونه انتظار داريم گردشگر بيايد؟ آثار تاريخي سبزوار جلو چشم مان است و هر روز وضع آنها را مي بينيم و نياز به اطاله کلام نيست. وقتي وضع آثار تاريخي و فرهنگي چنين و وضع گردشگري شهرستان چنان است آيا جا ندارد که بپرسيم، بود و نبود نهادي به اسم "اداره ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري سبزوار" چه فرقي مي کند؟ آيا اصلا چيزي به نام  "اداره ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري سبزوار" داريم؟ اگر اداره ميراث فرهنگي مدعي است که واقعا "وجود" دارد و "کاري" براي تحقق اين هدف کرده است، گزارشي از کارها و فعاليت هايش به مردم ارائه دهد که در اين حوزه ها چه کرده است. به اين اداره، چقدر مي توان اميدوار بود که سبزوار را به مقصد گردشگري تبديل کند؟ اميد اصلي ما نه به اين ادارات بلکه به مردم و بويژه جوانان با انگيزه و علاقمند به حوزه ميراث فرهنگي و گردشگري است. اين جوانان و گروه ها تازه (حدود دو سه سال است) وارد حوزه گردشگري شدهه اند اما در همين مدت کم، کارهاي بزرگي کردند و بسيار موفق بودند. اگر مردم وارد عرصه ميراث فرهنگي و گردشگري شوند، قطعا در آينده اي نه چندان دور به اين هدف بزرگ دست پيدا خواهيم کرد. 
 
2️⃣ آماده سازي زيرساخت هاي گردشگري
اگر مي خواهيم گردشگري رونق بگيرد بايد ابتدا زير ساخت هاي لازم را فراهم کنيم. آيا سبزوار اين زير ساخت ها را دارد؟ خودمان وضع شهر را مي دانيم و نبايد خودمان را گول بزنيم. فرض کنيد چند هزار مسافر به سبزوار بيايند آيا مي توانيم آنها را بپذيريم؟ آيا زير ساخت هاي لازم براي پذيرش چند ده يا چند صد هزار گردشگر در سبزوار فراهم است؟ اگر واقع بين باشيم زير ساخت هاي سبزوار بيشتر از همين چند ده هزار گردشگري که گذري مي آيند، جوابگو نيست. اداره ميراث فرهنگي سبزوار براي فراهم کردن اين زير ساخت ها چکار کرده است؟ يک نمونه دم دستي، نماد و ميدان سربداران پيشاني سبزوار است آيا وضع اين پيشاني مناسب آمدن گردشگر است؟ ميدان سربداران به جاي اين که جذب کننده مسافر باشد دافع و فراري دهنده مسافران است. در چند سال گذشته بارها مسئولان مختلف (از شوراي شهر گرفته تا شهرداري و فرمانداري و ...) براي طراحي و ساخت اين ميدان که آبروي شهر است، وعده ها داداند اما ميدان همچنان رها شده است با وضعي که شاهدش هستيم.   
مثالي ديگر، خيلي از مسئولان سبزواري عمدا يا سهوا مي خواهند کوي گلستان را فراموش و يا پنهان کنند که کسي نبيند. حتي در دوره مسئوليت حسين مقصودي طرح داده بودند که دور محله کوي گلستان را ديوار بکشند و آن را چراغاني و نقاشي کنند. فرض کنيد گردشگراني راه گم کردند و اتفاقي گذرشان به کوي گلستان افتاد و آن وضع اسفبار را ديدند چه خواهند گفت. آن وقت آيا آبرويي براي سبزوار مي ماند؟ وقتي برگشت درباره سبزوار چه خواهد گفت و آيا براي بازديد از سبزوار تبليغ خواهد کرد؟ معاون اسبق مدير کل ميراث فرهنگي استان خراسان رضوي گفته بود:
"از کنار شهر سبزوار جاده اي مي گذرد که سالانه ميليون ها نفر با سرعت عبور مي کنند. همه با جيب هايي پر از پول. مي روند مشهد، چند روزي مي مانند و بعد مسير شمال کشور را در پيش مي گيرند و تا يک هفته ده روز بعد از آن، هزينه مي کنند و اسکناس خرج مي کنند. چرا شما در سبزوار اين پول ها را نمي بينيد؟ براي اين که برنامه ريزي نشده. براي گردشگري زير ساخت هاي اوليه اش فراهم نشده. براي اين که سرمايه گذار نيامده. براي اين که مسئولين اش به فکرش نبوده اند. ما اميدواريم مسئولان سبزوار بتوانند سهم سبزوار را از اقتصاد گردشگري و اين حجم عظيم مبادلات مالي بردارند. در جيب گردشگر پول جابجا مي شود و سهم سبزوار از اين پول خيلي ناچيز است و بايد بيشتر از اين ها باشد. اين ظلم است در حق شهري که اين همه آثار تاريخي و جاذبه هاي گردشگري دارد.
 
🔶براي همين است که بايد گفت تا اين مسائل را درست نکنيم انتظار جذب گردشگر و کسب درآمد از طريق گردشگري انتظار بيهوده اي است. توقع مان بايد به اندازه توان و تلاش مان باشد. روشن است که رسيدن به مقصد گردشگري يک شبه بدست نمي آيد اما رسيدن به اين هدف با برنامه ريزي، خلاقيت و تلاش در يک دوره 10 ساله دور از انتظار نيست. امروزه صنعت گردشگري، پاک ترين و سالم ترين و يکي از پر درآمدترين صنايع دنيا است و همه کشورها در اين زمينه  سرمايه گذاري مي کنند. اين وضع موجود ماست اما براي رسيدن به وضع مطلوب، بايد خون دل بخوريم و بايد کار کنيم. فرماندار به درستي گفته است:"ظرفيت‌هاي گردشگري سبزوار مغفول مانده است". اما براي فعال کردن اين ظرفيت هاي مغفول مانده چه کرده ايم؟ سبزوار نه تنها در زمينه ميراث فرهنگي و گردشگري بلکه در حوزه هاي ديگر (کشاورزي، علمي، فرهنگي و اقتصادي و تجاري) نيز ظرفيت ها و فرصت هاي زيادي دارد که متاسفانه مغفول مانده است. اين ظرفيت ها و فرصت ها را خود ما بايد به فعليت برسانيم. هيچ کس دلسوز ما نيست و هيچ کسي غير از سبزواري ها براي رشد و پيشرفت سبزوار کاري نخواهد کرد.  
 
من خودم کارشناس هستم و در سال هاي 87، 88 و 89 بررسي و شناسايي کل شهرستان سبزوار را انجام دادم، به ضرس قاطع مي توانم بگويم اگر يک تور گردشگري به من بدهند، يک ماه مي توانم به آن ها در شهر سبزوار آثار تاريخي و جاذبه هاي گردشگري نشان بدهم که اصلا اين ها خسته نشوند و هر روز چيز جديدي ببينند. از تپه هاي تاريخي گرفته تا آثار و بناها. از کوير و طبيعت و کوه و غار تا بسياري جاذبه هاي متنوع که سبزوار دارد. ولي شما نمي توانيد دو ساعت جلو مسافر را بگيريد که اين جا توقف کند.
فقط اگر دو ساعت بايستند تا نهاري بخورند يا يک کمپ مناسبي در حاشيه کمربندي داشته باشيد که چيزي بخرند. اين کار باعث مي شود صدها شغل ايجاد شود و از هر شغلي خانواده اي تامين مالي شود. صدها جوان از انحراف باز داشته شوند و جيب و شکمشان خالي نباشد. اين ها ابتدايي ترين فوايد اقتصاد گردشگري است بدون اين که ما بياييم براي ايجاد فقط چند شغل 100 ميليون دلار هزينه کنيم. خيلي هزينه ندارد چون شما جاذبه ها را داريد. شما بايد با وجود جاذبه هاي فرهنگي تاريخي به سهم اقتصادي تان از صنعت گردشگري برسيد."
او درست مي گويد براي اين که پول هاي گردشگري را جمع کنيم اول بايد سرمايه گذاري کنيم. روشن است که انتظار درو کردن پول بدون کاشت و داشت انتظار بيهوده اي است. ما هنوز در مرحله تعويض تابلوهاي شهري هستيم پس چگونه انتظار داريم سبزوار مقصد گردشگري شود؟
 
3️⃣ بالا بردن توان مديريتي 
اصلا فرض کنيد که همه زير ساخت ها فراهم شد آيا مسئولان شهري ما توان مديريت گردشگر را دارند؟ مديريتي که بعد از چند سال هنوز نتوانسته يک موزه صد متري راه بيندازد چگونه مي خواهد چند صد هزار گردشگر را مديريت کند؟ وقتي بهترين کاروانسراها و خانه هاي تاريخي شهر، تخريب مي شود و کسي هم نمي فهمد و يا اگر مي فهمند کاري نمي کنند آيا چنين مسئولاني مي توانند مديريت گردشگري داشته باشند؟ آيا مسئولان شهري و حتي فرهنگي سبزوار چيزي به اسم "مديريت گردشگري" مي شناسند و مي دانند؟ توان مديريت شهري با همفکري، همکاري و تعامل همه مسئولان و نهادهاي شهر بالا مي رود چون همفکري و تعامل موجب هم افزايي خواهد شد. 
 
4️⃣ فرهنگ سازي براي پذيرش گردشگر 
پذيرش گردشگر رشد و سطح فرهنگي بالايي مي خواهد. آيا ما فرهنگ پذيرش گردشگر را داريم؟ فرهنگي که مي گوييم هم شامل فرهنگ عمومي مردم مي شود و هم فرهنگ کاري و مديريتي مسئولان شهري. 
يک مثال خيلي ساده، آيا اگر راننده تاکسي ما مسافري را سوار کرد و فهميد سبزواري نيست کرايه بيشتري نمي گيرد؟ آيا اگر بازاري ما فهميد مشتري اش گردشگر است جنس را چند برابر نمي فروشد؟ آيا اگر جواني در خيابان چهار گردشگر ديد، متلک بارشان نمي کند و مسخره شان نخواهد کرد؟ پذيرش گردشگر احترام و تحمل بالايي مي خواهد، ما چقدر به ديگران احترام گذاشته و بقيه را تحمل مي کنيم؟ ما هنوز کسي را که نظر متفاوتي دارد حتي اگر همشهري هم باشد نمي توانيم تحمل کنيم، ما هنوز در دعوت يک شخصيت براي سخنراني در شهرستان مشکل داريم چطور انتظار آمدن گردشگر را مي کشيم؟ مسئولان شهري ما چقدر درباره ميراث فرهنگي و گردشگري مي دانند؟ مديريت شهري سبزوار (ميراث فرهنگي، شهرداري، شوراي شهر، فرمانداري و نهادهاي ديگر) براي اهميت ميراث فرهنگي و گردشگري چقدر بين مردم فرهنگ سازي کرده است ؟ مسئولان و نهادهاي شهري يا نمي دانند چه کنند و يا چنان گرفتار روزمرگي هستند که اصلا به اين چيزها فکر نمي کنند. 
 
5️⃣کار رسانه اي
مدام از سابقه تاريخي و کهن سبزوار مي گوييم و هميشه تکرار مي کنيم سبزوار 900 اثر تاريخي دارد. اين ها درست اما براي معرفي اين سابقه و آثار چه کرده ايم؟ چقدر از مردم کشورمان تصور يک شهر تاريخي را از سبزوار دارند و چند تا از آثار آن را مي شناسند؟ چند تا کتاب و فيلم و يا آثار هنري ديگر براي معرفي سبزوار و آثار آن نوشته يا ساخته ايم؟ فرض کنيد مسافر يا گردشگري بخواهد اطلاعاتي درباره سبزوار و آثار تاريخي آن کسب کند، چگونه و از کجا بايد اين اطلاعات اوليه را بدست بياورد؟ ما هنوز يک پايگاه جامع اينترنتي براي معرفي سبزوار، آثار باستاني و تاريخي و اطلاعات گردشگري شهر نداريم. اطلاعاتي که درباره سبزوار و جاذبه هاي گردشگري آن هست، پراکنده، ناقص و غير دقيق و نامعتبر است. تا به حال براي اين مسئله فکري يا کاري کرده ايم؟ اين در حالي است که داشتن يک پايگاه جامع که حاوي همه اطلاعات مربوط به شهر و نيازهاي گردشگري باشد، از ابتدايي ترين و ضروري ترين کارها در اين زمينه است. تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل. در عصر کنوني که رسانه ها حرف اول و آخر را مي زنند، براي معرفي سبزوار در رسانه ها چه  کرده ايم؟ در جهان رسانه اي شده امروز، کار رسانه اي از نان شب هم واجب تر است.
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما