ضرورتهای راه‌اندازي صنايع تبديلي در سبزوار

مسئولین،سرمايه گذاران و توليدکنندگان سبزواري و بی توجهی به صنایع تبدیلی

علي نورآبادي/کانال برای سبزوار

     چندي پيش شرکت تعاوني مرغ بيهق از ساخت و راه اندازي خط پيشرفته و جديد کشتارگاه خود در آينده نزديک خبر داده بود. سبزوار بخش قابل توجهي از محصولات پروتئيني خراسان و ديگر استانها را تامين مي کند که بيهق هم يکي از اين توليد کنندگان است. شرکت مرغ بيهق از توليدکنندگان قديمي شهرستان است و راه اندازي اين خط جديد، جاي خوشحالي دارد اما نمي دانم چرا اين شرکت باسابقه و يا ديگر سرمايه گذاران و توليدکنندگان سبزواري تا کنون به فکر راه اندازي صنايع تبديلي در شهرستان نيفتاده اند. مثلا اگر کارخانه مواد غذايي داشتيم ديگر لازم نبود محصولات شهرستان به صورت خام به شهرهاي اطراف يا مرکز استان فرستاده شود. شايد هنوز برخي ها ترديد داشته باشند که منطقه سبزوار يکي از بهترين موقعيت ها را براي ايجاد و راه اندازي صنايع تبديلي دارد. آيا سبزوار ظرفيت راه اندازي صنايع تبديلي را دارد؟ دلايل محکمي براي ضرورت توجه و ايجاد صنايع تبديلي در سبزوار وجود دارد که به برخي از آنها اشاره مي شود:

1- "فاسد شدن"، هميشه يکي از نگراني هاي توليدکنندگان سبزواري بوده است. روشن است که اين نگراني ها به خاطر نداشتن صنايع تبديلي و يا کارخانه مواد غذايي در منطقه است. خيلي زور دارد که آدم با اين همه مشکلات و زحمت توليد بکند اما توليداتش فاسد شود. ما اولين توليد کننده مرغ در استان هستيم اما کشتارگاه صنعتي سبزوار سالهاست که هنوز ساخته نشده است. سبزوار بزرگترين توليد کنند مرغ در استان است آيا جا ندارد که مثلا يک کارخانه فرآورده هاي گوشتي داشته باشد؟

2- معمولا براي احداث هر کارخانه يا صنعتي سه شاخص مهم را در نظر مي گيرند: نزديکي به مواد اوليه، نزديکي به بازارهاي فروش يا صادرات و توجيه فني و اقتصادي ويژه آن منطقه. هم چنين اگر واقع بين باشيم هر شهر و منطقه اي مزيت نسبي خاصي دارد که توجه به اين مزيت هاي نسبي توجيه اقتصادي و فني آن صنعت را افزايش مي دهد.

حال با توجه به آن سه شاخص، شرايط جغرافيايي و اقليمي سبزوار به گونه اي است که بيشتر از آن که صنعتي باشد يک شهر کشاورزي و دامداري است. مزيت اوليه و ذاتي سبزوار در دو شاخه کشاورزي و دامپروري است که اين مزيت اگر قدرش را بدانيم خيلي با ارزش است. مزيت هاي کشاورزي و دامپروري سبزوار تا کنون يا ناديده گرفته شده و يا کمتر بدان توجه شده است و اگر کار شود ظرفيت هاي زيادي براي پيشرفت در اين زمينه ها دارد.

در حال حاضر بخش عمده اي از محصولات کشاورزي و دامداري سبزوار يا هدر مي رود يا براي تبديل به شهرها و استان هاي ديگر فرستاده مي شود. به عبارت ديگر سبزوار به مرکز مواد اوليه صنايع شهرهاي ديگر تبديل شده است. اگر مثلا سبزوار از قديم يکي از توليد کنندگان عمده پوست و سالامبو استان بوده اما همه اين پوست ها با کاميون به مشهد مي رود تا "چرم مشهد" يکي از برندهاي ملي چرم کشور باشد. آيا نمي شود يک کارخانه چرم در سبزوار ساخت جايي که مواد اوليه اش در دسترس است؟ و يا خيلي از کارخانه هاي مواد غذايي مشهور مشهد با محصولات کشاورزي سبزوار و ديگر شهرهاي استان کار مي کنند. چرا نمي شود سبزوار يک کارخانه مواد غذايي با برند ملي داشته باشد؟

سبزوار رتبه اول توليد فلفل را در کشور دارد. يا سبزوار يکي از مناطقي است که تنوع گياهان داوريي زيادي دارد. آيا جاي ندارد که سبزوار با ايجاد صنايع تبديلي به يکي از قطب هاي توليد ادويه جات و گياهان دارويي کشور تبديل شود؟ کم نيستند صنايع و کارخانه هايي که با مواد اوليه سبزوار کار مي کنند. بنابراين يکي از ظرفيت هاي عمده مغفول منطقه سبزوار صنايع تبديلي در زمينه هاي مختلف است که بايد سرمايه گذاري شود.

3- کارخانه ها و صنايع بزرگ مانند نيروگاه و فولادسازي و غيره، سرمايه هاي کلان مي خواهد که در کشور ما اين سرمايه ها فقط در اختيار دولت است. اما بسياري از صنايع تبديلي کوچک و متوسط را مي شود با سرمايه هاي صد يا چند صد ميليوني راه اندازي کرد. سرمايه هايي در اين حد در توان تاجرها و سرمايه داران سبزواري -به صورت فردي يا گروهي- هم هست، نمي دانم چرا در اين صنايع سرمايه گذاري نمي کنند؟

4-اگر دولت در کارخانه و صنعتي سرمايه گذاري کرد آن کارخانه و صنعت دولتي يا شبه دولتي خواهد ماند. همه مي دانيم که صنايع و کلا طرح هاي دولتي چه ضعف ها و مشکلاتي دارند و نياز به برشمردن اين مسائل نيست. يکي ديگر از مزيت هاي مهم صنايع تبديلي، خصوصي و مردمي بودن آنها است.

5- صنايع بزرگ در هر منطقه اي احداث شوند عوارض و اثرات مخرب زيادي دارند. آلودگي هاي مختلف، تخريب محيط زيست و بر هم زدن شرايط اقليمي و محيطي منطقه از جمله اين عوارض است که شهرهاي صنعتي با آن دست به گريبانند. اما بسياري از صنايع تبديلي اين عوارض را ندارند و يا عوارض شان خيلي کمتر است.

6- صنايع بزرگ زمان بر است و از زمان آغاز به کار تا به نتيجه رسيدنش ممکن است دو يا سه دهه طول بکشد، آن هم با شرايط اقتصادي و مديريتي کشور ما که نمونه هايش کم نيست. با همه وعده و وعيدهاي نمايندگان و مسئولان محترم، مگر راه آهن سبزوار وارد دهه سومش نشده است اما هنوز خبري از آن نيست و معلوم هم نيست سبزواري ها کي سوت قطار را خواهند شنيد. اما صنايع تبديلي معمولا زود بازده است و در بازه زماني 2 يا 3 ساله و خيلي بزرگ باشد 5 ساله به نتيجه مي رسد.

7-براساس آمارهاي اعلام شده ميزان بيکاري سبزوار از ميانگين استاني بالاتر است. و فکر مي کنيد چرا سبزوار يکي از شهرهاي جرم خيز استان است؟ قطعا يکي از دلايل آن بيکاري است. تا کي بايد چشم به راه دولت باشيم و پشت در اتاق اين وزير و آن وزير انتظار بکشيم و حتي التماس کنيم که آيا جناب وزير با احداث فلان کارخانه موافقت بکند يا نکند تا شايد چهار نفر از جوانان ما کاري دست و پا کنند. اگر با همين سرمايه هاي کوچک و متوسط خودمان در صنايع تبديلي سرمايه گذاري مي کرديم قطعا اين همه جوان بيکار نداشتيم. الان هم اگر هم چنان منتظر دولت باشيم که مشکل بيکاري شهرستان را حل کند به جايي نخواهيم رسيد. تنها راهش اين است که خودمان آستين ها را بالا زده و در شهرستان سرمايه گذاري کنيم و صنايع تبديلي يکي از عرصه هايي است که ظرفيت زيادي براي سرمايه گذاري دارد.

8- سبزوار يکي از شهرهاي مهاجر فرست به پايتخت يا ديگر شهرهاي بزرگ است.  سبزواري ها در بسياري از شهرها حضور دارند اما اين حضور براي کارگري است. چنان که يکي از نماينده ها گفته بود سبزوار 400 هزار -اگر آمار درست باشد- مهاجر در شهرهاي ديگر دارد. هيچ کس تا مجبور نباشد شهر و ديارش را ترک نمي کند. بدون شک بخش قابل توجهي از اين مهاجران جوانان بيکاري هستند که براي پيدا کردن کار مجبور به ترک خانه شان شده اند. اگر جوانان سبزواري در شهرشان کار پيدا مي کردند قطعا غم غربت و آوارگي را به جان نمي خريدند. اگر مي خواهيم نيروي کار سبزواري ها را به شهرشان برگردانيم بايد کار ايجاد کنيم و اين فقط با سرمايه گذاري از جمله سرمايه گذاري در صنايع تبديلي امکان پذير خواهد بود.

9- سبزوار با 180 هکتار بافت فرسوده بعد از مشهد بيشترين بافت فرسوده را در استان دارد. يکي از دلايل فرسوده ماندن اين بافت ها و حتي اضافه شدن آنها ضعف بنيه مالي و اقتصادي ساکنان اين بافت ها است. در سبزوار دست فروشي، خورده فروشي و شغل هاي کاذب ديگر زياد است. اگر کسب و کار در سبزوار رونق داشت قطعا اين شغل هاي کاذب رونق نمي گرفت. کسي دوست ندارد در خانه اي کهنه و فرسوده زندگي کند. اگر کسب و کار رونق داشت توان اقتصادي خانواده ها هم بهتر مي شد و خانه هاي شان را بازسازي مي کردند. اگر براي بازسازي بافت هاي فرسوده منتظر بودجه ها و کار هاي دولتي باشيم به جايي نخواهيم رسيد چنانکه اين همه بافت هاي فرسوده با کارهاي دولتي تا کنون به نتيجه اي نرسيده است. بدون شک يکي از راه حل هاي رفع معضل بافت هاي فرسوده رونق کسب و کار است و اين مهم فقط با سرمايه گذاري اتفاق خواهد افتاد. و باز تکرار مي کنيم صنايع تبديلي ظرفيت هاي بالايي براي سرمايه گذاري دارد.

10-همه مي گويند و بارها شنيده ايم که سبزوار يک شهر تجاري است، اگر اين گزاره درست باشد چرا از اين تجارت چيزي عايد شهر نمي شود؟ وقتي در تاريخ به عقب برمي گرديم شهرهاي تجاري هميشه از جمله آبادترين شهرها بوده اند. اما چرا سبزوار که يک شهر تجاري است آباد نشده و حتي از شهرهاي هم سطح خود عقب تر مانده است؟ شايد مهم ترين عاملش اين باشد که تجارتي که در سبزوار هست يک تجارت خام است. يعني اجناس از سراسر استان و منطقه در سبزوار جمع مي شود و به صورت خام به تهران، مشهد و شهرهاي ديگر فرستاده مي شود. به عبارت ديگر سبزوار به يک کاروانسراي انباري براي نگهداري اين اجناس تبديل شده است. اين اجناس خام در آن شهرها به ارزش افزوده تبديل مي شود. آيا تا به حال به اين فکر کرده ايم که چرا با راه اندازي صنايع جانبي، خودمان اين اجناس را به محصولاتي به ارزش افزوده تبديل نکنيم؟ ما با اين تجارت خام شهرهاي بزرگ را آباد مي کنيم اما از شهر خود غافليم. هر چه صنايع تبديلي در سبزوار بيشتر باشد بيکاري کمتر و شهر آبادتر خواهد شد.

11-سبزوار برخي زير ساخت هاي ايجاد صنايع تبديلي را دارد مانند دو شهرک صنعتي، ناحيه صنعتي خوشاب، منطقه ويژه اقتصادي، فرودگاه و غيره. اما براي رونق اين صنايع مسئولان بايد تلاش کنند و زير ساخت هاي ديگر را مانند احداث نيروگاه ، راه آهن و آماده کردن شهرک ها يا منطقه ويژه اقتصادي فراهم کنند. اينها مانند زنجيره به هم ديگر وابسته اند. مثلا همانطور که فرودگاه موجب رونق رفت و آمد و حمل و نقل مي شود از طرف ديگر اگر صنايع تبديلي رونق داشته باشد باعث فعال تر شدن و سود دهي فرودگاه مي شود تا مانند الان به علت صرفه اقتصادي نداشتن پروازهايش در نوسان دائم است.

12-باز هم گفته اند و بارها شنيده ايم که نقدينگي و پولي که در سبزوار وجود دارد از چندين استان بيشتر است و يا سبزوار بعد از مشهد بيشترين نقدينگي را دارد. هر چند آمار دقيقي نيست اما اين را مي شود از تعداد پر شمار بانک ها و موسسات مالي و اعتباري که سر هر کوچه و خياباني سبز شده اند فهميد. اين درست اما چرا کسي نمي پرسد و يکي هم توضيح نمي دهد که پس اين پول ها کجاست و چه مي شود؟ اين نقدينگي عظيم را يا در بانکها مي خوابانند و يا در شهرها و مناطق ديگر هزينه مي شود. چرا اين پول ها در سبزوار سرمايه گذاري نمي شود؟ چرا نبايد پول سبزواري ها در شهر خودشان هزينه شود؟ اين ها سوالاتي است که مسئولان محترم بايد پاسخ دهند. مسئولان بايد بگويند براي جذب اين سرمايه ها چکار کرده اند. و يا براي بازگرداندن سرمايه دارهاي سبزواري به شهرشان چه تسهيلاتي فراهم کردند. اغراق نيست که بگوييم اگر فقط سرمايه هاي خود سبزوار در صنايع تبديلي سرمايه گذاري شود سبزوار زير و رو خواهد شد و نياز يه سرمايه هاي ديگر شهرها نيست.

13- تا حالا کمتر ديده ايم که سبزوار در جشنواره ها و نمايشگاه هاي ميراث فرهنگي و گردشگري غرفه داشته باشد. در حالي که يکي از شهرهاي تازه استان شده خراسان با زنگوله هاي مختلف -بزي، شتري، گاوي و غيره- بعنوان صنايع دستي استان در همه اين جشنواره ها و نمايشگاه ها حضور فعال دارد. آيا سبزوار در اين حد هم صنايع دستي ندارد؟ آيا سبزوار آنقدر آثار تاريخي و ميراث فرهنگي ندارد که در اين نمايشگاه ها شرکت کند و براي صنعت گردشگري اش تلاش و تبليغ کند؟ اين ها را بگذاريد در کنار وضع اسف بار آثار تاريخي سبزوار که در حال تخريب هستند به گونه اي که اگر همين طور ادامه يابد چند سال ديگر از برخي آثار ديگر هيچ نشانه اي نخواهد ماند. به خاطر همين عملکرد است که بايد بگوييم اداره ميراث فرهنگي يکي از ضعيف ترين و کم کارترين ادارات سبزوار در سال هاي اخير بوده است. سبزوار در مسير سالانه 20 ميليون زائر و مسافر قرار دارد و اين يعني موقعيتي بي نظير و استثنايي اما ما چقدر توانسته ايم از اين موقعيت استفاده کنيم؟ اگر بتوانيم يک سوم و يا حتي يک چهارم اين مسافران يک روز در سبزوار نگه داريم شهر از اين رو به آن رو خواهد شد. نگه داشتن مسافر و گردشگر، زير ساخت و امکانات مي خواهد، تبليغ و اطلاع رساني مي خواهد،‌ آثار تاريخي مرمت شده و خوب مي خواهد، محيطي آرام و زيبا مي خواهد و از همه مهم تر فرهنگ پذيرش گردشگر مي خواهد. در زمينه کدام يک از اين ها کار کرده ايم؟ مسئولان شهري و بويژه مسئولان فرهنگي و ميراث مي توانند کارهايي را که در اين زمينه کرده اند گزارش دهند. سبزوار ظرفيت هاي زيادي در زمينه گردشگري دارد از کوير گرفته تا منطقه شير احمد از روستاهاي ييلاقي گرفته تا آثار تاريخي و غيره. اگر بتوانيم صنعت گردشگري سبزوار را احياء کنيم هم شهر آباد خواهد شد و هم معضل بيکاري تا حد زيادي حل مي شود.

14- بدون شک مهم ترين سرمايه هر شهر و منطقه اي نيروي انساني آن است. منطقه سبزوار خوشبختانه بدليل دانشگاه هاي متعدد از نظر نيروي انساني متخصص مشکل خاصي ندارد. چقدر توانسته ايم از اين نيروهاي دانشگاهي در زمينه هاي کشاورزي و دامداري و ديگر صنايع استفاده کنيم؟ وجود اين دانشگاه ها و صنايع تبديلي فرصتي براي هر دو طرف خواهد بود، هم نيروهاي دانشگاهي در صنايع تبديلي به کار گرفته خواهند شد و هم اين صنايع از وجود نيروهاي متخصص بهره خواهد برد.

15-تا به حال فکر کرده ايد چرا نخبگان و هنرمندان سبزواري وقتي از شهرشان مي روند ديگر برنمي گردند و پشت سرشان را هم نگاه نمي کنند؟ تا به حال فکر کرده ايد که چرا مديران سبزواري در شهرها و جاهاي ديگر موفق اند اما به سبزوار که مي آيند نمي توانند کار کنند؟ آيا تا به حال فکر کرده ايد چرا ما به سختي مي توانيم با هم کنار بياييم و کنار همديگر کار کنيم؟ به اين سوالات فکر کنيم. فکر نمي کنيد شايد اين واقعيت، ناشي تنگ نظري ها، تنگ چشمي ها، حسادت ها،‌ اختلاف ها و دعواها،‌ عدم تحمل ها و کوته انديشي ها باشد؟ اين ها همه مشکلات فکري و روحي ماست که خلاصي از آنها به اين راحتي ها نيست و يک دوره تمريني مي خواهد. اين واقعيات نشان از مشکلات روحي و رواني دارد و ما علاوه بر فراهم کردن امکانات مادي و سخت افزاري بايد در مسائل روحي و رواني هم تغييراتي داشته باشيم؟ بدون شک يکي از عوامل اصلي عقب ماندگي سبزوار همين تنگ نظري ها، اختلاف ها و تفرقه ها بوده است. هر کدام از ما يک بخش کار را بايد بگيرد و بخش هاي زمين مانده زياد است. ما با همدلي و همياري به جايي خواهيم رسيد نه با دعوا و اختلاف و کشمکش. اگر مي خواهيم بزرگ شويم بايد از اين مشکلات فکري و روحي رها شويم. اگر مي خواهيم بزرگ شويم بايد بزرگ فکر کنيم. سبزوار بزرگ با آدم هاي کوچک درست نمي شود.

*در نهايت اينکه توجه و راه اندازي صنايع تبديلي به معناي ناديده گرفتن صنايع بزرگ ديگر نيست و آنها بايد در جاي خودش پيگيري شود. اين دلايل را فقط براي خودشناسي بيشتر آورديم؛ تا از طرف وضع موجودمان را ببينيم و بدانيم که در کجا و در چه وضعي ايستاده ايم و از طرف ديگر ظرفيت ها و توانايي هاي مان چقدر است. نتيجه اين دو شناخت آن است که بدانيم افق آينده مان کجاست و به کجا بايد برسيم. اين را هم مي دانيم که در فضاي رقابتي امروز راه اندازي هر کدام از صنايع کار آساني نخواهد بود اما نشد ندارد. کار سختي در پيش داريم اما ممکن است. و اين فقط با همت و تلاش همه مسئولان و دلسوزان سبزوار امکان پذير خواهد شد. اين گوي و اين ميدان..

*اين يادداشت چند سال پيش در پايگاه سلام سربدار منتشر شده بود اما با شرايط موجود شهرستان، باز نشر آن خالي از لطف نبود. از آن زمان تا کنون اتفاق خاصي در اين زمينه در شهرستان نيفتاده است بنابراين اين يادداشت هنوز هم خواندني است..                                                            

https://t.me/barayesabzevar

 


نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما