دعوتیم دست جمعی با حال

خدایی، با هر جرم و خطایی دعوتیم چاکریم ؛خدا جان

شانه را جسته ام حالا دنبال سوزن و نخ می گردم این ننه جان،باز به فراموشی، نمی دانم کجا آن را الصاق کرده است باید دنبال چارقدی بگردم که یحتمل به سر بال چارقد،سوزن رو زده تا زود بجوید. من اما نمی یابم آهان یادم آمد باید سر سجاده باشد آنجا هم مثل بال چارقد، هیچوقت گم نمی شود، همچنان در دسترس است خوب شکر،یافتمش. ضمنی یه بوسه ی تپل به مهر می زنم عجب عطر مادرانه ای. مدهوش می شوم انگیزه ام دو صد چندان می شود به گوله می جهم اندکی خرما و بادیه ای شیر هم بر می گیرم باید زودی خودم را به رسانم هنوز دعوت نامه نداده اند چه خوب من باید اولین نفر باشم چه معنا ! من عاشقشم به من چه اونای دیگم باید باشن خوب باشند مگه من بخیلم یا از خرمن موهای نازش،تاری کم میشه یا که کفشاش اگه وصله بخواد به دیگران نرسه، اصلا به من چکار دارین من دوستش دارم دوستش دارم  مگه من به شما کاری دارم؛ مگه شما کیف تون کوکه، من حرفی میزنم. شما سر سفرش می شینید چشم غره رفتم مگه؟! دوان دوان می رم چه ماهه چه قشنگه، گل و بلبل و سنبله  ها . عالی شد جلو خونه می نشینم در رو  برام باز می کنه بهم میگه عاشقتم بیا عزیز دلم چرا دیر اومدی منکه دوستم دارم چرا ظهری منو ندیدی برات بال بال میزدم. نگاش می کنم چه آقاست راست میگه خوابم برده بود تنبلی تو سرم بود بخدا منم عاشقتم خیلی دوستت دارم چکار کنم خوب عقلم نمیکشه ولی دلم دریاست دلم مثل کویر شباش پر ستاره است هر لحظه تو رو میخواد پر میکشه. نیگاه، برات شونه آوردم میخوام موهای نازت رو شونه کنم. به جان خودم با اشکام شونه رو شستم به جان خودم؛تازشم ننه ام شاهده عین چشام تمیزه بزار موهاتو شونه کنم چه لطیفه، چه گرمه چه نازه عین قلبای اون خوب خوبا می مونه نبض توش جریان داره یه عالمه، راستی کو کفشات ، ... ای عزیز جان، چه همه کفش پاره پوره داری، پدرم در اوم باید وصله پینه کنم... نه که غر بزنم اختلاط بود می خواستم سر صحبت رو باز کنم رو بر نگردون دیگه ایول دمت گرم خوب یه بوس بده از اون تپل موپولاش ؛ خیلی با حالی چه زود چشات رو به اشکالام می بندی خیلی دوستت دارم اندازه ی اندازه ی اندازه ی خود خود خودت. آخه می دونی تنها کسی که من رو دعوت می کنه اونم اختصاصی ،به سر و وضعم نگاه نمی کنه آخه تویی؛کسای دیگه، جاهای دیگه اصلا منو نمی گن مجبورم آویزون اونای دیگه بشم کفشام رو زیر بغل می گیرم و وامیستم تا یا طفیلی یا غفیلی منم وارد باشم اما تو یه چیز دیگه ای تو فرق داری  تو تومنی هزاران هزار توفیر داری ...

ببخشید آقاجان خیلی سرت بمن بند شد بسمه دیگه فعلا مزاحم نمیشم به اینای دیگم برس اونا خیلی از من بهتر ترند اونا کجا،من حیرون وسیرون کجا .

دکی دکی خدافظ دوستت دارم یه عالمه اصلا قد دل خودم نوکرتم بوس ...

راستی چه چشای نازی داری چه فرق سر قشنگی گذاشتی می بوسمت گلی خدا فظ .

*راستی شما ندیدین یکی که، آدمی که کج و کوله است میگن تخته اش کمه ، یه کم شیرین میزنه میگه گیج ممده آفتاب غروب که میشد می یومد در ورودیه خانه خدا ،همین مسجد جامع خودمون یا پامنار .می گفت آقا اجازه سر خدا رو می خوام شونه کنم کفش پاره خدا رو میخوام وصله کنم اون می نشست گرد و خاک کفشای بندگان خدا رو میگرفت یه وقتی سنگش نزنین گناه داره، خیلی هم. ولی شما ببخشینش طفلکی شاید کم داشته باشه شاید شیرین بزنه اما بالاخره اونم بنده ی خداست همین جوری یهویی میاد میگه منم دعوتم میگه من اول صفم اول اول اول تازشم زنبیل گذاشتم مگه نمی بینید سر بچه های خدا رو همونایی که کفالتشون رو خدا پذیرفته شونه می کنم میگه ... مواظبش باشید همین دور و بره هر چند شیرین میزنه یه تخته اش کمه یا شایدم زیاد

آمد قدح روزه بشکست قدح‌ها را

                                 تا منکر این عشرت، بی‌باده طرب بیند

 التماس دعا تو این ماه خدا،بالاغیرتن اول خودتون رو دعا کنید دوم بازم خودتون سوم بازم خودتون بعدش همه ی بندگان خدا رو و عل الاحصوص همین بیجگک های گل شهید غواص رو خاصه ممد رضای خودمون کرابی رو می گم آخر سر اگه حالشو داشتی دوست داشتی اگه دلت اومد یه کم برا من تخته کم شیرین جوق هم دعا کنید سلامتی همه ی بندگان خدا صلواتی یاش محمد ای داد بیداد ببخشید محمدی یاش صلوات .

گیج ممد

نظرت را بنویس
comments

دیوانه

من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باش ... گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش گر شبی در خانه جانانه مهمانت کنند... گول نعمت را مخور، مشغول صاحب خانه باش (فروغی بسطامی)

باشتینی

یک دیوانه ی عاقل به از هزار هزار عاقل دیوانه . سپاس از گج ممد

مسابقه کتابخوانی ضیافت آسمانی با اهدای جوایز ارزنده http://hakimnb.ir/?p=941 ممنون می شویم این خبر را انعکاس دهید
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما